مسلمانان با
#دانشمندان چه
کرده
اند؟
قسمت سوم
«ابووليدمحمدبنرشد»او نیز مانند سایرفلاسفه شهیر معتقد بود که باید «خردگرانی» بر وحی و الهامات برتری داده شود. «ابن رشد» نیز عقیده داشت که پرستش «الله» باید با بهرهگیری از نیروی شعور و درایت انجام بگیرد، نه کورکورانه.
ابو حامد الغزالي عقیده داشت که «علت و معلول» بدون اراده و خواست «الله» ولو در امور متافیزیکی، معنی و مفهومی ندارد. «غزالی» میگفت، هنگامی که پنبهای آتش میگیرد، بهسبب طبیعت آتش نیست، بلکه فرشتهها از آسمان بهزمین فرود میآیند و بهامر «الله» سبب رویداد آتشسوزی میشوند. ولی، «ابن رشد» چنین عقیدهای را مسخره میکرد و در پاسخ کتاب تحفة الفلاسفه «غزالی» کتاب تهافتالتهافت را در رد عقاید و افکار بیهوده غزالی بهرشته نگارش درآورد.
ابن رشد در کتاب یاد شده، مینویسد: درانکار وجود علت، یک نوع سفسطه و مغالطه میباشد ... انکار علت، حاکی از انکار علم و دانش بوده و انگار علم و دانش دلیل بر آنست که انسان در این دنيا قادر بهفهم هیچچیزی نیست.
«عبدالرحمانابنخلدون»او از فلاسفه شهیر جهان تا سده نوزدهم شهرتی نداشت. در این زمان، دانشمندان غرب و بهویژه «فیلیپهحتٓى» اورا کشف و با بررسی نوشتارهای او متوجه شدند که وی یکی از دانشمندان علم بشر و از پیشگامان انسانشناسی بوده است. «آرنولدتوينبی» درباره ابنخلدون مینویسد، «فلسفه تاریخ این دانشمند درجهان بینظیر بوده و او یکی از بزرگترین تاریخنویسانی است که تا کنون جهان بهخود دیده است.»
«ابنخلدون » شرایط و ارزشهای اجتماعی ملتها را زاییده کیفیت و شکل جغرافیائی کشورها، آمار جمعیت و عوامل اقتصادی آنها میدانست.
او دراینباره گفته است: «تفاوت بین نسلهای گوناگون را باید ناشی از اختلافات شرایط و زندگی اقتصادی آنها دانست.»
باید درنظر داشته باشیم که «کارل مارکس» نیز گفته است: «شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زندگی ملتها را میتوان نتیجه چگونگی روشهای تولیدی امور مادی آنها دانست.»
اگرچه ابن خلدون با نظر انتقاد به فلاسفه يونان نگاه میکرد، ولی چون روش نوشتارهای او نیز مانند «ابن سینا» و «فارابی»، خردگرایانه و مخالف دوگمهای خرافاتی اسلامی بود، مخالفت فقهای اسلامی برضد او برانگیخته شد.
«ابنخلدون» اهل یمن بود و در اسپانیا سكونت اختیار
کرده بود. وی روش و سلوک خشن تازیان را مورد انتقاد قرار میداد و بهگونهای که در پیش گفتیم عقیده داشته که بهجز چند مورد استثنائی، تمام دانشمندان اسلامی غیرعرب بوده
اند. او آشکارا نوشته است که تازيان یک ملت وحشی بوده و در نهاد دارای تمایل بهغارت و چپاول و ویرانگری میباشند.
برخی از دانشمندان تازی، نوشتارهای ضدعرب ابنخلدون را ناديده گرفته و گروهی دیگر سخت او را مورد حمله قرار داده
اند.
«سامیشوکت» مدیر کل سابق آموزش و پرورش عراق و رئیس سازمان شبه نظامی جوانان عراق در سال ۱۹۳۳ ، ضمن یک سخنرانی اظهارداشت، استخوانهای «ابنخلدون» باید از آرامگاهش بیرون کشیده شود و کتابهایش در سراسر دنیای عرب سوزانیده شوند.
«طهحسين» یکی از دانشمندان مصری نیز مینویسد، ابن خلدون یک انسان بینهایت خودخواه و یک خردگرای ناپاک بود که با ریاوتزویر به مسلمان بودن تظاهر میکرد.
آن
چه که از این بحث برمیآید آنست که برپایه آزمایشات علمی که در پیش شرحداده شد، کارآیی مغزی
مسلمانان جهان و بهدنبال آن سطح علم و تکنولوژی در کشورهای اسلامی يقيناً از سایر کشورهای جهان بهمراتب عقبافتادهتر است.
حال باید دید، آیا این واپسگرائی در نهاد مردم کشورهای مسلمان قرار دارد و یا علل و عوامل دیگری سبب عدم کارآئی مغزی و واپسگرائی این کشورها و مردم آن از غافله علم و تمدن جهانی شده
اند.
#مسلمانانبادانشمندانچهکردهاند
⚛ @AndisheKonim