#فلسفه3⃣اصطلاح پوزیتویسم positivism به معنای اثبات گرایی یا اصالت دریافت حسی برای اولین بار توسط اگوست کنت در سال ۱۸۲۶ با آغاز تدریس دوره عمومی
فلسفه اثباتی ابداع و طرح شد. این اصطلاح و مکتبی که با این عنوان شناخته شد، رفته رفته با انتشار دوره شش جلدی کتاب
فلسفه اثبات گرایی، تا سال ۱۸۴۲ پخته و پرورده شد. کنت تلاش کرد تا کارکردهایی دیگر این رهیافت جدید فلسفی خود را که ریشه در
فلسفه های تجربهگرایانه جان لاک، دیوید هیوم و سَلَف آنان فرانسیس بیکن داشت در دیگر حوزه های دانش از جمله جامعهشناسی و سیاست نشان دهد. او در همین راستا کتابهای گفتار در باره ذهن اثباتی (۱۸۴۴) و شرعیات اثباتی (۱۸۵۲) را منتشر ساخت. رهیافت فلسفی اثبات گرایی چنان در ذهن و ضمیر اگوست کنت رسوخ کرد بود که گمان میکرد،
#پوزیتویسم را بتوان به صورت یک مذهب عمومی درآورد. کنت در سال ۱۸۴۷ مذهب بشریت را رسما اعلام کرد و یکسال بعد انجمن پوزیتویسمی را برای ترویج و جهانی سازی این رهیافت تاسیس کرد.
کنت بنیان گزار جامعه شناسی نیز هست. ابداع اصطلاح "جامعه شناسی" (sociology ) کار اوست. کنت روش تحقیق تجربی را همچنان که در علوم دقیقه مانند فیزیک و شیمی بکار گرفته میشد، در علم الاجتماع نیز توصیه کرد. هدف کنت این بود که جامعه شناسی را به فیزیک روابط اجتماعی تبدیل کند. کنت روش مشاهده، فرضیه سازی، آزمایش علمی و صورت بندی کمی را در مطالعات علم الاجتماع بکار بست و به تدریج جامعهشناسی – گرچه هیچگاه به فیزیک روابط اجتماعی تحویل نشد – به دانشی کمی و سنجش پذیر تبدیل شد. به همین دلیل اگوست کنت را پدر و بنیان گزار دانش جامعهشناسی نوین میدانند. جامعهشناسی مدرن (تجربی) دانشی متکی به رهیافت های پوزیتویستی اگوست کنت است.
اما ایده های اصلی پوزیتویسم چیست؟
پیش از پاسخ به این پرسش، لازم است توضیح داده شود که اصطلاح پوزیتویسم امروزه در دو معنا بکار می رود:
الف - پوزیتیویسم فلسفی / اثبات گرایی کلاسیک ( ایده های اگوست کنت )
ب - پوزیتیویسم منطقی / Logical positivism ( ایده های فیزیک دانان حلقه وین )
پوزیتیوسم فلسفی کنت، که به مکتب اصالت دریافت حسی و یا اثبات گرایی ترجمه شده است.
فلسفه ای ناظر به معنا و مصداق وجود است. مطابق این ایده، وجود، چیزی است که بر احساسات ما تاثیر بگذارد. بنا براین موجودیت مساوی با محسوسیت است. از نظر نسب اربع در منطق ارسطویی، بین مفهوم وجود و امور محسوس رابطه تساوی برقرار است و بازگشت این تساوی مفهومی به دو قضیه ی موجبه ی کلیه است (ایجاد و احساس). بدین قرار
هر موجوی، محسوس است و
هر محسوسی، موجود است.
همچنین عکس نقیض این قضایا نتیجه جالب تری دارد:
"هر غیر محسوسی غیر موجود است"
بنا بر تحلیل کنت، تمام مفاهیم و باورهایی که از طریق حس و تجربه حسی قابل اثبات نیستند، فاقد مصداق خارجی و وجودی اند بنا براین تمام این مفاهیم و باورها، اموری موهوم، خرافی و باطل اند.
در نتیجه ی رویکرد کنت در پوزیتویسم کلاسیک، تمامی نظامهای مابعد الطبیعی که برای هستی، سطوحی نامریی، نامحسوس، ملکوتی و … در نظر گرفته اند؛ محتوایی غیر منطقی، موهوم، خرافی و باطل دارند.
کنت به همین سادگی معتقدات و محتوای آموزه های دینی، حتی ادیان ابراهیمی را موهوم و خرافه انگاشت. او خدا، فرشتگان، ملکوت، روح و جهان ملکوت را اموری موهوم و خیالی تلقی کرده و به استناد
فلسفه اثبات گرایی، محتوای ادیان را باطل و منسوخ شده و متعلق به دوره کودکی فکر بشر ( عصر اساطیری – ربانی ) اعلام کرد.
اما پوزیتیوسم منطقی، ضمن اینکه ریشه در رهیافت اثبات گرایی کنت دارد، اثبات گرایی فلسفی کنت را پذیرفته و مبنای نظریه معرفت شناسی قرار میدهد. توضیح آنکه یکی از مهمترین مسائل معرفت شناسی، تئوری صدق است. نظریه صدق در پی ارائه یک معیار منطقی و عقلانی در باره ملاک درستی و نادرستی گزاره های منطقی است و برای تعیین یک مصداق معتبر، نظریه های متفاوتی وجود دارد. مشهورترین آنها، نظریه ارسطو است که بنا بر رای او ملاک صدق، انطباق مفاد گزاره با واقعیت و یا نفس الامر است.
قضایایی مانند
– آب مایع است
– آب در دمای ۰ درجه سانتیگراد، منجمد میشود
– آب در دمای ۱۰۰ درجه سانتیگراد به جوش می آید
– فلزات در اثر حرارت منبسط میشوند
– آهن در مجاورت رطوبت اکسیده میشود
– سوختن، ترکیب شدن با اکسیژن است
– مجموع زوایای مثلث برابر با دو قائمه است
– و…..
همه صادق اند، چرا که مفاد آنها با واقعیت منطبق است. این نظریه را رئالیسم خام و یا مبناگروی معرفتی نیز خوانده اند.
ادامه دارد...
🆔 @Bookzic