چند سطری در باب #عرفان تا ملت زودباورمان از چالهدین به چاهعرفان سقوط نکنند✓ عرفاناسلامی
۱- در ادیانسامی، خدا وجودی کامل و تواناست که دنیا را خلق کرده و خود همچون یک ناخدا نقش هدایت، نظارت و دخالت دارد.
چون وجود چنین خدایی با عقل و علم در تضاد است،
#فلاسفه با استدلالهایعقلی خود، خدای دیگری که
#واجبالوجود است را معرفی کردند، اما هم پای استدلال آنان چوبین بود و هم وجود یا عدم وجود چنین خدایی نقشی در زندگی بشر نداشت
پس اینبار
#عرفا وارد شده و خدای سومی معرفی کردند که نه هنری چون وحیکتاباز آسمانها را دارد و نه پایه استدلالعقلی، تمام
عالم تجلی وجود خداست و جز خدا هیچ چیز وجود ندارد. خدایی که عرفا از کلاه خود بیرون کشیدند خدای وحدت وجودی بود. وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت
کعبه، بتخانه و میکده تفاوتی باهم ندارند و همه جلوهگاه وجود خدا هستند و خالق و مخلوقی وجود ندارد. همانگونه که حلاج میگفت اناالحق
۲- در ادیان، انسان بنده خداست و باید طبق دستور خدا عمل نموده و از از آنچه خدا نهی کرده، دوری کند و مقام والای انسان در
#بندگی و
#بردگی است. در عرفان رابطه انسان با خدا، رابطه عبد با معبود نیست، انسان معبودی ندارد و خدا ذات اصلی خودش است که باید به آن عشق بورزد
۳ - برای درک عرفانی روح باید از بدن خارج شده و به
#عالممجرد برود، که در آن شرایط انسان دیگر خود دنیاییاش نیست، تصاویری میبیند و صداهایی میشنود که دنیایی نیستند
چنین حالتی در اثر در علم پزشکی
#اسکیزوفرنی نام دارد و رفتن به این حالت با مصرف مواد توهمزا و یا تحریک قسمتهای مربوط به تخیلات و رویاپردازی مغز نیز ممکن است
۴ - عرفا قوایحسی (که تنها راه ارتباط ما با دنیای بیرونی هستند) و حتی استدلال عقلی را نه تنها باطل، که اساسا بیهوده دانسته و درک صحیح را از راه قلب و با کشف و شهود میدانند و میخواهند از راه شاخت خود، به شناخت خدا برسند! مثلا حدیثی برای علیبنابیطالب ساختهاند که:
من عرف نفسه، فقد عرف ربه
۵ - در عرفان،
#انسان نقش بنیادین در جهانهستی دارد که نشانگر درک بسیار قدیمی از جهان که مبتنی بر مرکزیت زمین در جهان و بیارزش بودن تمام جهان در مقابل زمین به عنوان پایگاه و جایگاه انسان است، میباشد
۶- روش عملی و نماد بیرونی عرفان
#تصوف است که از طریق سیر و سلوک انجام میشود. (اگرچه برخی سعی در تفاوت قائل شدن بین عرفان و تصوف دارند) عزلتگزینی، جامعهگریزی و دوری از وظایف اجتماعی و روگرداندن از دنیا از ویژگیهای تصوف هستند
راهکار تصوف اصلاح و کنترل نفس و ترک علایق دنیوی و ریاضت و خویشتنداری است. این نگرش از یک عارف، یک موجود بدون بهره اقتصادی و اجتماعی و سیاسی میسازد که در واقع
#انگلاجتماع است
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهاناش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
۷- عرفان اسلامی اصولا مردانه است و اثری از زن در این باور وجود ندارد و
#عشق شامل عشق به خدا و الگوگیری از مراد (و گاه شاهدبازی در سماع) بوده و زن (به ویژه نزد عرفایی چون غزالی و سنایی) فقط مظهر پلیدی است
نگارنده امیر
#اندیشه_کنیم ⚛ @AndisheKonim