نگاهی بر #فحاشی های #محمد در قرآن به مخالفینش [۳]
⚜در دو پست قبل
فحاشی محمد و مغالطه ایشان در قرآن را خواندیم.
🖋با این حال یکی از شبهات تکراری که مسلمین معمولا بدان متمسک میگردند قولی از شیخ طوسی[و تعداد دیگری از مفسرین]است که ایشان«شیخ طوسى» گوید:
#برخی میگویند این آیات[۱۳ قلم] درباره ولید بن مغیرة المخزومى نازل شده و برخی نیز گویند: درباره اخنس بن شریق الثقفى نازل گردیده است چنان که از ابن عباس نقل شده است. برای بررسی این مورد سری به کتب تفسیری و حدیثی زدیم: [18940-عَنْ مُجَاهِدٍ فِي قَوْلِهِ: وَلا تُطِعْ كُلَّ حَلافٍ مَهِينٍ قال: هو الأسود بن عبد يغوث]...
▫️ابوحاتم از مجاهد نقل کرده که این شخص اسود بن ابی یغوث هست ولی این حدیث غیرقابل احتجاج و مرسل است و در کتاب لباب النقول فی أسباب النزول از جلال الدین سیوطی به تحقیق عبدالرزاق المهدی حکم بر مرسل بودن حدیث داده شده است و هیچ سند متصل و صحیحی وجود ندارد که منظور آیه این شخص باشد در مورد ولید بن مغیره: زمخشری این ادعا رو بدون هیچ سندی در تفسیرالکشاف ذکر کرده و قدیمی ترین منبع در تفسیر مقاتل بن سلیمان هست که این شخص هم بدون هیچ سندی این مطلب رو ذکر کرده. مهم ترین سندی که من دیدم به شرح مقابل است:[نا يونس عن عيسى بن عبد اللّه التميمي عن الربيع بن أنس قال: نزلت في الوليد بن المغيرة:«عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ»]
▪️در این حدیث راوی اول یونس بن بکیر هست که ابن حجر در موردشون میگه صدوق
👈🏿يخطىء
👉🏿 و قال أبو داود:ليس بحجة(حجت نیست) و راوی دوم عيسى بن عبد اللّه التميمي هم شرایط خوبی نداره قال ابوزرعه شیخ یهم کثیرا{بسیار توهم میزد} و قال ابن خراش صدوق سی الحفظ و قال أحمد و النسائی لیس بالقوی{احمد بن حنبل و نسائی میگویند قوی نیست} وقال مره:یکتب حدیثه الا انه یخطی و قال الفلاس سئ الحفظ و همینطور راوی اخر الربيع بن أنس البكري از صغار التابعين هست و همینطور متهم به تشیع شده و به علت تابعی بودن ایشون این حدیث هم مرسل و ضعیف هست
🔺پس تا اینجا مشخص شد مخاطب محمد نه ولید بن مغیره بود و نه اسود پس به سراغ اسناد اخنس بن شریق میرویم کلبی و سدی به صورت مرسل این قول رو ذکر کردن و در نتیجه اعتباری ندارد و قوی ترین سندی که در اثبات این قول وجود دارد حدیث زیر است:
▫️حدثني محمد بن سعد، قال: ثني أبي، قال: ثنى عمي، قال: ثني أبي، عن أبيه، عن ابن عباس (زَنِيمٍ) قال: والزنيم: الدعيّ، ويقال: الزنيم: ... ويقال: هو الأخنس بن شَرِيق الثَّقَفِيّ حلِيف بني زُهْرة.
▪️سند فوق نیز ضعیف است:محمد بن سعد هو ابن محمد بن الحسن بن عطیه العوفی:قال الذهبی فی المیزان:قال الخطیب:{کان لینا فی الحدیث} و روی الحاکم عن الدارقطنی:{انه لا باس به} و قال فی المغنی فی الضعفا:{لینه الخطیب},و عم ابیه هو الحسن بن الحسن بن عطیه قال فی المغنی:{ضعفوه} و الحسن بن عطیه قال فی المغنی:{ضعفه أبوحاتم و غیره} و عطیه بن سعد العوفی قال فی المغنی: {مجمع علی ضعفه}
👈🏿.فالاسناده ضعیف
👉🏿🖋پس مشخص شد مفسرین مسلمان سالها بعد برای اینکه بتوانند
فحاشی محمد بن عبدالله در قرآن رو اندکی تعدیل کنند مدعی شدند که این
فحاشی مخاطب خاصی داشته ولی با بررسی اسناد این ادعا متوجه شدیم تمام این ادعا ها در سالهای پس از محمد ساخته و پرداخته شده و هیچ اعتباری ندارد.فلذا در این گفتار ثابت میشود محمد به جای ارائه استدلال به انتقاد مخالفین خود شروع به
فحاشی به ایشان کرده است و آنهارا {زنازاده}،{گستاخ}و{گمراه} خوانده است حال آنکه در پست های قبل مغالطه بودن این نوع رویکرد را نشان دادیم و بی اخلاقی بودن این رویه به بداهت عقلی ثابت است.در اثبات اینکه مفسرین و لغت شناسان عرب زنیم رو معادل زنازاده در نظر گرفته بودند اسناد به کفایت ارسال شد به عنوان موید چند مورد دیگر نیز برای شما قرار میدهیم:
▪️روي عن محمد بن جمهور ، عن حماد بن عيسى ، عن الحسين بن مختار ، عنهم : في قوله تعالى: ( وَلا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَهِينٍ )؟ ، الثاني. ( هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ )، قال :العتل : الكافر العظيم الكفر ،والزنيم : ولد الزنا
▪️حدثنا أبو كُرَيب، قال: أخبرنا ابن إدريس، قال: ثنا هشام، عن عكرمة، قال: هو الدعيّ.
▪️، وَقَالَ ابْنُ أَبِي حَاتِمٍ: حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الْأَشَجُّ حَدَّثَنَا عُقْبَةُ بْنُ خَالِدٍ عَنْ عَامِرِ بْنِ قُدَامَةَ قَالَ: سُئِلَ عِكْرِمَةُ عَنِ الزَّنِيمِ قَالَ: هُوَ وَلَدُ الزِّنَا
پایان
⚛ @AndisheKonim