اندیشیدن تنها راه نجات

#فرافکنی
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
✫ نقد دین از دیدگاه #لودویک‌فویرباخ (۵)


#فویرباخ بویژه بر قدرت‌تام‌احساس در دین تاکید می‌کند، احساسی که قادر است همه موانع عقلی را درهم شکند و همه مرزهای طبیعت را درنوردد - احساسی که نمی‌تواند با قلب آدمی در تضاد باشد - برهان چنین احساسی #دعا است، زیرا در دعا آدمی از قلب خود چیزی را طلب می‌کند و ذات احوال خود را به مثابه عالی‌ترین ذات‌خدایی می‌بیند. به تصریح #فویرباخ در همین پیوند ایمان بدون دعا غیرقابل تصور و بی‌معناست. ایمان در عین حال همواره اعتقاد به معجزه است و ایمان و معجزه جدایی‌ناپذیرند
#فویرباخ، #معجزه را آرزویی تعریف می‌کند که در مقابل ‌واقعیت و قوانین طبیعت قرار دارد
آرزوی تحقق امری فراطبیعی و چیزی‌ برآمده از نیروی انگارش و ذهن آدمی

#معجزه از ذهن بیرون می‌جهد و دوباره به ذهن بازمی‌گردد. معجزاتی چون زنده شدن دوباره‌ی عیسی و لقاح مطهر در مریم همه از این سنخ هستند

#فویرباخ خاطر نشان می‌سازد که همه جزمیات بنیادین مسیحی آرزوهای برآورده شده‌ی قلبی هستند و #سرشت‌مسیحیت چیزی جز #سرشت‌ذهن‌آدمی نیست. تشخص بخشیدن به خدا در وجود عیسی، برهانی قاطع برای آن است که دیدن خدا عالی‌ترین آرزوی قلبی انسان است. عیسی تحقق و پیروزی چنین آرزویی است

به گفته‌ #فویرباخ شاخص دین آن است که این روند فرافکنی مکنونات درونی آدمی، آگاهانه صورت نمی‌گیرد. اگر دین به عنوان آگاهی به خدا، به مثابه خودآگاهی آدمی درنظر گرفته شود، نباید آن را چنین فهمید که انسان دینی به این امر آگاه شده که آگاهی او از خدا، خودآگاهی او از خویشتن است، زیرا سرشت واقعی دین مبتنی بر نبود چنین آگاهی‌ای است.

#فویرباخ تاکید می‌کند که خدایی بیرون از ذهن آدمی وجود ندارد و این خدا نیست که آدمی را به عنوان تصویری از خود آفریده است، بلکه بر عکس این آدمی است که خدا را همانند خود آفریده است
آدمی خدا را بدون آگاهی و اراده به مثابه تصویری از خود می‌آفریند و سپس به او نقش منجی را می‌سپارد. ولی این آفریده، توان ایفای چنین نقشی را ندارد و این تنها مساله نیست، بلکه این آفریده‌ سپس همه قدرت را نیز از آن خود و همه‌ مکان‌ها را اشغال می‌کند، به گونه‌ای که آدمی حتی برای رهایی خویشتن دیگر قدرت و مکانی نمی‌یابد. پس آدمی تنها هنگامی می‌تواند آزاد باشد که قدرت و فضاهای اشغال شده توسط خدا را پس بگیرد

بطور خلاصه می‌توان گفت که خدا برای #فویرباخ چیزی جز فرافکنی ناآگاه آدمی و بیرون‌‌ریزی مکنونات درونی او نیست

خدا فانتزی‌ها و آرزوی‌های آدمی است

خدا تصویری از آرزوهای قلبی تشخص یافته و مطلق‌ شده‌ آدمی و مجموعه‌ای از ادراکات و اندیشه‌های اوست

خدا نامی است که آدمی در دفتر خود ارجمندترین و مقدس‌ترین ارزش‌ها را به پای او می‌نویسد

خدا پژواک ناله‌های دردآلوده و قطره اشکی چکیده از عشق، در ژرف‌ترین انزوا بر فلاکت آدمی است

#فویرباخ مطابق این نتیجه‌گیری و برابر دانستن دین و باور به خدا، کل دین را نیز یک #فرافکنی و پاسخی‌نادرست به پرسش‌های درست می‌خواند، دین از این دیدگاه گنجینه‌ پنهان ولی لورفته‌ی آدمی است، اعتراف بیرونی به افکار درونی و علنی ساختن رازهای عشقی اوست

#ادامه‌دارد



@AndisheKonim
✫ نقد دین از دیدگاه #لودویک‌فویرباخ (۴)


★ خدا محصول #فرافکنی آدمی‌

#فویرباخ در آثار خود خیلی بیشتر از خاستگاه و تاریخ دین، به سرشت و مصداق واقعی آن می‌پردازد. همان‌گونه که گفتیم، از دیدگاه او دین و باور به خدا یکی هستند. تز کانونی او در کتاب اصلی‌اش #سرشت‌مسیحیت تصریح می‌کند که دین رابطه‌ آدمی با خویشتن یا درست‌تر بگوییم با سرشت خویشتن است، ولی رابطه با خویشتنی که بیگانه شده است

به گفته #فویرباخ، طبیعت سرد است و شیون آدمی را نمی‌شنود. طبیعت بی‌احساس است و درد و رنج آدمی را نمی‌بیند٫ بنابراین آدمی از طبیعت سرخورده و رویگردان می‌شود و به درون روی می‌آورد، جایی که از قهر قدرت‌های بی‌رحم در امان باشد و گوش شنوایی برای ناله‌های خود بیابد. در اینجاست که اسرار درونی خود را فاش می‌گوید و مکنونات قلبی خود را بیرون می‌ریزد. این فرافکنی التهابات روانی آدمی، به صورت #خدا تظاهر می‌کند

پس سرشت‌خدا چیزی جز سرشت‌آدمی نیست یا بهتر بگوییم، سرشت آدمی جداشده از چارچوب فردی؛ یعنی کس دیگری متفاوت از ذات خود او. بنابراین همه‌ی تعینات ذات خدایی، تعینات ذات انسانی هستند
بخش بزرگی از توضیحات #فویرباخ در جهت روشن ساختن همین تز با استناد به عناصر ایمانی در دین بطور اعم و مسیحیت بطور اخص صورت می‌گیرد

از دیدگاه #فویرباخ، خرد، اراده و قلب (احساس)، سه شاخص ذاتی آدمی هستند. خدا در تصورات‌مسیحی از جمله ذاتی دارای شعور است؛ البته باید در نظر داشت که در واقع تمامی ویژگی‌های واقعی و انگاره‌های شعور آدمی به تصور خدا منتقل می‌گردد. خدا در تصورات مسیحی همچنین موجودی دارای احساس و عاطفه است و #عشق‌خدا پیش از هر چیز در #انسان‌شدن او تبلور می‌یابد. خدا از جنبه‌‌ای دیگر ذاتی با اراده است و این اراده را در آفرینش از نیستی متجلی می‌سازد که محصول اراده‌ نیروی انگارش و اراده‌‌ای مطلقا ذهنی است

ایمان به #تثلیث در مسیحیت نیز بر پایه همین سه ویژگی انسانی توضیح داده می‌شود. برای #فویرباخ، #تثلیث بیان کشش‌های معینی از طبیعت آدمی است
خدا به مثابه پدر، فاعل اندیشه است

خدا به مثابه پسر، نیازهای‌احساسی و عاطفی آدمی‌ست

و سرانجام عشق میان این پدر و پسر، خود را در روح‌القدس متبلور می‌کند

به گفته‌ی #فویرباخ ولی از آنجا که اندیشه‌ اجتماع این پدر و پسر، هنوز چیزی کم دارد و باید تکمیل شود، عنصر زنانه‌ای به آن افزوده می‌گردد که خود را در شخصیت مریم‌مقدس بازمی‌یابد

#فویرباخ در ایده‌ #انسان‌شدن‌خدا نیز آرزوی #خداشدن‌انسان را می‌بیند و نتیجه می‌گیرد که #تثلیث آگاهی آدمی از خویشتن در تمامیت خود است
به گفته‌ او همه‌ این موارد نشان می‌دهند که آگاهی دینی ـ هر آینه آن را به مثابه واقعیتی مستقل بنگریم ـ صرفا بر یک توهم استوار است و فقط فرافکنی کشش‌هایی از طبیعت آدمی است

#ادامه‌دارد



@AndisheKonim