تاریخ و فرهنگ دره شهر

#بازنشر
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANПродвигать
6,48 тыс.
подписчиков
28,3 тыс.
фото
7,58 тыс.
видео
3,29 тыс.
ссылок
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
تاریخ و فرهنگ دره شهر
صدای کشاورز بنام خدا: اگراز وکلای محترم مواد قانونی و راهکارسوالات زیر رامیداند لطفا راهنمایی بفرمایند: برای طلب گندم ودیرکرد آن ،طبق چه ماده ای وازچه کسی شکایت کنیم؟ @CEYMARIAN ┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#بازنشر


در خصوص سوال کشاورز محترم برای استناد به ماده قانونی جهت طرح دعوی مطالبه بهای گندم بعلاوه خسارت تاخیر تادیه در پرداخت آن ، باید عرض شود که :

در تمام قوانین و‌مقررات مجلس و‌مصوبات دولت ، هیچ کجا ماده یا تبصره ای ای با این مضمون که «چنانچه دولت وجه تضمینی گندم را به موقع پرداخت نکند مکلف به پرداخت خسارت باشد »یافت نمی نمایید .

در واقع دولت زرنگ‌تر از آن است که امروزه چنین تکلیفی بر خود بار نماید .
سابقا در ماده ۳۱ قانون برنامه ششم توسعه بندی ذکر شده بود که بر اساس آن دولت را در قبال تاخیر در پرداخت وجه تضمینی گندم مکلف به پرداخت خسارتی معادل نرخ سود سپرده های بانکی کرده بود که در برنامه هفتم توسعه ، همین بند تعارفی هم به فراموشی سپرد شد .

تنها مقرره در این خصوص بند ث از تبصره ۸ بخش اول قانون بودجه سال ۱۴۰۳ می باشد که صرفا در حد توصیه به خرید تضمینی و پرداخت به موقع بهای گندم می باشد. در واقع جمله «پرداخت به موقع»آن هم بدون‌هیچ گونه ضمانت اجرایی ، با زیرکی در این بند گنجانده شده است .

بند ث ـ در اجرای قانون تضمین خرید محصولات اساسی کشاورزی مصوب ۱۳۶۸/۶/۲۱ با اصلاحات و الحاقات بعدی آن و به‌منظور حمایت از تولیدات داخلی، حفظ امنیت غذایی کشور، تأمین نقدینگی لازم برای خرید گندم و پرداخت به‌موقع بهای گندم خریداری‌شده به کشاورزان، سازمان برنامه و بودجه کشور مکلف است اعتبار مورد نیاز برای خرید گندم مازاد بر نیاز صنف و صنعت تولیدی کشاورزان داخل کشور به قیمت نهائی مصوب شورای قیمت­گذاری و اتخاذ سیاست‌های حمایتی محصولات اساسی کشاورزی از محل اعتبارات و ظرفیت‌های این تبصره بدون لحاظ تسهیلات تکلیفی بانکی را حد‌اکثر در شش‌ماهه اول سال (همزمان با خرید تضمینی گندم) تخصیص و پرداخت نماید.

از طرف دیگر بانکها تمام‌تلاش خود در وصول تمامی سود و جرائم دیرکرد تسهیلات پرداختی به زارع را به کار خواهند بست .

فرزاد میر
وکیل دادگستری و از خانواده متضرر از فروش گندم به دولت


@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#بازنشر
انتقام از پرنده ...
ای بدبختی😳😄

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
تاریخ و فرهنگ دره شهر
صدای شما آب دره شهر غیر قابل شرب است سیاست یگ گام به پس دو گام به پیش. آب یکی از ابتدایی ترین و حیاتی ترین نیازهای هر موجود زنده خصوصا انسان است برای غیر انسان بحث آلودگی ظاهری و میکروبی مطرح نیست جهاز هاضمه و دستگاه گوارش انسان نسبت به گیاهان و حیوانات…
#بازنشر
مطلب درج شده در تاریخ یکم فروردین ماه ۱۳۹۹👇

با عرض سلام و خسته نباشید و تبریک عید نوروز و آرزوی سلامتی و عافیت برای همه مردمان خوب سیمره؛
۲۴ روز پیش بود که اینجانب مطلبی رو بر اساس تجربه سال های گذشته، زندگی در سیمره و آگاهی نسبی نسبت به جغرافیای شهرم مرقوم داشتم مبنی بر تأثیر بسزای سیل بند جدیدساخت بالادست سراب در کدورت آب شهرستان، که با واکنش روابط عمومی اداره منابع طبیعی و توجیه و معرفی طرح ها، کارکردها و دستاوردهای آن اداره مواجه شد و فرضیه دخالت داشتن احداث سیل بند بالادست سراب در کدورت آب شهرستان را با دلایلی از جمله: کار کارشناسی و فنی، تحقیق و بررسی جنس بستر و سنگی بودن بستر مکان احداث سیل بند و عدم نفوذپذیری آن، رد کرده و قرار شد که با بررسی های در حال انجام آبفا و شبکه بهداشت، ظرف هفته بعد نتایج به اطلاع عموم مردم از طریق این کانال رسانده شود. همچنین یکی از عوامل کدورت آب سراب را، احتمال تخریب بستر سفره آب سراب عنوان کردند. حال که این اطلاع رسانی بعد از گذشت ۲۴ روز صورت نگرفت، این سؤال پیش می آید که: آیا بستر سفره آب سراب فقط در روزهای بارندگی تخریب می شود و در مابقی روزها مشکلی ندارد!؟ پس چرا در روزهای عادی آب قابل شرب است!؟ حال که برادر رضایی از فرزندان این شهر که دارای تخصص در حوزه آبخیزداری و منابع طبیعی است و بر تأثیر سیل بندهای بالادستی بر کدورت آب سراب صحه گذاشته اند، وقت آن است که مسئولین ذیربط موضوع بررسی شده را هرچه سریع تر به صورت شفاف و صریح به اطلاع عموم رسانده و مصالح عمومی و سلامت مردم را بر هر علل و یا عوامل دیگری که در قبال آن سکوت کرده، ترجیح دهند و دیگر قبل از هر بارندگی داروی « بخور- نخور» برای خانواده ها تجویز نکنند... از دادستان محترم شهرستان به عنوان مدعی العموم و وکیل امنیت و سلامت مردم هم خواستاریم موضوع آب شرب شهرستان را که حیات و سلامت مردمان این خطه در گرو پاکیزگی آن است را مانند موضوعات دیگر که به خوبی پیگیری نموده، رصد کنند و به سرانجام مطلوب برسانند.

با تشکر... از طرف شهروند💐

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بازنشر
لاکچری ترین مدرسه ایران😰

🔺علم بهتر است یا ثروت

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#بازنشر
با تشکر از دوستان که مطلب مفید درج شده در کانال تاریخ و فرهنگ به تاریخ ۱۵ دی ماه ۱۴۰۰ آقای دانش سرارودی را بازنشر کردند اصل مطلب اینگونه است:

✍️ اکبر دانش سرارودی

🖊 یازده تفاوت گفتگو و جَدَل


🌿 گفتگو، زبان مفاهمه است و هیچ تمدّنی بدون گفتگو شکل نگرفته و بدون آن نیز دوام نیافته است.

🌿 اکنون در بسیاری از گروه‌های مجازی و محافل علمی و سیاسی، جدل فرمانروایی می‌کند و کثیری به تصوّر این‌که در حال گفتگو با یکدیگرند، در ورطهٔ مجادلات بی‌ثمر و بی‌پا
یان افتاده‌اند، همچنان‌که در گفتگوهای دو یا چند نفره.
🌿 مرز میان گفتگو و جدل، بسیار باریک و مبهم است لذا چند نکته ساده‌اش یادآوری می‌شود؛

1️⃣ «هدف گفتگو» این است که من بدانم در ضمیر شما چه می‌گذرد و شما بدانید که درد من چیست «اما جدل» تشنهٔ پیروزی است و شهوت استیلا بر طرف مقابل دارد.

2️⃣ پایان جدل، دشمنی است و پایان گفتگو، دوستی است.
ذهن و زبان جدلیون، در تسخیر سوء‌ظن به دیگران و خودشیفتگی است.
اما گفتگو، راهی برای کاستن از افتراق‌ها و سوءتفاهم‌هاست.
گفتگو ما را به یکدیگر نزدیک‌‌تر می‌کند و جدل، دورتر و دشمن‌تر.
گفتگو، اگر گرهی نگشاید، گره را کورتر نمی‌کند.

3️⃣ در گفتگو، میان اندیشه و صاحب اندیشه فرق می‌گذاریم. یعنی مخالفت ما با اندیشه‌ای، به دشمنی ما با صاحب آن اندیشه نمی‌انجامد.

4️⃣ در گفتگو می‌کوشیم که حرف دیگری را بفهمیم ولی در جدل می‌کوشیم که حرف خود را در گوش او فرو کنیم.

5️⃣ اهل جدل، درد حقیقت ندارند. پس به هیچ خطا یا جفایی اعتراف نمی‌کنند.
اما در گفتگوی سالم، طرفین می‌پذیرند که در فلان مسئله خطا کرده‌، دچار غفلت یا مبالغه و تندروی شده‌اند.

6️⃣ جدل، استثمار گفتگو است.
یعنی گفتگو در جدل، بهانه‌ای بیش نیست. بدین رو اهل جدل، گاهی این بهانه را وامی‌نهند و از ابزار دیگری استفاده می‌کنند که هیچ سنخیتی با گفتگو ندارد، مانند زورگویی و تهدید و نصیحت و افشاگری و تجاوز به حریم خصوصی افراد.

7️⃣ جدل‌گرایان، معمولا زبانی درشت‌گو و پر از نیش ‌و کنایه دارند، گرچه هر درشت‌گویی جدل‌گرا نیست و هر جدل‌گرایی درشتگو نیست.

8️⃣ جدل گذشته‌گرا است، اما گفتگو آینده‌ساز است.
در جدل، شما از راهی دفاع می‌کنید که آن را طی کرده‌اید
اما در گفتگو راهی را می‌جویید که آینده‌ را بسازد. از همین رو گفتگو پیش‌رونده است، اما جدل، هر بار به نقطهٔ آغاز بر می‌گردد.

9️⃣ در گفتگو می‌کوشیم که چیزی بیاموزیم، اما در جدل، تلاش ما بیشتر برای شیرفهم کردن طرف مقابل است.

🔟 در گفتگو تابع منطق ایم و فارغ از اینکه گوینده کیست بر این نکته متمرکزیم که چه میگوید؟ و بدون هیچ مقاومتی حرف حق را می پذیریم ولی در جدال، از ابتدا با گارد وارد می‌شویم و به چیزی جز غلبه و کسب نتیجهٔ از پیش تعیین شده نمی اندیشیم.

1️⃣1️⃣ سماجت و افراط در کشدار کردن مباحث، از نشانه‌های اهل جدل است.
اهل گفتگو به همان آسانی که وارد گفتگو میشوند، آن را رها می‌کنند و می.دانند که کجا و کی باید کنار بکشند، اما جدلیون تا بالا بردن پرچم پیروزی و اعتراف خصم به شکست، سماجت می‌کنند.
پ.ن:
کما این نقل است، پیامبر(ص) در حدیثی می‌فرماید: " از لجاجت بپرهیز که اولش نادانی و آخرش ندامت و پشیمانی است".
#بازنشر و #ارسال:
#موسسه_فرهنگی_هنری_پیمایش_گستر_ایلام
#بازنشر
اسرائیل، توسعه‌گری و «مردمانی‌که باید از سر راه برداشته شوند»

ابوالفضل مرشدی

گوته، شاعر و ادیب آلمانی، در نمایشنامۀ مشهور خود به نام فاوست، فاوست را- که روح خود را در ازای برآورده کردن خواسته­‌هایش، به شیطان فروخته است- در سه پرده ترسیم می­‌کند. بخش­‌هایی از پردۀ سوم این نمایشنامه بی­‌ارتباط با موضوع اسرائیل و فلسطین نیست و من قصد دارم در این جستار کوتاه، با الهام از این نمایشنامه، پرتویی بر آنچه این روزها بر فلسطین و غزه می­‌گذرد، بیندازم[۱].
در پرده سوم نمایشنامه، فاوست خود را به نوع جدیدی از انسان بدل می­‌کند و در نقش «توسعه­‌گر»ی ظاهر می­‌شود که می­‌کوشد در قالب برنامه‌­های عمرانی و طرح­‌های عملیاتی، زمین و دریا را دگرگون کند: «زمین را از چنگ دریا پس بگیرد،/ برای امواج دریا مرزی تعیین کند،/ و اقیانوس را محصور سازد». با چنین طرح‌­هایی، وی به دنبال ایجاد اقتصاد نویی است که «فضایی برای هزاران­ هزار تن بگشاید/ تا زندگی کنند، نه در امنیت، ولی آزاد برای عمل». فاوست محصول کار خویش را نظاره می­‌کند و می­‌بیند که سراسر منطقۀ اطراف او تجدید حیات یافته و جامعه‌ه­ای تماماً جدید آفریده شده است. فقط قطعه زمین کوچکی در کنار ساحل، همان‌طور که بوده، باقی مانده است. و ساکنان آن قطعه زمین، زوجی پیر و خوشرو هستند که از گذشته‌­های دور در اینجا زندگی کرده‌­اند. این قطعه زمین کوچک شدیداً مورد توجه فاوست قرار می­‌گیرد و در پی آن بر می­‌آید که آن را از آن زوج بگیرد: «باید که باغ ایشان را به چنگ آورم/ زیرا این چند درختی که از من دریغ شده­‌اند/ مالکیت جهانی‌­ام را باطل می­‌کنند .../ از این روست که شکنجه می‌­شود روح و جانمان/ تا حس کنیم آنچه را که نداریم، به رغم مال و منالمان». او می­‌کوشد در وهله اول با معاملۀ نقدی، زمین را از چنگ­‌شان بیرون آورد. اما این زوج پیر از ترک خانه خویش و هرگونه معامله بر سر آن سر باز می­‌زنند. فاوست که این سطح از مقاومت و سماجت را انتظار نداشته، تصمیم می­‌گیرد ساکنان آن را به عنوان «آدمیان منسوخی که بر سر راه تاریخ، پیشرفت و توسعه» قرار گرفته‌­اند، از سر راه بردارد. در واقع، او که همواره به دیگران وانمود کرده که می‌­تواند با «دستانی پاک جهانی نو بیافریند»، اینجا دستش به جنایت باز می­‌شود: «چنین سماجت و مقاومتی/ لکه‌­ای است بر شُکوه هر موفقیتی،/ تا سرانجام در نهایتِ بی­ میلی و نفرت،/ آدمی خسته شود از حفظ عدل و مروت».
فاوست «مردان نیرومندش» را فرا می­‌خواند و به آنها دستور می­‌دهد زوج پیر را از سر راه بردارند. اما او مایل نیست از جزئیات آن خبردار شود و علاقه او صرفاً به نتیجه نهایی کار است: او می­‌خواهد صبح روز بعد زمین پاک شده باشد تا بتوان عملیات عمرانی جدیدی را شروع کرد. در نیمه‌­های شب واحد عملیاتی تخصصی­‌اش به فاوست خبر می­‌دهند که همه چیز بر وفق مراد است. و او در می‌­یابد که خانه آن دو زوج پیر به کلی سوخته است و خودشان نیز به قتل رسیده­‌اند. مارشال برمن این شیوه را «شیوة مشخصاً مدرنِ شرّ و جنایت» می­‌داند که ویژگی آن «غیرمستقیم و غیرشخصی، با همکاری و وساطت سازمان­‌های پیچیده و مقاماتی که وظیفه یا نقش نهادی خویش را ایفا می­‌کنند» است.
این ماجرای اسرائیل و فلسطین در طول بیش از 70 سال گذشته نیز هست. با الهام از این نمایشنامه، می­‌توان نظام اسرائیل را به فاوست توسعه­‌گری تشبیه کرد که در چند دهه گذشته با ترکیب ایدئولوژی صهیونیزم و توسعه­‌گرایی مدرن، کوشیده است به کشوری «توسعه­‌یافته» و، به تعبیر خود، «جزیره‌­ای متمدن در میان مردمان نامتمدن» تبدیل شود و با بهره­‌گیری از فناوری­‌های پیشرفته، امنیت و رفاه را برای خودش تضمین و خود را به «قهرمان توسعه» در منطقه تبدیل نماید. اما این نظام توسعه­‌گر که وانمود می­‌کرد می­‌خواهد با «دستانی پاک جهانی نو بیافریند»، در مواجهه با بومیان فلسطین و به ویژه غزه که در برابر هرگونه طمع و دست­‌اندازی به سرزمین مادری­شان مقاومت می­‌کنند، بارها و بارها دستش به شرّ و جنایت باز شده است. از چشم این نظام، فلسطینیان به عنوان «آدمیانی منسوخ و نامتمدن» (و آنطور که در روزهای اخیر آشکارتر و بی­‌پرواتر از گذشته بیان می‌­کنند، به عنوان «حیواناتی») دیده می‌­شوند که بر سر راه توسعه و پیشرفت قرار دارند و باید از سر راه برداشته شوند. به این ترتیب، می­‌توان نظام اسرائیل را یکی از اسفناک­‌ترین «تراژدی­‌های توسعه» در دنیای مدرن نامید؛ نظامی که هر چند به پشتوانه دنیای مدرن توانسته در توسعۀ اقتصادی و فناوری و نظامی به موفقیت­‌های قابل توجهی دست یابد، اما آن‌را به بهای «فوران نیروهای تاریک» و هزینه‌­های سنگین انسانی و اخلاقی کسب کرده است.
#بازنشر
اثر فشار اقتصادی بر افول ارزش‌های اخلاقی

محمدرضا یوسفی/اقتصاددان و مدرس حوزه 

🔹 گسترۀ سرقت‌های کوچک و بزرگ، نزاع‌های خیابانی، کودک آزاری، خشونت نسبت به زنان، احتکار برخی کالاهای ضروری مردم، انواع کلاهبرداری، رواج دروغ، خیانت در خانواده، خودکشی. رشوه، اختلاس‌های بزرگ و کوچک، وعده‌های دروغین، خلف وعده‌ها، گزارش‌های خلاف واقع، نشانه‌هایی از افول اخلاقی جامعه است. اما خطرناک‌تر از این همه، بی‌تفاوتی جامعه نسبت به این اخبار است گویی این‌ها مسائل عادی زندگی شده، دیگر حساسیت کسی را بر نمی‌انگیزاند.  

🔹 علل متعددی برای افول ارزش‌های اخلاقی در جوامع وجود دارد. اما فشار اقتصادی عامل مهمی است که در مطالعات تجربی نیز تأیید شده است. وقتی کسی ارزش‌های اخلاقی را نادیده می‌گیرد، الزاماً تحت فشار مالی نیست. با وجود این، فقر و محرومیت و مشکلات مالی، از جمله مهم‌ترین عواملی هستند که می‌توانند نظام ارزش‌های اخلاقی را به هم بریزند. بحران‌های اقتصاد به ویژه در صورت تداوم، تا اندازۀ زیادی در  رشد آسیب‌های اخلاقی و اجتماعی در جامعه، نقش دارند.  

🔹 معمولاً مردم دوست دارند اخلاقی زندگی کنند. اما وقتی شرایط اقتصادی رو به وخامت می‌گذارد و درآمدها کفاف هزینه‌های عادی زندگی را نمی‌دهند، پایبندی به اصول اخلاقی دیگر ساده نیست. نگرانی از دست دادن شغل، ابتلا به بیماری، حقوق پایین و مانند آن بی‌تردید فشار روحی زیادی به فرد وارد می‌کند. در این شرایط، افراد انگیزۀ عدول از اصول اخلاقی را پیدا می‌کنند. اما تنها چیزی که مانع آنان می‌شود، وجدان اخلاقی است. برای بسیاری از مردم ارتکاب رفتارهای غیراخلاقی در ابتدا آسان نبوده، ندای درونشان آنان را آزار می‌دهد. اینجاست که انسان سعی می‌کند وجدان خود را آرام کند. در این شرایط، فرد با توجیهاتی سعی می‌کند، از قبح عمل غیر اخلاقی خود بکاهد. گاه با این توجیه که به خاطر تأمین ضروریات و حداقل‌های زندگی خانواده ناچارم، گاه با تغییر کلمات مانند تغییر رشوه به هدیه، گاه با این توجیه که همه همین‌طورند، گاه با این ادعا که اقتضای سیستم همین است، گاه با این سخن که  دارم حق خودم را از جامعه می‌گیرم و حقم بیش از این‌هاست، گاه این توجیه که هزاران میلیارد اختلاس در کشور میشه که دزدی من در این میان گم است و مانند آن، فرد سعی می‌کند تا رفتار خود را توجیه  و وجدان خود را آرام کند.  بنابراین با این توجیهات، اقدام به عمل خلاف اخلاق بدون عذاب وجدان رخ می دهد و با توجه به شرایط بحرانی جامعه، زمینۀ پذیرش آن در میان مردم فراهم می‌شود. بدینسان از نظر گروه‌هایی از مردم، محرومیت دلیلی موجه برای بی‌اخلاقی خواهد بود. و این یعنی معیارهای ارزیابی عمل اخلاقی در جوامع بحران زده نیز آسیب دیده است و مردم نیز قضاوتی منفی نسبت به چنین متخلفانی ندارند.   

آسیب چنین وضعیتی به طبقات محروم اختصاص ندارد. در شرایط فشار اقتصادی، حتی طبقاتی که توانایی مالی مناسبی دارند نیز انگیزۀ زیرپا گذاردن اصول اخلاقی را بیشتر پیدا می‌کنند. رفتارهایی مانند دروغ گویی برای گرفتن بیمه یا برای فرار از مالیات، بزرگ نمودن کار خود در کارهای تعمیراتی، نبودن کارتخوان برای گروهی از پزشکان و تمامی مشاغلی است که مشمول اطلاعات نامتقارن می‌شوند بیانی از محدود نبودن انحراف از اصول اخلاقی به اقشار پایینی جامعه است. 

🔹وجود معیار اخلاقی و بیداری وجدان اخلاقی جهت نظارت و کنترل جامعه، تداوم ارزش‌های اخلاقی، انسجام در جامعه، سرمایه و اعتماد اجتماعی را تضمین می کند. اما جامعه‌ای که حساسیتش را نسبت به دروغ، رشوه، اختلاس، دزدی، کلاهبرداری، خشونت و نزاع‌های خیابانی و مانند آن از دست دهد، دچار افول ارزشی و اخلاقی شده است. تداوم شرایط بحرانی جامعه می‌تواند به تبدیل ضد هنجارها به هنجارهای نهادینه شده بینجامد. حداقل یک دهه رشد اقتصادی نزدیک به صفر، نرخ تورم‌های بالا، رشد بیکاری جوانان شرایط زندگی را برای همگان سخت و سخت‌تر کرده است. جمعیت زیر خط فقر حداقل به یک سوم جمعیت کشور رسیده است. این امر به رشد زیاد آسیب‌های اخلاقی دامن زده است. 

🔹در دهه نود، خودکشی 45 درصد، مرگ‌های مشکوک 14 درصد، نزاع‌های فردی 101 درصد، سرقت از اماکن خصوصی (منازل و مغازه‌ها) بیش از700 درصد، سرقت از اماکن دولتی 600 درصد رشد داشته است. بر اساس گزارش رئیس پلیس آگاهی تهران در سال 1399، بیش از 50 درصد سارقان برای اولین‌بار مرتکب جرم شده‌اند. 

🔹 حاکمیت باید به تأثیر رویکردهای سیاسی و اقتصادی خود بر زوال ارزش‌های اخلاقی جامعه بیندیشد. پیامبر در آخرین خطبۀ خود بر فراز منبر، به رهبران پس از خویش هشدار داد که مبادا به اقداماتی دست زنند که به فقر مردم منجر شود زیرا که فقر، آنان را از مسیر دین و دینداری خارج می کند./منبع: رسانۀ برنامه‌ریزی استراتژیک توسعه


@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#بازنشر
ارجاع‌دهی در نوشتار و پیامدهای اجتماعی آن
صلاح الدین قادری/ عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی


مطلبی که بیان می‌کنم در نگاه اول رابطه مستقیمی با مداخلات توسعه ندارد. اما قطعاً در مطالعات ارزیابی تأثیر اجتماعی یکی از تعهدات محققان باید این موضوع باشد.                                                                                                          یکی از ویژگی‌های اصلی دانش، جنبه انباشتی آن است. این جنبه عمل هم عامل پیوند نسل‌های مختلف و هم بیانگر اصلاح و تعدیل رویه‌های قبلی دانش و کمک به ارتقاء آن و شناسایی خلاء‌های دانش موجود است. متأسفانه یکی از رویه‌های بد جاافتاده در میان بخشی از دانشگاهیان و محققان، استفاده از منابع دیگران و عدم ارجاع به آن است، در بخشی از موارد این عدم ارجاع ناشی از بی‌دقتی است، در بخشی ناشی از کم حوصلگی برای یافتن منبع و در برخی موارد متأسفانه برای قبضه کردن دانش تولید شده به نام خود فرد است. استفاده از ایده‌های دیگران و توسعه و گسترش آن و باز کردن جنبه‌های جدید آن نه تنها امر ناپسندی نیست و کپی‌برداری تلقی نمی‌گردد، که امر بسیار نیکویی هم هست. بنده خودم تا کتاب خدایگان و بنده هگل را نخوانده بودم (البته از برکات کلاس‌های دکتر اباذری بود) نمی‌دانستم که مارکس چقدر وام‌ دار هگل است. بقیه متفکران هم به همین شکل. بنابراین ارجاع به مطلب منتشر شده دیگران دارای پیامدهای مثبتی از قبیل: 1) پیگیری و تعهد ما به پادارایم علم و اخلاق علمی،2) گسترش دانش، 3) شفافیت در تولید دانش، 4) رعایت مالکیت معنوی تولید دانش، 5) احترام گذاشتن به خالقان علم و دانش و ... است.
پیامدهای عدم ارجاع‌دهی به مطالبی که از منابع دیگر اخذ شده است عامل بدبینی، رواج تقلب، تحقیر، زیرپا گذاشتن اصلی‌ترین مولفه‌های اخلاق علمی، و .... است.
بنابراین به عنوان یک دوست، یک محقق حوزه ارزیابی تأثیر اجتماعی به طور خاص و پژوهشگر و مدرس حوزه جامعه شناسی به طور عام از کلیه دوستان و پژوهشگران دعوت می‌کنم برای حفظ و احترام به جایگاه علمی و کار تخصصی و دقیق و شرافتمندانه بیاییم در نوشته‌هایمان مسئله ارجاع‌دهی را خیلی جدی بگیرم.


ارسالی موسسه فرهنگی-هنری پیمایش‌گستر ایلام/ع.کلانتری

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#بازنشر
سکاندار امارات تجربه توسعه اقتصادی کشورش را به اشتراک گذاشت

🔹محمد بن راشد در کتاب " نگرش من و چالش‌های برتری" ضمن مرور گذشته فقر كشورش، به ارائه ایده‌ها و آمال خود در باب توسعه دوبی و امارات متحده عربی می‌پردازد كه می‌تواند تجربۀ خوبی برای ديگر كشورهای اسلامی نيز باشد.

برخی از مهم‌ترين ايده‌های او را مرور می‌كنيم:

۱. به مردم حق اشتباه کردن دادیم

او معتقد است از عوامل موفقیت پدرم و بنده تاکید بر نقاط قوت بوده است نه ضعف، زیرا نقاط ضعف باعث ناامیدی و انزوا می‌شود. افراد که ناامید شوند، کاری انجام نمی‌دهند زیرا بزرگترین سرمایه یک کشور انسان‌های آن جامعه هستند. برای تربیت انسان‌ها باید هزینه کرد و  اجازه داد تا کار کنند و اشتباه جزئی از کار است.‌ نباید بابت اشتباه افراد، کاری بکنیم که  آن‌ها بترسند و قوه ابتکارشان خدشه ببیند.

۲. فساد اداری را مستقيما كنترل می‌كرديم

برای جذب سرمایه خارجی و بهره‌گیری از دستاوردهای بشری شرایط ویژه‌ای را در دوبی فراهم کردیم. ما معتقدیم فقدان فساد دولتی از عوامل عمده جذب سرمایه و فعالیت شرکت‌های خارجی است. من یک سازمان مخفی‌ برای بررسی‌ عملکرد ادارت دولتی ایجاد کردم بنام «خریداران سری» که کارش بررسی عملکرد ادارت و شناسایی افراد موثر و همچنین مقابله با مفاسد است و این افراد با مراجعه به ادارات و یا تحت عنوان خدمه در ادارات به کار مشغولند. من به واسطه این افراد از کل عملکرد ادارات دولتی دوبی مطلع هستم.

۳. مردم را در توسعه كشور شريك كرديم

برخلاف تصور، عامل توسعه نه پول است نه منابع، بلکه مهم‌ترین سرمایه یک کشور، مردمان آن کشور است و رهبر وظیفه دارد تا به نحو مطلوب از ظرفیت مردم خود استفاده کند و کشور را به توسعه برساند و گرنه عملش بی‌حاصل است.
رهبر باید به جای قصرنشینی، درون میدان کار و منازعه باشد. محیط زندگی ما متأثر از زندگی شیر و آهو در آفریقا است و هر دو باید با سرعت بدوند تا بتوانند زنده بمانند. یکی شکار کند و دیگری از شکار شدن بگریزد.

۴. مسئله ما توسعه بود، نه تنبیه مردم

مهم‌ترین مسئله رهبر، توسعه کشور است و مهم‌ترین بخش توسعه، توسعه اقتصادی است. بر همین اساس لازم است دوبی علاوه بر مرکز اقتصادی خاورمیانه به مرکز اقتصادی جهان تبدیل شود. تجربه ما در دوبی نشان داد که از یک محیط سخت طبیعی می‌توان یک شهر در اندازه استاندارد جهانی و جذاب برای زندگی ساخت و این مهم بدست نیامد مگر دست گذاشتن روی توانایی‌های افراد و گذشت از اشتباهات، وقتی کسی اشتباه می‌کند باید برای اصلاح او، تنبیه آخرین اقدام باشد.

۵. پیروز صلح بودیم نه جنگ

تأکید اسلام بر صلح است. زیرا هیچ کس در جنگ برنده نیست. ما معتقدیم باید تمامی اختلافات خود را با صلح و دوستی حل  کنیم و به تمامی برادران عرب خود این رویه را پیشنهاد می‌کنیم زیرا در جنگ برنده واقعی وجود ندارد و بازنده جنگ، در تلافی شکست، جنگ دیگری راه می‌اندازد.  قرآن و احادیث پیامبر همه را به صلح دعوت می‌کند. آنان که بدنبال جنگ و درگیری هستند، قرآن را خوب نخوانده‌اند.

۶. برای سرمایه‌گذاران خارجی، معافیت مالیاتی تعیین کردیم

ما در دوبی با هدف جذب سرمایه خارجی، معافیت‌های مالیاتی قابل توجهی بر تمامی اشکال سرمایه‌گذاری وضع کرده‌ایم و حق انتقال صد در صد سود شرکت‌های خارجی فراهم است.  امنیت از مهم‌ترین ویژگی‌های امارات است و‌ تاکنون بیش از ۱۰۰ دولت در دوبی سرمایه‌گذاری کرده و ۴ هزار شرکت خارجی در این کشور مشغول به کار هستند.

۷. از نفت فروشی به تجارت روی آوردیم

برخلاف گذشته امروزه نفت نقش کلیدی در اقتصاد ما ندارد. و شرکت‌های تولیدی و خدماتی ما بیشترین درآمد را دارند به طوری که هواپیمایی امارات که در سال ۱۹۸۵ با دو‌ هواپیمای اجاره‌ای افتتاح شد به علت مدیریت موفق، پس از حوادث ۱۱ سپتامبر که تمامی خطوط هوایی با کاهش درآمد روبرو بود این خط هوایی سودآوری داشت.


برگرفته از صفحۀ برنامه‌ريزی توسعه

ارسال: موسسه فرهنگی هنری پیمایش‌گستر ایلام/ع.ک

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
روز معلم

#بازنشر
با ماشین پیکان توسی رنگش از کنارم رد شد .
سرعتِ تقریبا زیادش را کم کرد . از داخل ماشین نگاه معنادار و توام با تعجبی به کنار جاده انداخت . البته من به او حق میدادم که متعجب گردد . شاید داشت با خودش فکر میکرد "" یعنی این همان دانش آموز است یا شبیهِ اوست ؟
من همچنان غرق در فرمولهای ماتریسِ درس ریاضیاتِ جدید در کنار جاده دره شهر _ پلدختر نرسیده به روستای کله جو شده بودم . عاشق این قسمت از ریاضیات جدید بودم انگار شعر حافظ با طعم آن عسلی که استاد نوری مطلق گفته بود؛ می‌خواندم . ریاضی که میخواندم اوج میگرفتم و یاد تکیه کلام‌استاد ادب حسن نوری مطلق میافتادم :( ریاضیات از عسل هم‌ شیرین تر است ) . ‌
ماشین پیکان توسی رنگ‌چند ده متر آنطرف تر متوقف شد . از ماشین پیاده شد ؛ نگاهی عمیق به مخمل سبزِ بهاری گسترده شده ی کَلَه زی (نرسیده به کله جو) کرد نسیم نسبتا سردی موهای چتری طلای رنگش را آرام آرام نوازش میکرد . درب عقب ماشین اش را باز کرد و کت اش را پوشید تا از سرمای ناخوانده فروردین ماه در امان بماند . من همچنان در حال کلنجار رفتن با مسئله ی خیلی سختی که جلسه قبل داده بود تا حل کنیم ادامه می دادم .‌ مسئله را حل کرده بودم و می خواستم جشن پیروزی بگیرم ولی امان از موضوع انشای عارفانه استاد سخن : جعفر فیلی ؛ که دست کمی از مسئله خیلی سخت ریاضیات جدید نداشت که با بدبختی حَلَش کرده بودم ( طیران مرغ دیدی تو ز پای‌بند شهوت؛ به در آی تا ببینی طیران آدمیت ) . آخر طیران مرغ ؛ برای دانش آموزانی چون من موضوع انشای خیلی سختی بود ؛ کاش می گفت از جنگ تحمیلی بنویسید : تا در انشایم شهیدان تک درخت اسلام را با خونشان آبیاری کنند .
مثل همیشه برخلاف اکثر معلم های دهه شصت شیک و انکاد ؛ خط اُتوی کت و شلوارش را حتی از آن فاصله هم می توان تشخیص داد . ریش هایش را هم مثل همیشه شیش تیغ کرده بود . خدا خدا میکردم که برود تا شاگرد درسخوان اش را در آن حال و هوا و شرایط نبیند . کت و شلوار آجری رنگش را پوشیده بود ؛ دستی بر چتر موهای طلایی رنگش کشید و راهش را به طرف من کج کرد . چند قدمی برداشت و نگاهی عمیق تر از زمانیکه با ماشین از کنارم رد شد؛ بمن کرد و دوباره بسمت ماشین پیکان توسی برگشت از خوشحالی سر از پا نمی شناختم . کُتَ اش را از تن اش درآورد و سوار شد ؛ ماشین را روشن کرد ؛من خوشحال و مطمئن شدم که دارد می‌رود و ازین برزخ رهایم می سازد . اما دستش را داخل فرمان ماشین کرد ، دور زد و به طرف من به راه افتاد. درتمام این مدت من فقط به برگه های چرک نویس ذل زده بودم و سرم روی برگه ها بود اما چهار چشمی مراقبش بودم . نه می خواندم و نه توانی برای نوشتن حتی یک کلمه داشتم ؛ اما خودکارم را گهگاهی با فاصله روی برگه ها می چرخاندم . و خود را سرگرم خواندن درس ریاضیات نشان میدادم .
ماشین درست مقابل من و گاوهایِ پدری که آنها را برای چِرا به منطقه سرسبز کنار جاده آورده بودم پارک کرد . با تعجب خیره شده بود تا مطمئن شود که خودم هستم . من ولو شده بودم روی برگه های ریاضی مثل بچه های کلاس اول که مشق می نویسند. ولی کل هوش و حواسم پیش معلمم بود .
آمده بود درست بالای سرم از شدت شرم نتوانستم احترام شاگرد استادی را بجا آورم تا به احترام آن مرد کبیر بپا خیزم .
رنگ صورت بورش ؛ قرمز شده بود . من فقط در حالت نشسته سرم را به زمین دوخته بودم و زمین هم دهنش را باز نمی کرد تا استاد شاگرد گاوچرانش را در آن حالت نبیند . خودم را جم و جور کردم تا به احترام اش قیام کنم ؛ ناگهان دستش را روی شانه ام گذاشت ، با ادب اصیل میرانه اش ( طایفه اصیل میر) در کنارم نشست . مسئله حل شده ریاضیات جدید را نگاه میکرد و احسنت می گفت . او لری صحبت میکرد . من مثل همان دانش آموز پای تخته ؛ بعد از گفتنِ آقا اجازه : با زبان فارسی به سوالاتش پاسخ میدادم و او لبخند بر لب پاسخ های من را می شنید . روحت شاد استاد عزیزم : محمد قاسم هاشمی
ر
وزت مبارک استاد .

#حسین_غلامی


@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#بازنشر با اندکی تأخیر
💥سالروز کودتای سوم اسفند و بحث داغ رضاشاه...!

✍️علی مرادی‌مراغه‌ای

♦️امروز سوم اسفند سالروز کودتای رضاخان و سیدضیاست.  آن زمان رضاخان ناشناخته بود مردم تهران از همدیگر می‌پرسیدند این رضاخان کیست که کودتا کرده...؟!
اما امروزه، کمتر موضوعی به اندازه رضاشاه مجادله‌برانگیز شده. سرسخت‌ترین دوستداران او در مقابل سرسخت‌ترین دشمنان او صف آرایی کرده‌اند. این مجادله در بین اهل تاریخ نیز به چشم می‌خورَد.
انگلیسی‌ها بدلایل مختلف به او کمک کردند تا بقدرت رسد و تا زمانی‌که او انگشت در سوراخ نفت نکرده بود انگلیسی‌ها تقویتش کردند، اما زمانی‌که بگو مگوها بر سر درآمدهای نفتی پیش آمد و همچنین، حمله آلمان به روسیه و لزوم کمک رسانی به روسیه...انگلیسی‌‌ها به فکر کنار گذاشتن او و آوردن فردی از قاجاریه افتادند و چون پیدا نکردند با پسر او کنار آمدند...

♦️ایران کشوری است که پتانسیل تبدیل شدن به یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین کشورهای جهان را دارد. اما کمتر دوره‌ای بوده که آب خوش از گلوی مردمش پایین رفته و فارغ از فقر و بدبختی و شر و شور دیکتاتوری بوده...
به نظر من، در تاریخ ایران بدنبال دوره ایده‌آل گشتن، تقریبا عبث است، تاریخ ایران غالبا بین بد و بدتر بوده، نیازی نیست شما حتما مورخ باشید، کافیست مردم احساسی و متملق و کمتر عقلانی ایران را در نظر بگیرید با جامعه‌ی فاقد نهادها و مکانیسم‌های کنترل قدرت که حاکم را پاسخگو کند...
آنوقت، آیا به مرور زمان، بهترین حاکم به بدترین فرعون بدل نخواهد شد؟!
آیا در این جامعه، حتی نابغه‌ای چون نادرشاه، کم کم از قدرت دیوانه نخواهد شد و توسط افرادش سلاخی...!
دریغا که مردم ایران، همیشه دنبال افراد افتاده‌اند تا برپایی نهادهای مدرن...

♦️اما برگردم به بحث داغ رضاشاه.
یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های مجادله کنندگانِ عمل‌کردهای رضاشاه اینست که «وحدت موضوع» وجود ندارد یعنی:
هنگامی‌که طرفدارانش از ساخت راه آهن می‌گویند، مخالفینش از دیکتاتوریش می‌گویند...
هنگامی‌که طرفدارانش از تشکیل ارتش مدرن او صحبت می‌کنند مخالفینش آن ارتش را سرکوبگر مردم ایران می‌دانند نه مقابله کننده با بیگانگان...چرا که قشون عباس میرزا سی سال در مقابل روسیه مقاومت کرد سپس تن به ترکمنچای داد، اما قشون مدرن رضاشاه که 40درصد بودجه کشور را می‌بلعید چقدر در مقابل روسیه در شمال ایران مقاومت کرد؟ سی ساعت...؟!
هنگامی‌که طرفدارانش می‌گویند رضاشاه، دست دینداران را از عرصه سیاست کوتاه کرد، مدارس و دانشگاه ساخت، راه‌ها را از دزدان و راهزنان امن کرد...این‌ها را درست می‌گویند، اما نمی‌گویند که او تمامی راهزنان سر گردنه‌ها را از بین برد اما خود بزرگترین راهزن و غاصب املاک مردم شد!.
طرفدارانش می‌گویند او ایران را مدرن کرد، می‌گویند در آن زمان، مگر چند کشور در جهان، دمکراتیک بود؟ مگر مردم ایران در جهل غوطه ور نبودند و در مقابل هر نوآوری، حتی آب لوله کشی مقاومت نمی‌کردند، مگر برای دمکراسی آمادگی داشتند...؟
در پاسخ باید گفت اینها درست هستند، اما آیا حکومت رضاشاه مردم را کم کم بسوی دمکراسی و حقوق شهروندی و آشنایی با حقوقشان سوق می‌داد یا برعکس، بسوی حقارت، تدنی، کیش شخصیت، دیکتاتوری و خفقان بیشتر...؟!
آیا به میزانی که از عمر رضاشاه می‌گذشت مردم از دستاوردهای مشروطه دور نشدند؟!
آیا قوه قضائیه، مجریه از استقلال تهی نگشتند؟
آیا مجلس که مهم‌ترین دستاورد مشروطه بود به طویله بدل نگشت...؟!
او بانک ملی که آرزوی مشروطه بود احدث کرد، اما بیشترین سرمایه بانگ را دارایی خود او بود و بقول بهبودی، همیشه میگفت بانک من!
هنگام تبعید، سه میلیون پوند و ۱٫۵ میلیون هکتار زمین داشت!
او اولین بار رادیو را آورد، اما تمامی برنامه‌هایش در خدمت و تملق به او بود!
او فرهنگستان ایران را آورد، اما بزرگترین رسالتش نابودی زبان‌های اقوام ایرانی بود!
او انجمن آثار ملی را جهت بازسازی و مرمت آثار تاریخی تأسیس کرد اما بسیاری از آثار تاریخی دوره قاجاریه توسط او نابود شدند!

♦️مدافعانش او را «دیکتاتور منور» و «پدر ایران نوین» می‌دانند اما این پدر نوین، مطبوعات را که رکن چهارم مشروطه بود تعطیل کرد، آن پدر، قلم‌ها را شکست، با مشت، دندان روزنامه نگار را خُرد کرد و مامورانش، روزنامه نگار را به دیوانه خانه فرستادند!(نمونه‌اش یحیی سمیعیان).

می‌توانم همچنان این فهرست را ادامه دهم اما در این شک ندارم که:
دیکتاتور جماعت حتی اگر تخم طلا هم بگذرد باز ضررش بیشتر از خیرش خواهد بود...
منبع: رسانه "تاریخ تحلیلی ایران
"


ارسال، بازنشر و پی‌نوشت با چند روز تأخیر از مناسبتِ موضوع: ع‌- کلانتری
پی‌نوشت
:
هدف از
بازنشر این پُست،صرفاً ترویج و بازتاب دیدگاه‌هایی است که گمان می‌رود از نگرگاه تاریخ تحلیلی و جامعه‌شناسی تاریخی - و به شکلی غیر جانبدارانه- به وقایع تاریخی ایران می‌نگرند و نه دیگر
@CEYMARIAN
در شجاعت شیر ربّانیستی
در مروّت خود که داند کیستی؟
گرامیداشت امام علی بن ابی‌طالب در سالروز میلادش

‌#بازنشر و ارسال: مؤسسه فرهنگی-هنری پیمایش‌گستر ایلام

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#بازنشر
بخش‌هایی از عمل‌کرد انجمن جامعه‌شناسی ایران- دفتر دانشگاه ایلام در فضای مجازی
به مناسبت هفته پژوهش
#بازنشر
#صداقت_دانشگاهی

فصل اول
سه اصل صداقت آکادمیک

صداقت آکادمیک سه اصل ساده اما قدرتمند دارد:
•  وقتی ادعا میکنید کاری را خودتان انجام داده‌اید‏، حقیقتاً خودتان آن را انجام داده باشید.
•  وقتی از کار دیگران استفاده میکنید‏، به آن ارجاع دهید. وقتی از عبارات دیگران استفاده میکنید، آن را به‌صورت دقیق و واضحی نقل‌قول نمایید و همچنین به آن ارجاع دهید.
•  وقتی مواد پژوهش خود را تحویل می‌دهید‏، آنها را به‌صورت درست و عادلانه‌ای ارائه نمایید. این امر همچنین زمانی‌که پژوهش شما شامل اطلاعات‏، اسناد و یا نوشته‌های دیگر دانشمندان می‌شود نیز صادق است.
اینها اصول پایه‌ای هستند که به‌سادگی می‌توان به یاد داشت و از آنها پیروی کرد. این اصول در کلاس‌ها، آزمایشگاه‌ها، مقالات و امتحان‌های شما نیز صادق است و هر چیز از مقاله‌های زبان تا تجربیات درس شیمی و، از کدهای رایانه‌ای تا طراحی‌های درس معماری را شامل می‌شود. اینها نه‌تنها نسبت به دانشجویان بلکه نسبت به اساتید نیز صادق هستند. اینها اصولی برای صداقت آکادمیک در تمام دانشگاه است.
البته هر دانشگاه قواعد رفتاری مختص خود و هر کلاسی، قوانین خود برای تکالیف مخصوصش را داراست. در فصل بعدی درباره این قواعد به‌تفصیل سخن خواهم گفت و نشان خواهم داد که چگونه می‌باید آنها را در مقالات‏، آزمایشگاه‌ها، گروههای مطالعاتی و نیز امتحانات رعایت کرد.
من همچنین درباره چگونگی استفاده صحیح از اینترنت در تکالیف درسی و نیز چگونگی ارجاع به صفحات اینترنتی، مقالات آنلاین، وبلاگ‌ها، کتاب‌ها، مقالات، اشعار و نیز فیلم‌ها سخن خواهم گفت. شما با استفاده از این کتاب مختصر از سرقت علمی جلوگیری می‌کنید و از پس تقریباً‌ هر ارجاعی از رشته مردمشناسی گرفته تا اختر فیزیک بر خواهید آمد.
در علوم طبیعی  و صوری ، منظور از رعایت صداقت دانشگاهی در گروه‌های مطالعاتی و آزمایشگاه‌ها چیست؟ این امر می‌تواند گیج‌کننده باشد‌‎؛ زیرا شما گاهی از اوقات با دیگر دانشجویان و گاهی به تنهایی مشغول به کار علمی می‌شوید. وقتی کاری را خودتان و بدون کمک دیگران انجام می‌دهید، چه انتظاری از شما وجود دارد؟ من برخی از نصایح سودمند ناظران آزمایشگاه که شامل استفاده از گروههای مطالعاتی به‌صورت فائده‌مندتر و نیز اجتناب از هر اشتباهی می‌شود را به شما منتقل خواهم کرد.
در همه این موارد، من گزارشی از گفتگوهایم با معاونین دانشجویی دانشگاه‌ها را به اطلاع شما خواهم رساند. معاونان دانشجویی دانشگاه‌ها هر روز با مسئله صداقت علمی سروکار دارند و این امور را به‌خوبی می‌شناسند. اینکه شما این نصایح را اینجا و در این کتاب بخوانید‏، بسیار بهتر از این است تا معاونین دانشجویی، آنها را در گفتگوهای خصوصی‌ درباره سرقت علمی و صداقت دانشگاهی‌تان به شما توضیح دهند. آنها سخنانی خواهند بود که شما میلی به شنیدن آنها ندارید.
مهم‌ترین توصیه من این است که به قوانین اساتیدتان در زمینه هریک از فعالیت کلاسی گوش دهید. اگر در موردی شک دارید‏، برای شفاف‌سازی و توضیحات بیشتر سؤال کنید. این سه اصل مهم هستند: اگر ادعا میکنید کاری را خودتان انجام داده‌اید، واقعاً آن را خودتان انجام داده باشید. اگر سخنان دیگران را نقل می‌کنید‏ یا از پژوهش آنها استفاده می‌نمایید، به‌صورت شفافی به این حقیقت اذعان کنید. اگر ادعا می‌کنید که اطلاعاتی و یا تجربه‌ای آزمایشگاهی از طریق خاصی به شما رسیده،‌ واقعاً چنین باشد. هرگز اطلاعات را جعل نکنید،‌ نتایج غیرقابل قبول را پنهان ننمایید و فعالیت‌های دیگران را سرقت نکنید. یافته‌های خود یا دیگران را بد جلوه ندهید و اندیشه‌ها و یا مسائل دیگر مربوط به دیگران را به‌صورت بدی نمایش ندهید.
اگر این توصیه‌های ساده را آویزه گوش خود کنید، از قوانین دانشگاه خود تبعیت نموده‌اید و بالاترین استانداردهای امانت دانشگاهی را به‌دست آورده‌اید. دراین‌صورت است که نمره‌ای که به‌دست آورده‌اید، صادقانه بوده است. حالا بیایید که وارد جزئیات عملی بشویم.
——————————————————————

این متن بخشی از کتاب «صداقت دانشگاهی» تالیف چارلز لیپسون و ترجمه پیمان اسحاقی است. برای تهیه این کتاب می‌توانید به این لینک مراجعه کنید. 

منبع:جامعه و فرهنگ، پیمان اسحاقی
پی‌نوشت‌مؤسسه پگا:
در صورت تمایل به درج هویت دانشگاهی در صدر یا ذیل نوشته‌های‌تان،نام دانشگاه محل تحصیل‌خود را به طور دقیق-برابر با انچه در دانشنامه و مدرک دانشگاهی‌اِتان مندرج هست- ذکر کنید. مثلاً به صِرفِ تحصیل در شهر تهران و اعتبار نام "دانشگاهِ تهران" در این شهر،خود را دانش‌اموخته دانشگاه تهران معرفی نکنید.کلان‌شهر تهران دارای واحدهای دانشگاهی متنوعی است، شما-‌ باید بدون پنهان‌کاری معلوم کنید- دانشجو یا دانش‌آموخته کدام واحدِ دانشگاهی‌ آزاد یا دولتی‌در این شهر هستید.
بازنشر و ارسال:
موسسه فرهنگی- هنری پیمایش‌گستر ایلام

@CEYMARIAN
#بازنشر
پژوهش یعنی دیدن  آنچه همه دیده‌اند
و اندیشیدن به آنچه هیچ‌ کس به آن نیندیشیده ‌است.

آلبرت سِنت‌ـ‌گیورگی‌
گزین‌گویه‌ها


پی‌نوشت
:
و به روایتِ مولانایِ جان اندر توصیفِ ویژگی‌های اهل تحقیق:
«از محقق تا مقلد فرق‏هاست ** کاین چو داود است و آن دیگر صداست‏
منبع گفتار این سوزی بود ** و آن مقلد کهنه‌آموزی بود».
هفتۀ پژوهش بر پژوهندگان راهِ روشن علم و دانش مبارک🌹

مؤسسه فرهنگی-‌‌ هنری پیمایش‌گستر ایلام


@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#بازنشر

دروازه اطلاعات علمی، پژوهشی و فناورانه ایران؛ کاری از پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران(ایرانداک)

دروازه اطلاعات علمی، پژوهشی و فناورانه ایران:
•• برای  کمک به دسترسی آسان‌تر به منابع اطلاعات در وب راه‌اندازی شده است.
•• در آن‌ها منابع اینترنتی بر پایه کیفیت و محتوا گزینش، فهرست‌نویسی، و رده‌بندی می‌شوند و از این رو، بسیار گسترده‌تر از فهرستی از پیوندهای اینترنتی هستند.
••  پیوند به پایگاه‌های داده گوناگون را با مدارکی مانند پایان‌نامه‌ها،‌ رساله‌ها، مجله‌ها، گزارش‌ طرح‌های پژوهشی، کتابخانه‌های دانشگاهی،‌ و همایش‌ها در رشته‌های اصلی و فرعی فراهم می‌سازد.

🌐 اطلاعات بیشتر و دسترسی به سامانه:
https://dar.irandoc.ac.ir/

🔻#پژوهشی
🔺ارسال و بازنشر:
درّه‌شهر، موسسه فرهنگی- هنری پیمایش‌گُستر ایلام
پ.ن:
در همین راستا، موسسه آمادگی دارد مدارک، اسناد و اطلاعات مورد نیاز جهت انجام کارهای تحقیقاتی را از منابع و سایت‌های معتبر پژوهشی جست‌و‌جو و در اختیار علاقه‌مندان قرار دهد.

@CEYMARIAN
#بازنشر
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
وطن‌پرست کیست؟

به قلمِ زنده‌یاد دکتر احسان یارشاطر

به گمانِ من وطن‌دوستیِ راستین بیش از همه این است که هر کس در هر کاری که هست، به مقتضای آن وفا کند و دادِ آن را بدهد.
اگر پزشک است، صمیمانه در درمانِ بیماران بکوشد و وقتِ خود را همه صرفِ زمین‌بازی و قمارهای شبانه نکند، بل‌که عمدۀ آن را به فراگرفتنِ پیش‌رفت‌های پزشکی بگذراند.
اگر معلم است، همه در بندِ تربیتِ شاگردانِ خود باشد و از پژوهش و افزودنِ دانشِ خود غافل نمانَد.
اگر بقال است، کم‌فروشی و گران‌فروشی نکند.
اگر کارمندِ اداره است، خود را خادمِ مردم بداند، رشوه نگیرد و از کار ندزدد.
اگر پاسبان است، با دزد نسازد و هدیه نخواهد و در اندیشۀ جان و مالِ مردم باشد.
اگر بازرگان است، به نفعی عادلانه خرسند باشد و احتکار و سودجویی از فرصت را روا ندارد.
اگر قاضی است، به‌حق داوری کند.
اگر وکیلِ دعاوی است، راست را دروغ نکند و موکل خود را نفریبد.
اگر در کارِ سیاست است، بهبودِ حالِ مردم و مصالحِ راستينِ کشور را راه‌نمای گفتار و کردارِ خود قرار دهد.
و اگر سرباز یا فرمان‌ده است، خود را برای دفاع آماده بدارد و از دشمن نگريزد.

این اصلی است که اگر رعایت شود و به تربیت در ضمیرها خانه بگیرد، مردم را از جنگ و ویرانی‌ها و مصائبِ آن در امان نگاه خواهد داشت؛ چنان‌که عُبیدِ زاکانی دریافته‌بود و در لطيفه‌ای آورده‌است:

«شخصی با کمانِ بی‌تیر به جنگ می‌رفت که تیر از جانبِ دشمن آید، بردارد. گفتند: شاید نیاید. گفت: آن‌وقت جنگ نباشد».


-منبع: صفرزاده‌،بهروز،گزین‌گویه‌ها
- انتخاب و بازنشر:
مؤسسه فرهنگی- هنری پیمایش‌گستر ایلام


@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#بازنشر
ما ایرانیان قدر بزرگان خود را نمی‌دانیم
حسن انصاری

ما ایرانیان قدر بزرگان خود را نمی‌دانیم. از من می‌پرسید چرا؟ در پاسخ نمونه شادروان استاد محمد تقی دانش پژوه را شاهد می‌آورم. نوشته کوتاه او با عنوان "سرگذشت من" را بخوانید تا ببینید او چگونه آدمی بوده است و در علم و دانش چه تلاش‌هایی که نکرده. آدمی که مراتب علمی و اداری و دانشگاهی را بر طبق موازین،نه مانند آنچه در این سال‌ها می‌بینیم طی کرده، متن‌های اساسی را خوانده و عمیقا با فرهنگ و ادب و مذهب ایرانی آشناست.ده‌ها متن را تصحیح و بازخوانی کرده و چند ده هزار نسخه خطی را در لا به لای کتابخانه‌های ایران و جهان فهرست کرده و به ما شناسانده است. حیرت آور است فهرست مقالات و چاپ کرده هایش.بی‌تردید به اندازه چند سال وزارت ارشاد اسلامی‌مان کار کرده است.نمی‌دانم آیا خیابانی و مرکزی برای بزرگداشت نام او در ایران هست یا نه، اما نیک می‌دانم که در حق او و امثال او و در واقع در حق خودمان و فرهنگ مظلوممان جفا کرده‌ایم. ایران مظلوم است.فرهنگ ایرانی مظلوم است. آماج حملات آشنا و بیگانه است.بیاییم با پاسداشت نام بزرگانی که تمام وجود خود را برای حفظ این میراث و این فرهنگ و این تاریخ سپری کردند کاری بکنیم. به فرزندانمان در مدارس از همان سال‌های ابتدایی آموزش دهیم که دانش‌پژوه که بود و دانش پژوه‌ها چه کردند. فهرست مقالات او را بخوانید. این مرد چه کرده است و چه عشقی او را چنین وابسته به این مرز و بوم و فرهنگ عزیزش کرده است."سرگذشت من" او باید بخشی از کتاب‌های درسی ما شود. دانش پژوه مُرد.اما بیاییم نسل او را با تربیت نسل جدیدی از میراث‌بانان فرهنگی‌مان به نسل‌های بعدی پيوند دهیم. تخصص را جدی بگیریم. همه چیز را سیاسی نکنیم. بدانیم که ایران با دانش‌پژوه‌ها و ایرج افشارها و مجتبی مینوی‌ها و عباس اقبال‌ها و محمد قزوینی‌هاست که قادر است تداوم فرهنگی و ملی خود را نشان دهد و حفظ کند و پاس بدارد.در رشته کتابشناسی و نسخه شناسی و آشنایی با میراث کهن ایرانی و اسلامی آدمی را به جامعیت و پشتکار و گستردگی کار و مایه دانش پژوه نمی‌شناسم. در این بیست سال که در اروپا و آمریکا زندگی کرده‌ام همه جا در کار تحقیق در نسخه‌های خطی و فرهنگ و مذهب و تاریخ و با همکاران دانشگاهی‌ام رد پای دانش پژوه را یافته ام، و اعجاب همکارانم را نسبت به آن بزرگ معاینه دیده‌ام.
بیاییم کاری کنیم در هیاهوی سیاست و اقتصاد و زندگی و گرفتاری‌های اجتماعی راهی که دانش‌پژوه‌ها برای ما هموار کردند فراموش نشود. اگر او و امثال او را فراموش کنیم آنگاه کارشناسانی خودخوانده در رسانه‌های رنگیِ آنچنانی برای حاضر و آینده فرهنگ و تمدن و اجتماع ما نسخه می‌پیچند، چنانککه افتد و دانی. میراث‌بان‌های خوبی برای تاریخ و ادبیات و آثار ملی و فرهنگی‌مان باشیم. به جوانان و نوجوانان به شیوه‌ای درست و ماندگار بیاموزیم که چه میراثی را امروز نمایندگی می‌کنند و ایران چرا اهمیت دارد و چرا میراث ایرانی و اسلامی و فرهنگ بزرگانش از فردوسی و ابن سینا و ابوریحان و شیخ طوسی و خواجه گرفته تا سنایی و عطار و مولانا و سعدی و حافظ اهمیت دارد و باید همچنان محفوظ بماند. اخلاق و رفتار و فرهنگ ایرانی در آینه ادب این بزرگان بازتاب یافته و باید همه ما ایرانیان با همه گونه آداب و سلایق و افکار متفاوت اخلاق و رفتارمان را در پرتوی این فرهنگ و ادب قدیم و کهنسال، نو و تجدید کنیم.
بیاییم قدر فرهنگ ایرانی و قدر میراثبانان این فرهنگ را بدانیم.

پی‌‌نوشت:
مطلب فوق برگرفته از یادداشت‌های حسن انصاری، پژوهشگر،کتابشناس، نسخه شناس،مصحح متون و نيز"عضو وابسته"مرکز ملی‌پژوهشهای علمی فرانسه"بخش مطالعات اديان کتاب" است که جهت آگاهی اجمالی کاربران فهیم کانال تلگرامی تاریخ و فرهنگ سیمره از روایت‌های موجود در باره مفاخر فرهنگی ایران و همچنین اطلاع از کم‌و‌کیف تحولات فرهنگی اخیر جامعه‌ایرانی انتخاب و به اشتراک گذاشته شده است. انتشار یادداشت‌هایی بدین‌سان به ویژه از آن‌رو حائز اهمیت است که به قول مجید سلیمانی استاد رشته ارتباطاتِ دانشگاه تهران:"[درشرایط حاضر] ما به واسطه تحول نظام ارتباطات اجتماعی در حال انتقال مرجعیت فکری از روشنفکران، روحانیون و دانشگاهیان به سلبریتی‌ها هستیم؛[تحولی که به علت]فقدان ساز‌و‌کار جدی در قبال سلبریتی‌ها در ایران:"موجب حذف نیروهای اصیل وتاریخ‌ساز و متفکر و دانشگاهی و میدان‌داری سلبریتی‌های همه چیزدان!"(نقل به مضمون از کلانتری،عبدالحسین، جامعه‌شناس)[وهمچنین فراموشی تمایز فرهنگی و درجه فرهیختگی بین] اهل‌هنر،اهل علم و اهل فرهنگ که در عرصه‌ خود فاضل‌اندوسلبریتی‌هاشده است.[سلبریتی‌هایی که به تعبیر سلیمانی]ساخته صنعتِ سرگرمی هستند و از همه لحاظ انسان‌های ضعیفی محسوب می‌شوند[و] آنچه آنان را مشهور کرده،صنعت رسانه است؛ وگرنه از خود فضلی ندارند."
عزیزکلانتری،مهر۱۴۰۱


@CEYMARIAN
روایت‌ و پی‌نوشتِ محسن جلال‌پور-فعال بخش‌ خصوصی و تحلیل‌گر مسائل اقتصادی-از شیو‌هٔ مدیریتی جامعه‌نگرِ مرحوم حمید سعید-شهردار سال‌های دور بردسیر استان کرمان-زیر عنوان "شهردار سربلند"
بلکه سرمشقی باشد برای اهل پژوهش در تفکیک و بازسازی تاریخی"نوع مثالی" کُنش‌های مدیریتی جامعه‌محور ومردم‌مدار ازگونه‌های‌بدلی‌و فرصت‌طلبانه‌و همچنین تلنگری‌به کسانی‌که مناصب مدیریتی را نه با نیت‌ارائهٔ خدمت صادقانه‌به‌جامعه،بلکه به قصدخودنمایی و بهره‌مندی از مزایای مادی و منزلتی‌آن، به لطایف‌الحیل تصاحب می‌کنند؛ بدون‌آن‌که‌ تلاش‌نمایند در عهد مسئولیتشان‌یادگاری ارزشمند‌ ازخویش‌ برجای‌ گذارند.

عزیزکلانتری
مِهر۱۴۰۱


#بازنشر👇
محسن‌جلال‌پور

شهردارِسربلند
مرحوم حمید سعید مرد بزرگی بود.مرور خاطراتش درکتاب تلاشگران پیشرفت کرمان نشان می‌دهد چه زندگی ترازی داشته‌وچقدر سالم و مبادی‌اخلاق و انصاف بوده است.او 26 سال مدیر«شیر و خورشیدسرخ»بردسیر بودو8 سال بدون دریافت حقوق،شهردار این شهر شد.در همه این‌سال‌ها از دارایی شخصی‌اش هزینه کرد و چیزی برای خود برنداشت.قدیمی‌های بردسیر از او وخانواده‌اش به نیکی یاد می‌کنند.
وزارت ‌فرهنگ در اوایل دهه 40، طی‌نامه‏ای به مرحوم سعيد، از ایشان درخواست زمین می‌کند و آن مرحوم دو فقره زمین به وسعت هركدام سیصد قصب(جمعا 15هزار متر مربع) به این اداره هدیه می‌کند.230 قطعه زمین هم برای ساخت خانه به 230 خانواده می‌بخشد.
زمانی که شهردار بردسیر بود تصمیم گرفت برای این شهر خیابانی بسازد. 300 قصب (7500متر مربع) از زمین‏های باغ او در محدوده‌خیابان قرار داشت و مرحوم سعید پولی بابت آن دریافت نکرد.دیگران وقتی دیدند شهردار بابت زمین خودش پولی دریافت نکرده؛آنها هم از مطالبه پول بابت زمین‌هایشان‌صرف‏نظرکردند.اغلب خیابان‌‏های بردسیر بدون پرداخت هیچ پولی به صاحبان زمین،احداث شد.
زمانی که در شهرداری بردسیر حضور داشت، سیدجوادسعیدی‌فیروزآبادی که بسیار خوش‌نام و قابل احترام بود، سکان استانداری کرمان را در دست داشت.در خرداد سال 1346 پروژه آب‌رسانی بردسیر با حضور استاندار و مقامات شهری افتتاح شد.
آن روز به واسطه تلاش برای آبرسانی‌شهر،از زحمات شهردار قدردانی کردند. مرحوم سعید از پیمانکار خواست، از سود اجرای پروژه، مبلغ ده‌هزار تومان به شهرداری بردسیر هدیه کند،پیمانکار پذیرفت و چکی در وجه شهردار صادر کرد. مرحوم سعید حسابدار شهرداری را احضار کرد. چک را تحویلش داد و گفت: چک را همین امروز به‌حساب واریز کن. از نماینده بانک هم خواست چک را نقد و واریز کند. ولی از او خواست مبلغ به‌حساب شهرداری واریز شود نه به‌حساب شخصی‌ شهردار. نماینده بانک انجام داد و رسید را هم برای او ارسال کرد.
همان روز حرف و حدیث‌ها آغاز شد و فرماندار بردسیر، شهردار را متهم کرده بود که از پیمانکار پول گرفته و به‌حساب شخصی خودش واریز کرده است. روز بعد استاندار او را احضار کرد. مرحوم سعید فوراً به‌طرف کرمان حرکت کرد. استاندار خوش‌نام کرمان به این دلیل که مرحوم سعید از شهرداری حقوق نمی‏گرفت همیشه به او احترام می‏گذاشت. وقتی مرحوم سعید وارد اتاق شد، استاندار برخلاف همیشه از جا بلند نشد.
با ناراحتی پرسید: «این درست است که دیروز پولی به شهرداری بردسیر داده‏اند؟» شهردار گفت: «خیر پول را فقط به من دادند.»
استاندار با عتاب پرسید: «چرا از آن‌ها پول گرفتید؟» شهردار بردسیر گفت: «پیمانکار 60 هزار تومان سود کرده و من 10 هزار تومانِ آن را گرفتم؛ که باید می‏گرفتم.»
این را گفت و دست در جیبش کرد و رسید آن مبلغ را که به‌حساب شهرداری واریزشده بود بیرون آورد و به استاندارداد.استاندار رسید را گرفت و زمانی که متوجه شد؛ پول در وجه شهرداری پرداخت‌شده است.حالت چهره‏اش تغییر کرد.لحن صدایش عوض شد.از جا برخاست.مثل همیشه از پشت میز خارج شد و شهردار را در بغل گرفت.
رو به میهمانانش کرد و گفت:«این شهردار هیچ‏وقت پول یا حقوق نگرفته است.یک‌بار هم که من به شهرداری «بردسیر» کمک مالی کردم ایشان رفتند و از مردم خواستند به شهرداری کمک کنند؛ تاپول استانداری را برگردانند.مردم چهار برابر کمکِ صد هزارتومانیِ استاندار را به‌حساب شهرداری واریز کردند و او هم پول اهداییِ استانداری را برگرداند.»
مرحوم سعید توضیح داده که چگونه این پول را بازگردانده است:«روزی که برای برگرداندنِ پول استانداری به دیدن استاندار رفتم گفتم: مردم از من گله کرده‌‏اندکه چرا کمک مالی شما راپذیرفته‌ام.چهاربرابر شما به من کمک کرده‌‏اند؛تا من پول شما را برگردانم؛این هم پول شما.»

پ‌ن:
آدم این روایت‌ها را که می‌خواند فکر می‌کند مربوط به سرزمینی‌دیگر است. مدیرانی‌که منافع شخصی را نادیده می‌گرفتندتاجامعه منفعت ببردامروز کجا هستند؟ومردمانی‌که کمک دولت را ننگ می‌دانستندوچهار برابر کمک استاندار را باز می‌گرداندند امروز در کدام کشور زندگی می‌کنند؟
☑️ محسن جلال پور
#بازنشر

🔘 فطریه امسال چقدر است؟

🔹آیت‌الله خامنه‌ای: ۴۰ هزار تومان
🔹آیت‌الله سیستانی: ۴۰ تا ۲۲۵ هزار تومان
🔹آیت‌الله‌ شبیری زنجانی: ۴۰ هزار تومان
🔹آیت‌الله مکارم: ۴۰ تا ۱۵۰ هزار تومان
🔹آیت‌الله وحیدخراسانی: ۴۰ تا ۱۴۰ هزار تومان
🔹آیت‌الله نوری همدانی: ۴۰ هزار تومان

▪️طبق نظر اکثرا مراجع هم‌چنین می‌توانید معادل قیمت ۳ کیلوگرم برنج یا آرد در محل زندگی خود را به‌عنوان فطریه پرداخت کنید.
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
Ещё