تاریخ و فرهنگ دره شهر

#فرشته_افسری
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANПродвигать
6,48 тыс.
подписчиков
28,3 тыс.
фото
7,59 тыс.
видео
3,29 тыс.
ссылок
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
تاریخ و فرهنگ دره شهر
فرهنگ کتابخوانی معرفی کتاب طاعون نویسنده : البرکامو معرفی از تارا ملکیان @CEYMARIAN ┈••✾•🌿🌺🌿•✾
📚#طاعون
✍🏻#آلبر_کامو
ترجمه🖋️#فرشته_افسری
🌀#انتشارات_آسو
رخداد طاعون در حدود سال:1940
نوشتن کتاب در حدود سال:1947

رمان طاعون، درباره ی هجوم بیماری هولناک طاعون به شهر اوران در الجزایر است و کاملا روشن است که این بیماری نمادین است و می تواند سمبل دیکتاتوری و سرکوب، فاشیسم(این کتاب در زمان هجوم فاشیسم هیتلری به فرانسه نوشته شده)،اشغال،گرسنگی و دیگر پدیده هایی باشد که جامعه ی انسانی را با رعب و ترس رو به رو می کند.
طاعون،داستانی است انسان دوستانه که نمی‌خواهد بی عدالتی جهان را پذیرا شود.تکنیک کامو در آمیختن خیال و واقعیت در تشریح موقعیت ها،عوارض بیماری و اقدامات دولتی بسیار هوشمندانه بوده است.
کامو در این رمان به بررسی حالات و روحیات افراد در زمان های مختلف این دوره پرداخته است.حس همدلی، وحشیگری، عذاب وجدان و... در یک بلای همگانی.
دکتر ریو،شخصیت اصلی داستان، بدون ترس از وضعیت پیش آمده به درمان بیماران می پردازد و از سوی دیگر مسائلی همچون قرنطینه،جدا ماندن تعدادی از شخصیت ها از خانواده،دوری از معشوق و رنج از مهم ترین جنبه های این داستان جذاب است.
معرفی شخصیت های داستان:
دکتر برنارد ریو:شخصیت اصلی و راوی داستان.
آقای اتون:قاضی شهر و مردی بسیار محترم و قانونمند.
ریموند رمبرت:روزنامه نگاری که در شهر اوران گیر افتاده بود.
میشِل:سرایدار ساختمان محل زندگی دکتر ریو و اولین قربانی طاعون.
پدر پانلو:کشیش مسیحی شهر و از قربانیان طاعون.
جوزف گرند:مریض دکتر ریو و کارمند اداره ی شهرداری.
آقای کتارد:مریض دکتر ریو که در حال خودکشی کردن با اون آشنا شد.
تارو:دوست و همراه دکتر ریو که قربانی طاعون شد.
کاستل:پزشکی از همکاران دکتر ریو که برای اولین بار سرم طاعون را ساخت.
قسمت هایی از متن کتاب:
✔️آنچه مایه ی نفرت من است مرگ و بدی است. و چه شما بخواهید و چه نخواهید ما در تحمل آن ها و جنگیدن با آن ها در کنار هم هستیم.
✔️دیگر در قلب همه کس برای چیزی جا نبود. مگر برای امیدی بسیار قدیمی و بسیار تیره، امیدی که نمی گذارد انسان ها خود را به آغوش مرگ بیندازند و تنها عبارت است از سماجتی برای زیستن.
✔️این دنیای بی عشق به منزله ی دنیای مرده ای است و پیوسته ساعتی فرا می رسد که انسان از زندان ها و کار و تلاش خسته می شود و چهره ی عزیز و قلبی را که از مهربانی شکفته باشد می خواهد.
✔️اما اگر بردن بازی فقط همین بود، زیستن، تنها با آنچه انسان می داند و آنچه به یاد می آورد و محروم از آنچه آرزو دارد، چه دشوار بود....زندگی بدون آرزوها چقدر عقیم است.
[میان هیاهوی کرونا]
#تارا_ملکیان

کانال مردمی
تاریخ وفرهنگ سیمره(دره شهر)
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾