اندیشیدن تنها راه نجات

#نقد_دین
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
من به اعتقادات توی
مسلمان
#توهین می‌کنم.

زیرا اعتقادات تو
بی‌منطق و عامیانه‌اند.

اعتقادات تو حق
زندگی مرا محدود می‌کند.

اعتقادات تو برهم‌زننده ارتباطات اجتماعی مردم کشور من بوده است.

اعتقادات تو دکان مشتی
شیاد و دروغگو بوده است.

اعتقادات تو پرورش
دهنده ریا و چاپلوسی‌اند.

اعتقادات تو در زندگی
شخصی من مداخله می‌کند.

اعتقادات تو حق زندگی را فقط برای تو و هم‌فکرانت قائل است.

اعتقادات تو ضد زن است.

اعتقادات تو جهان
را ناامن کرده است.

اعتقادات تو گسترش
دهنده فقر و عقب‌ماندگی است.

اعتقادات تو فقط
مقدسات خودت هستند.

اعتقادات تو حال
من را به هم ‌می‌زند.

پس احترام به عقاید تو توهین به شعور و شخصیت انسان‌های خردمند است. از من توقع احترام به چنین عقایدی را نداشته باش
یا عقل داری یا دین ، حق انتخاب با خودت! اما اگر دین را انتخاب کردی، به دیگران احترام به خزعبلات خود را تحمیل نکن !

#نقد_دین
#مغلطه_ی احترام به #عقاید




@AndisheKonim
#نقد_دین چه دستاوردی برای ایران دارد؟
(بخش سوم و پایانی)

نقد دین در ایران

جوانه های نقد دین در مشروطه شکفت. ایرج میرزا، ملک الشعرای بهار و چند شاعر عصر مشروطه دین را در قالب شعرهای طنزآمیز و زیبای خود به موضوع نقد بدل کردند اما اغلب متفکران دوران مشروطه، صادقانه یا از سر مصلحت گرائی یا عوام فریبی، بر آن بودند یا چنین وانمود می کردند که «اسلام حقیقی» با دموکراسی، دستاوردهای علمی و فرهنگی مدرن و با توسعه اقتصادی و سیاسی در تضاد نیست و نقد تفسیرهای بنیادگرایانه سنتی دین برای گذار به تجدد و مدرنتیه کافی است. در سایه این تصور نقد دین به حاشیه رانده شد.

دموکراسی خواهان ایرانی به دوران پهلوی اول و دوم با استبداد و سلطه قدرت های بزرگ مبارزه می کردند. روحانیت شیعه نیز به انگیزه حفظ مذهب از دستبرد مدرنیزاسیون تحمیلی دوران پهلوی با استبداد و آن چه نفوذ غرب می نامید به مقابله برخاسته بود.

بستر مشترک در عمل به توهم همراهی دین ناباوران و دین باوران معترض انجامید و نقد دین را از دستور روز چنان حذف کرد که حتی کمونیست های ایرانی نیز از نقد ریشه ای،جامع، مستمر و نظامند دین پرهیز می کردند.

یکی دو چهره انگشت شمار که به نقد دین برخاستند چون احمد کسروی به قتل رسیدند یا چون ذبیح بهرزو به حذف فرهنگی محکوم شدند.

صادق هدایت در سه کتاب داستان آفرینش، توپ مروارید و البعثه الااسلامیه فی البلاد الفرنجیه، خالق و دین و در آثاری چون «علویه خانم و ولنگاری» خرافه های دینی را در قالب طنز نقد کرد. هر سه کتاب او در نقد دین همواره در فهرست کتاب های ممنوعه جای داشتند.

ذبیح بهروز در شعرهای طنز آمیز و زیبای خود که بعدتر در کتاب های مرات السریر، گند باد آورد و معراج نامه گردآمدند اما هرگز در ایران منتشر نشدند، به نقد دین برخاست.

بهروز از بزرگ ترین پژوهشگران ایران بود اما حذف فرهنگی و توطئه سکوت با او چنان کرد که اغلب روشنفکران دین ناباور ایرانی نیز او را نمی شناسند.

کتاب بیست و سه سال از انگشت شمار آثاری بود که در دوران انقلاب اسلامی در نقد تاریخ مقدس دین منتشر شد.


پس از انقلاب دکتر آرامش دوستدار عمیق ترین مباحث را در نقد فرهنگ دینی مطرح کرده است. انتشار آثار او در ایران ممنوع است. نشریات داخلی از انتشار «ردیه» بر افکار او استقبال می کنند و هرچند ردیه نویسان حتی نام کتاب «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» او را کامل نمی نویسند.

جمهوری اسلامی و نقد دین

جمهوری اسلامی دین را به زندگی روزمره مردم تحمیل و چون هر حکومت استبدادی دیگر طنز و شوخی را به سلاحی علیه خود بدل کرد.

نسلی که در جمهوری اسلامی به مدرسه رفت، کودکی خود را با نماز و روزه اجباری، ریا و ترس از روز قیامت با وحشت زیست، اکنون قد کشیده، به عرصه فرهنگ و رسانه ها پا گذاشته و کودکی، نوجوانی و جوانی از دست رفته خود را با نقد و طنز دین پاسخ می دهد.

شوخی و مطایبه در نقد دین در جامعه در نخستین سال های جمهوری اسلامی رواج یافت، به دوران ۸ ساله ریاست جمهوری رفسنجانی رونق گرفت اما در ۴ ساله اول ریاست جمهوری خاتمی کاهش یافت.

با شکست اصلاح طلبان مذهبی در عرصه سیاسی و نظری و در دهه گذشته این روند چندان در جامعه رونق گرفته است که هر هفته لطیفه ای تازه در نقد دین ساخته و دهان به دهان می چرخد.

اما رونق نسبی نقد دین در ایران تنها حاصل دینی بودن حکومت جمهوری اسلامی یا واکنش بدان نیست و عامل مهم دیکری نیز در عرصه دست اندرکار است..

لایه هائی از جامعه ایرانی در بستر تجربه های تلخ سه دهه گذشته به ناچار به نقد فرهنگ و سنت های ملی و دینی خودبرخاسته اند و نقد فرهنگ از نقد دین، مهم ترین مولفه فرهنگ ایرانی، آغاز می شود.

نقد گذشته نقد دین را به نیاز و ضرورت بدل و انقلاب ارتباطات امکان سانسور نقد دین را تا حد بالائی منتفی کرده است.

امکانات تکنولوژیک به یاری نیاز و ضرورت آمده و راه را بر رواج نقد دین هموار می کنند.

دین باوران نیز به ناچار به تحمل و مدارا تن داده یا بهای مخالفت خود را با نقد دین با کم تر شدن نفوذ و تاثیر خود در جامعه خواهند پرداخت.


#اندیشه_کنیم

@AndisheKonim
#نقد_دین چه دستاوردی برای ایران دارد؟

(بخش دوم)


سلمان رشدی تاریخ و شخصیت های مقدس صدر اسلام را با نگاهی انتقادی در رمان باارزش و زیبای آیه های شیطانی از منظر خود بازآفرینی کرد.

به هنگامی که آیت الله خمینی فتوای قتل او را صادر کرد اصلاح طلبان مذهبی ایران که خود را مدافع آزادی بیان می دانند، کلامی در مخالفت با این فتوا نگفتند و برخی با نوشتن ردیه بر آیه های شیطانی با فتوا همصدائی کردند.

کاریکاتوریستی دانمارکی، که تاریخ مقدس صدر اسلام و «غزوه» ها یا جنگ های پیامبر را خشونت تلقی و برداشت درست یا نادرست خود را در اثر خود بازآفرینی کرد، با حمله بنیادگرایان رو به رو شد اما اصلاح طلبان مذهبی نیز، بر اعتقاد یا به قصد «اجتناب از جریحه دار کردن عواطف و احساسات مردم» به دفاع از حق آزادی بیان او برنخاستند.

پدیده هائی از این دست درستی این ادعا را که نقد دین در آثار هنری و ادبی و در قالب طنز به همراهی یا سکوت اصلاح طلبان مذهبی در برابر بنیادگرایان منجر می شود، تایید می کند اما واکنش اصلاح طلبان دینی دلیلی منطقی بر سکوت دین ناباوران نیست و آنان را به گذشتن از حق آزادی بیان خود ملزم نمی کند.

موقعیت سیاسی ایران نیز علیه نقد دین به کار گرفته می شود و از جمله آن که جذب مردم به جنبش دموکراسی خواهی با نقد دین در تضاد است و اتئلاف دین باوران اصلاح طلب و دموکراسی خواهان دین ناباور، از منظر برخی فعالان سیاسی، می تواند به مبارزه برای دموکراسی کمک کند و نقد دین، دین باوران اصلاح طلب را از ائتلاف با آزادی خواهان دین ناباور بازمی دارد.

در این استدلال ها دموکراسی و آزادی بیان، که از هدف های جنبش دموکراسی خواهی و ائتلاف است، در همان گام نخست قربانی می شوند چرا که دموکراسی به معنای نقد دین در قالب دلخواه منتقد نیز هست


از قتل منتقد تا تحمل نقد

دین باوران اروپائی تا پایان قرون وسطا و جوامع اسلامی تا همین اواخر نقد دین را با قتل یا فرمان قتل پاسخ می دادند.

کلیسای مسیحی از رنسانس به بعد، به تدریج، از اسب قدرت سیاسی و از تخت مرجعیت فرهنگی فروافتاد و با اکراه، به تحمل نقد دین در مباحث نظری و در قالب طنز و در آثار ادبی و هنری تن داد. واکنش کلیسا به نقد دین در هنر و ادبیات و طنز در عصر ما به انتقاد فرهنگی و تحریم آثاری تقلیل یافته است که از منظر کلیسا نامطلوب تلقی می شوند.


بنیادگرایان اسلامی عصر ما نقد دین را با واکنش های خشن پاسخ می دهند.

اصلاح طلبان دینی سنی مذهبی از چند دهه پیش و اصلاح طلبان شیعی مذهب ایرانی از چند سال پیش، نقد دین را در محدوده مباحث نظری و محافل متخصصان تحمل پذیر می دانند اما بازآفرینی دین را در اثار هنری و ادبی و طنز دین را «توهین به مقدسات» تلقی کرده و بر نمی تابند.

نقد دین در حوزه مباحث نظری و در محدوده متخصصان بر جامعه کل و توده های مردم تاثیر چندانی ندارد اما نقد دین در قالب فیلم، رمان و طنز، در جامعه کلان مطرح شده و می تواند لایه های گسترده مردم را به تردید در باورهای دینی و به طرح پرسش در باره دین برانگیزد .

توده های مردم تا یکی دو قرن پیش منطقه انحصاری حکومت دین بودند و رواج نقد دین در این منطقه به حاکمیت انحصاری دین پایان می دهد اما عقل گرائی، اومانیزم، دموکراسی و حقوق بشر بی رواج نقد دین در توده های مردم، در جامعه نهادینه نمی شود.

نقد دین، ضرورت گذار

مدرنیته، تجدد و توسعه فرهنگی، علمی، نظری و سیاسی اروپای غربی از بستر نقد دین برخاست و نقد در قالب مباحث نظری و فلسفی یا بازآفرینی انتقادی دین در آثار هنری و ادبی و از جمله طنز متعالی یا عامیانه بیان شد.

عقل گرائی و اومانیزم در اروپای غربی در سایه نقد دین در فرهنگ جامعه نهادینه شد، لیبرالیزم و دموکراسی بر بستر نقد دین تحق یافت و فرهنگ رها شده از حاکیمت دین از نقد دین به نقد جامعه حرکت و « نقد ملکوت» را به نقد «زمین»، « نقد مذهب» را به «نقد قانون» و «نقد الهیات» را به« نقد سیاست» ارتقاء داد.

جایگزینی مرجعیت عقل نقادخودبنیاد و پرسنده بشری به جای خالق، انسان مداری به جای خدامداری، علم به جای ایمان، شک، تردید و پرسش به جای یقین دینی و زمین به جای آسمان، جز با تقدس زدائی از دین و بدل کردن همه مفاهیم دینی و غیردینی به موضوع نقد ممکن نشد.

@AndisheKonim

بخش سوم و پایانی در ادامه...👇
#نقد_دین چه دستاوردی برای ایران دارد؟
(بخش نخست)
نویسنده: فرج سرکوهی

نقد دین چه ضرورتی دارد؟ رواج نقد و طنز دین در ایران حاصل دینی بودن حکومت و واکنش بدان است یا عوامل مهم تر دیگری نیز در این عرصه درکاراند؟

نقد دین، به وِیژه آن گاه که از مباحث نظری و محدوده متخصصان فرارفته و با بازآفرینی انتقادی باورهای پایه ای دین، تاریخ و شخصیت های مقدس دینی را در آثار هنری و ادبی چون رمان، فیلم و کاریکاتور به موضوع نقد بدل کرده و تصویری متفاوت با تصویر دین داران به دست می دهد، چه ضرورتی داشته و کدام گره فرهنگی، سیاسی یا اجتماعی جامعه را باز می کند؟

انتقاد از دین در قالب طنز متعالی یا بازاری و در هجو، لطیفه و شوخی چه دستاوردی برای فرهنگ و جامعه ایرانی خواهد داشت؟

گذار جامعه ایرانی از موقعیتی که «عقب مانده، توسعه نیافته، استبدادی و سنتی» توصیف می شود، به آن چه «پیشرفت، تجدد، مدرنیته، دموکراسی، عقل گرائی و توسعه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی» خوانده می شود، نیازمند نقد دین و تقدس زدائی از دین است یا نقد آن چه برخی «خرافه های به دین بسته شده» و برخی «قرائت سنتی» می نامند، برای این گذار کافی است؟

نقد دین، «پائین آوردن آسمان به زمین» و «نقد از خودبیگانگی مقدس» به کدام پرسش در فرهنگ جامعه پاسخ داده، در تلاش بخش هائی از جامعه برای حذف استبداد و دستیابی به دموکراسی چه نقشی داشته و به کدام پرسش های درون جوش جامعه ایرانی پاسخ می دهد؟


منظر مخالفان نقد دین

نه فقط دین باوران که برخی دین ناباوران سیاست پیشه نیز نقد و طنز دین را در ایران «درست» یا «به مصلحت» نمی دانند.

استدلال اصلی علیه نقد دین در همه ادیان و در همه تفسیرها از دین بر برهان واحدی شکل می گیرد:.

همه ادیان و همه تفسیرها و تاویل ها از دین ، حوزه هائی را «مقدس»، مطلق، فرابشری، فراتاریخی و آسمانی دانسته و نقد و طنز این حوزه ها را «توهین به مقدسات و باورهای اکثریت مردم» تلقی می کنند هرچند در تعریف «توهین» و « امر مقدس» اختلاف نظر دارند. «احترام به باورهای مقدس مذهبی» و «پرهیز از توهین به مقدسات» مبنای اصلی استدال علیه نقد دین است.

طنز و نقد

طنز از برنده ترین سلاح های نقد است و نقد دین ، چون نقد هر پدیده فرهنگی دیگر، از محدوده بحث نظری برگذشته و به آثار ادبی و هنری و طنز نیز راه می یابد.

برخی دین داران نقد دین را در مباحث نظری و در محافل تخصصی تحمل می کنند اما اغلب دین داران نقد دین را در آثار هنری و ادبی و در قالب طنز، مطایبه و شوخی، «توهین به مقدسات» و «بی حرمتی به باورهای دینی» تلقی کرده، گاه با فرمان قتل و گاه با خواست ممنوع شدن این گونه آثار به حکم «قانون» یا خلق نشدن آن ها به حکم «ارزش های اخلاقی»، واکنش نشان می دهد.

از این منظر رمانی که روایتی متفاوت از روایت رسمی از زندگی سیاسی و عشقی پیامبر اسلام روایت کند، تابلوئی که تصویری متفاوت از تفسیر رسمی از پیامبر و مقدسین به دست دهد، کاریکاتور چهره های مقدس، شعری که این را به موضوع طنز خود بدل کند، نمایشنامه ای که خالق و بی معنائی خلقت را به سخره می گیرد و همه آثار هنری و ادبی باارزشی که دین را نقد کرده و از پیامبران و دیگر قدیسین تصویری انتقادی به دست می دهند و همه فرآورده های طنزآمیز هنرـ کالای بازاری، اگر در نقد دین باشند، نقد نیستند و «توهین به مقدسات» تلقی می شوند.

این برداشت آزادی بیان اندیشه و تخییل، آزادی خلق هنری و ادبی و آزادی بیان عقیده در هر قالب دلخواه را به قید «توهین نکردن به مقدسات» محدود و تعریف «مقدس» و «توهین» را حق انحصاری خود می داند.

در برهان دین داران علیه نقد دین، «اکثریت مردم دین داراند» و احساسات و عواطف آنان از نقد صریح اساس دین، از بازآفرینی انتقادی تاریخ و شخصیت های مقدس دین در آثار هنری و ادبی و به وِیژه از طنز متعالی و بازاری دین، «جریحه دار شده» می شود.

اکثریت مردم نیز می توانند خطا کنند. اغلب پیشرفت های علمی و فرهنگی در تمدن بشری با نقد بی رحمانه باورهای اکثریت تحقق یافته و برخی از تندترین مطایبه ها و شوخی ها علیه شخصیت های مقدس دینی را همان مردمی خلق و دهان به دهان نقل می کنند، که مسلمان بودن آن ها پایه برهان علیه نقد دین است

مصلحت سیاسی و نقد دین

در کنار برهانی که بر دو مفهوم تعریف ناپذیر «توهین» و «مقدسات» بنا شده براهین مصلحت گرایانه و سیاسی نیزعلیه نقد دین مطرح می شوند از جمله آن که نقد دین نتیجه معکوس داده و دین داران متعصب را به واکنش های خشونت آمیز و همراهی با حکومت دینی و دین داران اصلاح طلب را به همدلی با بنیادگرایان برمی انگیزد.


@AndisheKonim
بخش دوم در ادامه...👇