یلدا
یلدا بیا که سپیده درون خون
سرخ است
وُ دیو ها زمین را گرفته اند
وقتی کتاب های پیام آوران صلح
در دست یاغیان جهان گُر گرفته اند
یلدا بیا که گورهای کودکان فقر
پنهان کنی در سیاهی بیکران خویش
یلدا بیا که چهرهای هزار رنگ را
رنگی زنی درون ظلمت ژرف
وُ گران خویش
لبخند میزنیم
و چای
و غزل نوش می کنیم
وقتی که مادران تهی دست گریه می کنند
یک عده مانند من در این روزگار مرگ
منجوق بر قامت یک گربه می کنند
ما بستریم
و هر چه که رُست از وجود ماست
حتی اگر که جنگل هرزی به سینه است
حالا تبر میوه می شود برای درخت!
وقتی نگاه مردم شهر غرق کینه است
یلدا بیا که که مگر در سیاهیت
جنگ
و جنون وخون
و تجاوز به سر رسد
شاید که با رسیدن تو دست یک پدر
شاداب
و سربنلد
و غنی بر زنگ در رسد
...
#شاعر_و_ترانه_سرا#مهدی_نظام_آبادیt.center/mehdinezamabadi