تاریخ و فرهنگ دره شهر

#ارنست
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANПродвигать
6,48 тыс.
подписчиков
28,3 тыс.
фото
7,59 тыс.
видео
3,29 тыс.
ссылок
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
خاطرات سالهای نه چندان نور....

دیدن ستاره ها روی پشت بام خونه ها و تختهای فلزی توی حیاط ، و شبهایی که از گرما تا صبح چند بار از خواب بیدار میشدیم ، بوی پاکن های میوه ای و دفترهای کاهی ...
صدای #ایموقلی دوره گرد مهربان و مومن ، بوی خوش کیسه اش که هزاران آرزوی دست نیافتنی ما بچه ها رو برآورده میکرد ...
بوی طالبی های سَم نخورده و قاچ خوردن شلف شولوف بچه گانه، دو #دندان_افتاده نیش که صحنه خنده داری رو برای بزرگترها به وجود می آورد ؛
#تلویزیون های کُمُدی و بزرگ که روی هزار تا سینمای امروزی را سیاه میکرد خصوصاً لحظه شماری برای شبهای زیبای پخش سلطان و شبان ..

صدای مداوم و مکرر مرغهایی که در تب و تاب تخم گذاشتن تا لنگ ظهر روی اعصاب ما راه می رفتن
بوی #بوبریژ_دیگ شله زن همسایه...

صدای دوره گرد مرغ فروش و شاق شاق مرغهایی که انتخاب میشدن ، بوی سوختن هیزمهایی که در انتظار کباب بارها زیر و رو می شدن ..

...سفرهای بین لمللی #پشت_وانتی و انبوه مسافرانی که سیزده بدر به سمت تنگه بهرام چوبین خیل می بستن
ترکه های وحشتناک ناظمی که سبیل جوگندمی داشت و مرتب سلاح کشتار جمعی خود را هوا می چرخاند

صدای معاونی که رعشه ایجاد میکرد توی تمام استخوانهای ما

پچ پچ های هنگام تقلب؛ فریاد بیرون دویدن از مدرسه
صدای کلید انداختن پدرم بعد از یک روز خستگی و کار

ترس مبهم از چهره های سیاه و کبود دکترهای #پاکستانی بهداری اسدآباد
صدای موج رادیوی بابابزرگ که پس از یکساعت کلنجار موفق به پیدا کردن اخبار نمی گشت...
لم دادن روی بالشتهای بزرگ لوله ای ، بوی شیر پخته مادربزرگ ...

صدای دکتر #ارنست
نگرانی های بل و سپاستین
لذت دستمالهای پر از شکلات و آب نبات عروسی
صدای سه نفر یک مجمه و داد زدن مردی قوی هیکل در آستانه در توی شلوغی های عروسی ...
چقدر من دلم برای صدای آنروزها تنگ شده است

صدای خنده های از ته دل.... چقدر ناخواسته بزرگ شدم. چقدر آن روزها زندگی در هم و برهم اما شنیدنی بود...

#نیلوفرهاشمی، رمان نویس
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN