تاریخ و فرهنگ دره شهر

#خاطره
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANПродвигать
6,48 тыс.
подписчиков
28,3 тыс.
фото
7,59 тыс.
видео
3,29 тыс.
ссылок
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
#اثرات مثبت موسیقی

🍃به بهبود هوش کلامی کمک می کند.
🍃قدرت خلاقیت را افزایش میدهد.
🍃به یاد آوری خاطرات گذشته کمک می کند.
🍃به ساماندهی توانایی های مغز کمک می کند.
🍃به افزایش شادی جسم و ذهن کمک میکند.
🍃موسیقی غمگین می تواند باعث اضطراب شود
#خاطره

سالها قبل یکی از بستگان خاطره ای از یکی از بزرگان منطقه(عموی مادرم) تعریف کرد که ایشان دعوت شده بود به مراسم عروسی، آن زمان مراسم عروسی چندین روز ،حتی شده دو هفته طول میکشید. عموی مادرم وقتی به مجلس وارد می شود، به احترام ایشان موسیقی ساز و دهل را خاموش میکنند.
ایشان میپرسند چرا موسیقی خاموش شد،میزبان می گوید که به احترام شما دستور دادیم که دیگر موسیقی نواخته نشود.
عموی مادرم دستور میدهد که بنوازند، و بعد هم میگوید یک الاغ و یک اسب را در طویله حبس کنید و فقط به آنها علوفه بدهید تا دو روز،و آب ندهید.
بعد از دو روز دستور میدهد حالا دوظرف آب بیرون بگذارید و اسب والاغ را بیاورید  وهمزمان با شروع خوردن آب ساز و دهل بزنید.
همه مهمانها مشغول تماشا می شوند، با شروع موسیقی می بینند که الاغ شروع به خوردن آب میکند ولی اسب با اینکه تشنه است آب نمیخورد و به موسیقی گوش فرا میدهد.
#امروزه برای درمان بیماری ها از موسیقی درمانی استفاده می شود.
#برای رشد گلها از موسیقی استفاده می شود
#برای زیاد شدن شیر گاو ها ترانه های آهنگین توسط بانوان خوانده می شود
#از همه مهمتر برای آرام کردن و خوابیدن کودکان چه در گذشته چه حالا نغمه و لالایی توسط مادر خوانده میشود
#برای درمان افسردگی از موسیقی استفاده می شود.

#موسیقی غذای روح است.

در این سال نو وبهار نو ایامی خوش و شاد برای همه ی مردمان سرزمینم  از ایزد یکتا، خالق زیباییها آرزومندم🙏🙏🙏🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🎻🎼🎻

شهناز_میرهاشمی

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
‍ ‍
حالا که طبیعت دستان سخاوتش را بار دیگر بر روی ما گشوده است و اینهمه رنگ و عطر و ترانه را پیشکش ما میکند، ما هم قدردان این همه دست و دلبازی باشیم.

به طبیعت که می رویم چیزی را جا نگذاریم جز #رد_پا و چیزی را با خود نیاوریم جز #خاطره_از_طبیعت


روز #سیزده_بدر دوستدار طبیعت باشیم.

به نحوی رانندگی کنیم که منجر به مرگ هیچ جانداری نشود.

به جای افروختن آتش با چوب یا خرید ذغال، از کپسولهای سفری گازی کوچک استفاده کنیم

جز ردپا چیزی در طبیعت باقی نگذاریم

از ایجاد هر نوع آلودگی صوتی، مواد منفجره و ترقه پرهیز کنیم، زیرا گوش حیوانات چندین برابر گوش انسان به صدا واکنش نشان می دهد.

از ظروف یکبار مصرف و پلاستیکی استفاده نکرده و مروج چالش #بی_زباله باشیم.


محل اطراف خود را حداقل تا فاصله ۱۰ متری پاکسازی کنید.

اگر زباله ای را در طبیعت رهاشده دیدیم یا اگر آتش نیمه خاموشی را یافتیم، نگوییم به ما مربوط نیست!

 شاخه هیچ گیاه وحشی را نشکنیم و از طبیعت جدا نسازیم، خودرو خود را در کنار رودخانه ها و تالابها نشوییم، در مصرف آب صرفه جویی کرده و مواد شوینده را در محیط های آبی و طبیعت رها نسازیم..

طبیعت برای شماست. خانه ای که برای همه ما انسان ها وحیوانات متعلق است.

هنگام ترک جنگل، ضایعات و زباله ها را داخل کیسه مخصوص ریخته و در محل مناسب خارج از جنگل بریزید.

روز سیزده بدر ، دوستدار طبیعت باشیم چون نمایش جلوه ای زیبا از طبیعت است این جلوه را از فرزندان و نسل های بعدی نگیریم.

امسال متفاوت باشیم
#پاکسازان_طبیعت
#استان _ایلام
#بی_زباله
#سیزده_بدر
#فرهنگ_نسل_آینده

🍃یاوران محیط زیست سیمره🍃

#یاوران بدون مرز
شهناز میرهاشمی
13فروردین 1401

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#خاطره ...

شهید پرویز نوروزی بود و شهید غلامحسین زینیوند روحشان شاد من بودم و آقای عزیز الله محمدیان به همراهی آن دو شهید بزرگوار
پس از ختم یک مراسم تشییع و تدفین که درست یادم نیست کی بود از روستای ارمو پای پیاده تا دوراهی ارمو آمدیم
تازه انقلاب اسلامی به پیروزی رسیده بود از هر دری صحبتی بود و بحثی که چه می شود و حضرت امام چه خواهد گفت ...

شهید نوروزی گفت یک پیشنهاد دارم : همه کنجکاو شدیم و گوش دادیم که چیست؟ ‌ایشان گفتند بیایید یک انجمن تشکیل دهیم ... انجمن چی؟ انجمن اسلامی معلمان ...
سر جاده بودیم یک مینی بوس آمد سوار شدیم و به دره شهر آمدیم قرار گذاشتیم که فعلا لو نرود چند روز بعد در منزل مجردی مرحوم شهید غلامحسین جمع شدیم هر چهار نفر در مورد اساسنامه انجمن بحث کردیم و شرح وظایف و تهیه مهر برای مکاتباث و ...

دوستان مورد اعتماد را برای شرکت دادن در انجمن به همدیگر معرفی کردیم
جلسه اول به این شکل گذشت
جلسه دوم سه چهار نفر اضافه شد و جلسه سوم قرار گذاشتیم که امام جمعه دره شهر را دعوت کنیم و در جریان بگذاریم قرار شد مکان جلسات هر شبی در منزل یکی از دوستان باشد بیشتر جلسات در منزل شهید زینی وند تشکیل میشد با واژه معلم «دوطرفه» یک مهر درست کردم که تا مدتی برای نامه های اداریمان از آن استفاده می کردیم

دریکی از جلسات امام جمعه محترم گفت شما که معلم هستید و تحصیل کرده جامعه هستید مواظب همه جریانات باشید حتی اگر من در خطبه هایم چیزی گفتم که موافق نبودید تذکر دهید تا تکرار نشود ... اما ...ودر یکی از جلسات گفتند شماره ماشینهای مشکوک را گزارش کنید تا از کارهای خلاف آنها جلوگیری کنیم 😳
مرحوم شهید نوروزی با این کار مخالف بود و میگفت وظیفه نظامی هاست .
به عزیزالله گفتم من یک خودرو میشناسم بیا شماره اش را بدهیم گفت کدام است شماره فلوکس مرحوم اصغر آقا عکاس را که ده سال از سر کوچه تکان نخورده بود دادیم جلوی چشم همه بود و سر پل سیمره سراغش می گشتند

خلاصه هر بار یکی دوتا از معلمان اضافه می شد و آنها دوستان نزدیک خود را به انجمن دعوت می کردند من و آقای محمدیان از اوضاع انجمن زده شدیم و مدتی شرکت نکردیم تا اینکه روزی امام جمعه فرمود هر جا که هستید و در هر روستایی که محل کارتان است افرادی را برای نماز جمعه دعوت کنید مدتی این کار هم مفید بود تا اینکه دوستان بسیار عزیزمان (شهید نوروزی و شهید زینی وند ) به شهادت رسیدند و من هم به خرم آباد رفتم ...
شاید انجمن هنوز باقیست

روح شهدا شاد

حقیر کنی منصوری

-------------------------------
🌹کانال مردمی"تاریخ وفرهنگ صیمره"👇
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
باخاطرات ۸
📝 #خاطره_ی_روز_اول

🌹(هفته ی معلم مبارک باد)🌹

با عرض سلام خدمت مدیریت و مخاطبین معزز کانال...
و تبریک روز معلم خدمت همکاران ارجمند فرهنگی و اساتید فرهیخته ی خودم...
در دهه ی شصت رسم بر این بود که هر معلم تازه کار در اوایل خدمت میبایست چند سالی را در خطه ی #مهمان_نواز_ماژین به خدمت اشتغال ورزد. به یاد دارم که در اولین جلسه,سال اول خدمتم در مهر 66 برای تدریس به کلاس پایه ی سوم راهنمایی در مدرسه ی دخترانه خدیجه کبری در مرکز بخش کنونی ماژین وارد کلاس شدم ...

امّا بر خلاف انتظار و عرف ، دانش آموزان همچمان سر جایشان نشسته بودند و به قول معروف برپا نزدند!
اونوقتا هنوز صلوات فرستادن هم در حین ورود معلم به کلاس به نظرم مرسوم نشده بود.
خلاصه اولین تجربه ی ورود و این صحنه، اونهم برای یک جوان تازه کار و در کلاس دخترانه کمی برایم سنگین تمام شد و سوال برانگیز...
که آیا از سر غرور است؟
یا خدای نکرده از سر نادانی یا کم توجهی است...؟
و خلاصه سوالات زیادی در ذهنم خطور کرد...
بعد از اندکی تأمل، یاد جمله ی استاد صوت شناسی در تربیت معلم افتادم که در یکی از ایام بعلت عدم هماهنگی ما دانشجویان برای بلند شدن در ورود استاد ، از ما گله مند شد و پای تخته سیاه فوراّ نوشت:
اذا جاءالمعلم فانهضوا ولو کان امیرا...
هرگاه استادتون از در وارد شد به پا خیزید ولو اینکه یک #پادشاه باشید!
(البته نمیدانم که این جمله حدیث یا اینکه جمله ای از بزرگان باشد...)
بنده هم همان جمله را پای تخته نوشتم و از دانش آموزان خواستم که همیشه به احترام معلم در حین ورود به کلاس ، از جایشان بلند شوند.و البته دانش آموزان نیز در جواب سوال من گفتند که مدیر مدرسه به ما گفته که شما دختر هستید و برایتان دشوار است که بلند شوید و معذوریت دارد. بنده نیز از آنها پذیرفتم...و خدا را شکر الان چند نفر از آنان همکاران ما هستند.

#نکته :
ایکاش! نه فقط در جایگاه فراگیر، بلکه در هر مقام ، پست و منزلتی که هستیم چنانچه یکی از معلمین یا اساتید حال و گذشته ی ما و یا هر معلم دیگری که بر ما وارد می شود به احترام #جایگاه_علم و مقام استاد از جایمان (ولو صندلی چرخدار ریاست) تمام قد بلند شویم و با رفتارمان در عمل به مقام و مرتبه ی رفیع تعلیم و تربیت ارج نهیم...انشاءالله

با سپاس فراوان.

فرهنگی بازنشسته :
#محمد_بابائیان
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
#خاطره

جنگ تمام شده بود،منزلمان کل سفید بود،تابستان بود عموی عزیزم جناب آقای علی اکبر امیدی که از رزمندگان دلاور جنگ تحمیلست و در کار بنایی هم مهارت بسیار خوبی داشت برای یکی از همسایگانمان بنایی می کرد،ظهر وقت ناهار من هم که در سن نوجوانی بودم از روی کنجکاوی پیش آنها رفته بودم و داشت از خاطرات جنگ و دلاوریهای رزمندگان اسلام صحبت می کرد،یکی از بزرگان گفت :آقای امیدی اگه دوباره جنگ بشود دوباره می روی؟باان چهره ی خندان و دوس داشتنی اش در حالی که یه نخ سیگار بر لب داشت گفت:جنگی به این شکل دیگر رخ نمی دهد که رمضان کاظمی با بلندگو شهروروستا را بگردد و با صدای بسیار حماسی اش ما را به رفتن به جبهه بکشاند
بلکه زمانی فرا میرسد که جنگ حنگ دکمه است،و رییس جمهور امریکا در منزل شخصی اش در کنار بچه هایش نشسته و درعین حالی که با خانمش قهوه می نوشد و تلویزیون تماشامی کند به پسربچه اش می گوید اون دکمه آبی رو بزن طویله ی علی اکبر رو منجر کن بطوریکه به مطبخش که خانمش در آن در حال پختن نان است آسیبی نرسد،،

ما و همه ی جمع حاضر در آنجا می خندیدیم و ایشان را به گزافه گویی متهم می کردیم، ولی زمان گذشت ،موهای عمویم سفید گشته ولی همان صلابت اون دوران در چهره اش هست و دیدیم که اون سخن که از زبان ایشان برون آمد برخاسته از ذهن رزمنده ای دلپاک و دلاورست که با دست خالی در مقابل دنیای تا دندان مسلح استکبار جهانی ایستاده بود.

آری امروز جنگ جنگ دکمه است،ولی من میخواهم بگویم حتی راحتر از آن جنگ جنگ نرم و بسیار بسبار خطرناک تر از جنگ سخت افزاریست. جا دارد روشنفکران و اندیشمندان وهمه قلم بدستان برای تفوق بر مسائل اجتماعی حاکم بر شهرمان هوشیارانه در مقابل شبیخون فرهنگی استکبار ایستاده و همچون دلاوران آن دوران مقدس ،حماسه ای ماندگار خلق نمایند.
برای سلامتی رزمندگان آن دوران و شهیدان گرانقدر ایران اسلامی صلوات.

حسین(آرتین)محمدی

#همه_با_هم_با_فرهنگ_و_رعایت_بهداشت
#کرونارا_شکست_خواهیم_داد
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••