@BOOK_LIFE خوب، گاهی آدم میخواند، رمانی نیمه تمام دارد، میرود خانه چای دم میکند، سیگاری زیر لب میگذارد، تکیه به بالشی میدهد و نرم نرم میخواند، خوب بدک نیست.
برای خودش عالمی دارد اما بدبختی این است که هرشب نمیشود این کار را کرد.
آدم گاهی دلش میخواهد بنشیند و با یکی در مورد کتابی که خوانده است حرف بزند، درست انگار دارد دورهاش میکند.
اما کو تا یکی این طور و آن همه اُخت پیدا بشود؟!
خواهید گفت پیدا میشود.
بله، میدانم. من هم داشتم، یکی دوتا.
آنقدر با هم اُخت بودیم که اگر یکی سر وقت به پاتوقمان نمیآمد دلشوره میگرفتیم.
خوب معلوم است.
یکی زن میگیرد. یکی سفر میرود. یکی میرود مذهبی میشود. یکی هم غیبش میزند. خودکشی میکند. دست آخر وقتی خوب زیر و بالای کار را میبینی، متوجه میشوی که آدمها بیشترشان نمیتوانند تا آخر خط تاب بیاورند.
برۀ گمشده راعی |
#هوشنگ_گلشیری