باورهای مهرگانی
" دعای نزول باران"
قسمت اول
#حل_حلونک :
خشکسالی پدیده شوم و نگران کننده یست که در طول تاریخ وجود داشته ست. مردم سیمره و گذشتگان ما نیز بالتبع با آن دست و پنجه نرم کرده ند. این پدیده پیامدها و عواقب ناخوشایندی به همراه دارد، و همین موجب شده که مردمان گذشته دعا هایشان از برای نزول باران و رحمت الهی را در قالب رسوم و آدابی خاص بنا بنهند.
حل حلونک : یعنی
حل کن تا خدا نیز حلال مشکلات شود و مصداق این جمله زیبا که میگوید: ببخش تا بخشیده شویم.
🔰🔰🔰نیمه شب با اهل خانه مشغول گپ بودیم .به ناگهان سر و صدا می پیچید و درب خانه نزدیک بود از جا کنده شود. انگار عده ای مضطرب و نگران و پریشان حال اند، و از صاحب مال چیزی را میطلبند.
صاحب مال می آمد و به ناگهان آنان را در بوته آزمایش و ایستادگی قرار میداد، و تشت پر آب را بر سر و کولشان میریخت تا متفرق شوند. اما آنان با پیکر خیس و لرز خود درآن فصل سرما متفرق که هیچ نمی شدند، بلکه همصدا باهم فریاد میزدند:
#آوش_ونی،
#آردش_به@CEYMARIANبا روسفیدی هرچه تمام تر به صاحب مال القا مینمودند که ما از پی خواسته خویش از این امتحان پیروز شدیم و سختی راه را به جان خریدیم، سربلند ماندیم و پابرجا.
حال نوبت کرم توست ،"ای صاحب مال" .
صاحب مال نیز با دلی سرشار از رضا و خشنودی مقداری
#آرد را به آنان می بخشید.
🔰🔰🔰آخر شب همگی در خلوتگاهی می نشستند و همه آرد هایی را که از خانه ها گرفته بودند یکجا خمیر میکردند از پی پخت یک قرص نان گرده پهن .
حین خمیر کردن آرد ، سنگ کوچکی را بین خمیر مینهادند. :
#ریخه_بوژمه_ژیر_کاکلیت، تا عمر دیری عه ویرت بوع
گرده پخته شده را در میآوردند و یک نفر ان را تقسیم و کت کت(محلی) میکرد و به همه می داد.
درحین تناول کردن اگر آن سنگ (ریخ) زیر دندان هر کدام گیر میکرد بلافاصله همگی بر سرش میریختند و تا توان داشتند آن را کتک میزدند، آنقدر میزدند تا زمانیکه درین بین یک مرد واقعی پیدا شود ، شجاعت به خرج دهد و فرد کتک خورده را ضامن شود.
مرد واقعی ناگهان فریاد بر می آورد :
یا ایها الناس دیگر بس ست دارد جان میدهد.من ضامن او میشوم و او در پناه من ست و تا سه روز به ما مهلت دهید
.
فرد مضروب و کتک خورده به همراه ضامن جوانمرد ش، درین سه روز مهلت ،لب به هیچ نمیزدند جز گریه و زاری و التماس به حضرت حق .
شب تا روز گریه میکردند و با زبان گریه و بغض به خداوند می گفتند :
ای خدای مهربان ای حلال مشکلات ، تورا به حق این پیکر کتک خورده من ،به دست و پای در رفته و پر دردم ،به حق مردانگی و ریش گرو گذاشته ضامن دل رحمم که مرا پناه داد، قسمت میدهم که روسفیدمان کن و دعای مان را استجابت کن و باران رحمتت را بر مردم نازل کن .
روز سوم که فرا می رسید ابرها میآمدند و هوا تاریک میشد.اولین قطرات باران که بر زمین می نشست ،فرد کتک خورده از خانه بیرون میزد و با شور و شوق و گریه جار میزد :ای اهل خانه بیرون شوید باران دارد میآید .
اهالی نیز بیرون میزدند و در حالی که خیس باران شده بودند ، با گریه و زاری به پای فرد کتک خورده میفتادند و از او طلب عفو و بخشش و حلالیت میکردند.
🔰🔰🔰🔰به قلم/
مرتضی عموزاده خدایی
واژه حلالیت به معنی
حل کردن ست.و کسی که مشکلی را
حل میکند درواقع میبخشد.مانند جراح قلبی که با علم ش زندگی را مجدد میبخشد به ما.
بنابرین حلالم کن به معنی حلال حرام مکروه نیست. شیرم را حلالت نمیکنم پسرم:یعنی شیری را که با رضایت و عشق به تو بخشیدم .حال رضایت م برمیدارم .پس مانند مال دزدی و بدون رضایت آن شیر حرام تو میشود.
وگرنه شیر مادر مثل گوشت مادر بهرحال حرام ست و کودک بصورت غریزی آن را میخورد.
فرد کتک خورده وقتی که حلال میکند ضاربان ش را .درواقع آن قصاصی را که میتواند تلافی کند آن را میبخشد به آنها.
حلالتان چی شیر مادرتان یعنی قصاص را بخشیدم از ته قلبم .مانند مادری که با نهایت رضا و عشق در دهان کودک شیر مینهد.
درپایان نکته ای از مطالب گذشته را نیز یادآور شوم.
عشایر کوچرو با ان سابقه کهن شان ،هرسال اول پاییز میآمدند و اواخر فروردین برمیگشتند.
بنابرین آنان نیز کودکان شان که قربانی امراض واگیر شده بودند در "قر بچونه" ارمو دفن میکردند.
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN