هنگامی که درباره این کره خاکی و مردم آن فکر میکنم، به این نتیجه میرسم که خداوند، آن را یا به حال خود رها ساخته، یا اداره آن را به یک موجود شرور واگذارده است. من هرگز شهری را ندیدهام که در آرزوی ویرانسازی شهر همسایه خود نباشد. هرگز خانوادهای را ندیدهام که در آرزوی ریشهکن کردن خانوادهای دیگر نباشد. در هر جایی از این جهان، ضعیف از قوی متنفر است و در همان حال تنفر، جلوی او به خاک میافتد و زمین را میبوسد. اقویا نیز ضعیفان را گله گوسفندی تلقی میکنند که باید به خاطر گوشت و پشمشان فروخته شوند. یک میلیون افراد نظامی قاتل، از یک گوشه دنیا به گوشه دیگر آن هجوم میآورند و با نظم ویژه نظامیان، آدم میکشند، غارت میکنند و از این راه نان خود را به دست میآورند، زیرا شغل شریف دیگری برای آنان وجود ندارد. شهرهایی که به نظر میرسد از صلح و آرامشی برخوردارند و هر جا که هنرها آغاز به شکوفایی میکند، به زودی حسادتها به سوی آنها به حرکت در میآید. دلهرههای مردمی که مورد حمله نیستند از ترس حمله، معمولا خیلی بیشتر از ستمکشی شهرهای محاصره شده است. عذاب و زجرهای پنهان بشر امروزه، حتی از بدبختیهای اجتماعی آشکار، دردناکتر است.
این کتاب شامل شش داستان از نوشته های ولتر می باشد و همانند اکثر آثار ولتر نگاهی نقادانه نسبت به تاثیر روحانیون و کشیشان برجامعه دارد. از میان این شش داستان داستان سفرنامه ی اسکار مانتادو جالب تر از بقیه است و کوتاه تر و داستان میکرومگاس متفاوت تر همراه با نگاهی از نوعی دیگر و توام با طنز به خودبزرگ بینی انسان. البته ولتر در آثارش به صورت سطحی به خیلی از نکات اشاره می کند که فهمیدن خیلی از آنها نیازمند یک پیش زمینه و اطلاعات قبلی است. البته در این راه توضیحات مترجم به خواننده کمک خواهد کرد. شش داستان عبارتند از: 1- شاهزاده خانم بابل 2- سفرنامه ی اسکار مانتادو 3- سپید و سیاه 4- گاو سفید 5- ژانو و کولن 6- میکرو مگاس