اندیشیدن تنها راه نجات

#دو
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یکی از مهمترین آزمایش‌های فیزیک که به نوعی سرآغاز #مکانیک #کوانتوم محسوب می‌شود، #آزمایش #دو شکاف است که نخستین بار توسط توماس یانگ در ۱۸۰۱ مشاهده شد. این آزمایش چنان شگفت‌انگیز است که به «زیباترین آزمایش فیزیک» شهرت دارد.
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی

در آزمایش دو شکاف با عبور فوتون‌ها از دو شکاف، بر روی صفحه، الگوی تداخلی پدید می‌آید. اما وقتی، این آزمایش را با تک ‌فوتون نیز انجام دهیم، پس از مدتی باز هم الگوی تداخلی ایجاد می‌شود. حتی وقتی با ذرات مادی نظیر الکترون، اتم یا حتی مولکول‌ها نیز تکرار کنیم، باز هم الگوی موجی شکل می‌گیرد. گویی ذرات در ابتدا و انتهای مسیر رفتار ذره‌ای و مکان مشخص دارند اما در طی مسیر، حالتی موجی از خود نشان می‌دهند (که می‌تواند اطلاعات تمام مسیرهای ممکن ذره را در خود داشته باشد). نحوه گذار از حالت موجی به ذره‌ای دقیقا مشخص نیست. این آزمایش در قلب فیزیک کوانتوم قرار دارد و تفسیرهای متعددی برای آن پیشنهاد شده است.



@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آزمایش پاک کن کوانتومی
#دو_شکاف
از پروفسور دان لینکلن
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی

نهم  سپتامبر 2021

#آزمایش_پاک_کن_کوانتومی
#آزمایش_دو_شکاف


ترجمه و زیرنویس از نادیه افشاری
هشتم بهمن 1400




@AndisheKonim
چرا دین نمی‌تواند پایه #دموکراسی باشد؟ 2


سه، واحد دین، مومن است و واحد دموکراسی شهروند
دین شهروند نمی‌شناسند. مومنان امت دینند. اینان از حقوقی برخوردارند که دیگران از آن محرومند. در دموکراسی همه از حقوق یکسان برخوردارند، خواه مومن باشند یا کافر یا هر چه دیگر. این اصل است و حال آنکه اصل در دین، تبعیض است. فکر می‌کنم این مطلب آنقدر واضح است که بسط آن، اتلاف وقت خواننده می‌شود

اینجا اگر ادامه بحث را فقط به ادیان ابراهیمی محدود کنیم، باید بگوییم که هیچیک از این ادیان نه زاینده دموکراسی است و نه منطبق با دموکراسی. زیاده‌خواهی هم نمی‌توان کرد. نه موسی، نه عیسی و نه محمد، هیچیک وعده دموکراسی نداده‌اند که حالا بعضی می‌خواهند به تولیت محمد، دموکراسی‌اسلامی برقرار کنند. یهودیان و مسیحیان چنین ادعایی ندارند. جریان دموکراسی در اروپا و جریان پروتستانتیسم، جدای از هم عمل کرده‌اند. در اروپا، رنسانس کردند. یعنی‌، دین را کنار گذاشتند و به اصل دموکراسی در یونان باستان روی آوردند.
موج سکولاریسم آنقدر بالا گرفت که مسیحیت ناچار شد سر فرو آورد و برای ابقا خود با این موج همراه شد. آنان از این موج بیم نکردند، چنانکه آن تدارکاتچی‌اصلاح‌طلب ما از بیم‌موج وحشت کرده بود!
از این گذشته، در درون مسیحیت مفاهیمی نهفته بود که رفرماسیون را یاری داد. دو اصل، یکی تئوری معروف به #ثنویت‌سیاسی یا #دو_شمشیر

اصل اول این بود که مسیح گفت، آنچه از آن قیصر است، به او ده و آنچه از آن خداست به خدا
اصل دوم، اصل تثلیث است. خدا با سه رویه. نه آن خدای قهار یهودی و نه آن خدایی که در قرآن به صورت جبار و رحیم و منتقم و مکار از او یاد شده‌است. این بود که بین اصل تثلیث‌مسیحی و تثلیث سیاسی‌منتسکیو اصطکاک ایجاد نشد. به عکس، وحدانیت سه‌بعدی مسیحی با وحدانیت سه‌گانه سیاسی جور شد. #مقننه، #مجریه و #قضاییه با هم اما جدای از هم
اینگونه همیاری‌های مفهومی در اسلام وجود ندارد و کار تطابق اسلام و دموکراسی را دشوار بلکه محال می‌سازد
در واقع، مسئله اساسی‌، نقطه‌عزیمت است. آیا اسلام و مسلمانی را باید اصل قرار داد یا شهروندی، آزادی و برابری تمام شهروندان را؟

آشکار است که اولی به دموکراسی نمی‌رسد. در بهترین وجه به نجات اسلام‌عزیز می‌انجامد که هنوز هیچکس نتوانسته به ما بگوید، این غریق به ساحل کشیده شده چگونه موجودیتی خواهد بود؟ حتما باز ما را به فرمان علی‌ به مالک اشتر ارجاع می‌دهند! برخی‌از طلایه‌داران نواندیشی‌اسلامی استدلال می‌کنند از این رو اسلام و مسلمانی را نقطه عزیمت تئوریک قرار داده‌اند که اکثریت مردم ایران مسلمانند. از اینرو حکومت ایران ناگزیر اسلامی خواهد بود.

این استدلال به آن می‌ماند که بگوییم چون قریب هفتاد درصد یا بیشتر فرانسویان کاتولیک هستند، پس باید رئیس جمهور فرانسه پاپ باشد! حال آنکه درست بر عکس، فرانسه لائیک‌‌ترین کشور دنیا است. فرانسوی‌ها و دیگر مردمان دمکرات بنا را بر شهروندی نهاده‌اند که پسوند آن می‌تواند کاتولیک بودن یا هرچیز دیگر بنابر انتخاب آزاد خود شهروند باشد. نواندیشان اسلامی می‌خواهند پسوند را به پیشوند تبدیل کنند. اسب را در عقب درشکه بسته‌اند. نقطه عزیمت قرار دادن مسلمانی به شهروندی نمی‌انجامد. باز به مسلمانی برمی‌گردد

از مسلمانی دموکراسی برنمی‌خیزد، ولی در دموکراسی، شهروند آزاد می‌تواند مسلمان هم باشد. بنابراین، اگر هدف نواندیشان اسلامی وصول به دموکراسی است، اینان باید نقطه عزیمت تئوریک خود را از مسلمانی به شهروندی تغییر دهند. البته اصلاح اسلام حق مسلم ایشان است. هر اصلاحی می‌خواهند در اسلام انجام بدهند، بدهند. ولی نمی‌توانند دموکراسی را آنقدر تحریف کنند و بچرخانند تا بلکه آن دموکراسی مثله‌شده با چند روایت و شعر حافظ و مولانا به کالبد دگرگون شده اسلام چسبانده شود

#ادامه‌دارد

@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#آزمایش واقعی #دو_شکاف از
Huygens Optics
پنجم اکتبر 2020
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی


این ویدئو دیدگاه متفاوتی را ارائه می دهد و به طور مفصل، هم آزمایش و هم مکانیک کوانتومی پشت آن را مورد بحث قرار می دهد.

⛔️هشدار: سعی نکنید این آزمایش را بدون استفاده از دوربین تکرار کنید! نگاه کردن به پرتوهای لیزر مستقیماً زیر میکروسکوپ و بدون دوربین می تواند فوراً بینایی شما را از بین ببرد و شما را تا آخر عمر نابینا کند.

0:09 مقدمه کلی
0:58 پیش نمایش نتیجه
3:26 آزمایش تجربی
5:02 پراش در مکانیک کوانتومی
6:19 ساخت شکاف ها
7:43 نظریه آزمایش تک فوتون
11:15 نتایج آزمایش تک فوتون
11:51 مکانیک کوانتومی آزمایش
دو شکاف
19:54 تفکر در مورد تداخل و "کدام مسیر"
21:43 آزمایش 44 شکاف (صفحه منطقه خطی)
22:36 نتیجه آزمایش تک فوتون با 44 شکاف

#آزمایش دوشکاف



@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#آزمایش #دو_شکاف
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی


مکانیک کوانتومی و آزمایش‌
دو شکاف
از پروفسور
#دان #لینکلن
چهارم اوت 2021



@AndisheKonim
🔸استفاده از #دو_زبان و اتفاقات در #مغز.


@AndisheKonim

توضیحات در پست بعد 👇
#دو #شکاف #در‌هم_تنیدگی

آزمایش دوشکاف و در هم تنیدگی به زبان ساده، سفر به جهانی دو بعدی (قسمت دوم)

همانطور که در عکس مشاهده میکنید به نظر می‌آید این جهان یک بعد فضایی کم دارد ،بعد سوم را .  ،عرض و طول دارد اما ارتفاع ندارد و کاملا تخت هست ،خیابان ها و وسایل نقلیه درون خیابان و خانه های این جهان را میبینید؛ آنها روحشان هم خبر ندارد که ما درحال تماشای آنها هستیم ،اصلا برایشان قابل درک نیست و حتی تصور ما هم برایشان سخت هست  و قادر نیستند که ما را ببینند چون ما سه بعدی هستیم.

این شما هستید درحال تماشای یک جهان دیگر یک جهان دو بعدی ،آنها اصلا متوجه شما نمیشوند چون شما سه بعدی هستید و آنها دوبعدی.
برای اینکه قادر باشیم در کیهان کوانتومی ماجراجویی کنیم باید قادر باشیم یک بعد دیگر را تصور کنیم؛انجام این کار بسیار سخت است .
درک یک جهان بدون یکی از سه بعدی که ما آن  را بدیهی در نظر میگیریم بسیار آسانتر است .
موجودات زنده ی این جهانی که همینک وارد آن شده ایم تنها دو بعد دارند . این جهان اولین بار توسط مردی به نام “ادوین ابوت” تصور شد .
هرکسی و هر چیزی در اینجا ، و هرکسی که انها میشناسند و دوستش دارند ، تخت است .
خانه هایشان نیز تخت است،بعضی مثلثی بعضی مربع شکل و برخی کمی پیچیده تر و هشت ضلعی  .، اما همگی کاملا تخت هستند.
آنها پیاده حرکت میکنند یا از وسیله های نقلیه کوچکشان استفاده میکنند و از خانه های تختشان خارج میشوند و به آن وارد میشوند، مشغول زندگی های تختشان هستند ،  همه در این جهان طول و عرض دارند اما ارتفاع ندارند.

ساکنان این جهان تخت در مورد عقب و جلو و چپ و راست میدانند اما هیچ چیز در مورد بالا_پایین نمیدانند. به جز یک گروه کوچک ، ریاضیدانان، که همیشه کمی بیشتر تصور میکنند.
ریاضیدانان، آنها رویای جهان سه بعدی را میبینند اما برای اکثر افراد این جهان تخت تصور یک جهان سه بعدی هم دشوار است. ...

ادامه مطلب :
http://en.iraaaas.com/?p=8675



@AndisheKonim
#دو_شکاف #در‌همتنیدگی #جهان_دو_بعدی


آزمایش دوشکاف و در‌هم‌تنیدگی کوانتومی به زبان ساده(قسمت اول)

ما در کیهانی با ابعاد کشف نشده و واقعیت های متناقض زندگی میکنیم .ما با یک درک سطحی زندگی میکنیم؛ اما سطوح دیگری هم هستند!
هر از گاهی یک جست‌جو‌گر دروازه یکی از این سطوح را پیدا میکند.
یکی از آنها پارادوکسی در مورد واقعیت را کشف کرد که آنقدر عمیق بود که ما هنوز آن را نفهمیده و درک نکرده‌ایم که چطور ممکن است این پارادوکس واقعی باشد !!!

جهان یا شاید بهتر بگویم جهانها هیچ وقت به یک شکل نبوده اند.  طبیعت همیشه محبوب ترین رازهایش را در نور مینویسد ،نور خورشید که به تمام حیات روی زمین حیات میبخشد، نوری که گیاهان استفاده میکنند تا آن را به قند تبدیل کنند. نور مبحوسی که سیاهچاله ها را توصیف میکند، غیبت نوری که اجازه میدهد تا بفهمیم ماده تاریک و انرژی تاریک چه هستند،   دیدن نور معمولا به یک ظهور مذهبی اشاره داشته است، اما هیچکس به اندازه اختر شناسان شیفته‌ی نور نیستند ، و به محض آنکه مطالعه‌ی نور را اغاز کنند بهترین آنها را به چالش میکشند.

به عنوان مثال آیزاک نیوتون را تصور کنید
ایشان خیلی مشتاق بود طبیعت نور و رنگ ها را بفهمد ،حتی حاضرر بود سوزن به چشمش فرو کند! نه ، البته منظورم این بود میخواست تقریبا اینکار را کند ؛ نیوتون ۲۰ ساله بود که پایه های یک رشته ریاضی جدید را بنیان نهاده بود ، حسابان . در همین سن او در حال انجام مجموعه ای از آزمایش ها بود که باعث شد ایشان رنگ را یک جنبه از نور بداند؛
نیوتون میخواست بفهمد از میان تمام چیزهایی که ما میبینیم کدام یک ویژگی های نور را دارند و کدام یک توسط رشته های عصبی ایجاد میشوند.
ایا رنگ ، درون نور پنهان شده بود؟ یا درون چشمان ما بود!؟
نیوتون چون اشتیاق زیادی برای دانستن داشت یک سوزن جوالدوز برداشت و آن را....

ادامه مطلب :
http://en.iraaaas.com/?p=8666



@AndisheKonim
چرا دین نمی‌تواند پایه #دموکراسی باشد؟ 2


سه، واحد دین، مومن است و واحد دموکراسی شهروند
دین شهروند نمی‌شناسند. مومنان امت دینند. اینان از حقوقی برخوردارند که دیگران از آن محرومند. در دموکراسی همه از حقوق یکسان برخوردارند، خواه مومن باشند یا کافر یا هر چه دیگر. این اصل است و حال آنکه اصل در دین، تبعیض است. فکر می‌کنم این مطلب آنقدر واضح است که بسط آن، اتلاف وقت خواننده می‌شود

اینجا اگر ادامه بحث را فقط به ادیان ابراهیمی محدود کنیم، باید بگوییم که هیچیک از این ادیان نه زاینده دموکراسی است و نه منطبق با دموکراسی. زیاده‌خواهی هم نمی‌توان کرد. نه موسی، نه عیسی و نه محمد، هیچیک وعده دموکراسی نداده‌اند که حالا بعضی می‌خواهند به تولیت محمد، دموکراسی‌اسلامی برقرار کنند. یهودیان و مسیحیان چنین ادعایی ندارند. جریان دموکراسی در اروپا و جریان پروتستانتیسم، جدای از هم عمل کرده‌اند. در اروپا، رنسانس کردند. یعنی‌، دین را کنار گذاشتند و به اصل دموکراسی در یونان باستان روی آوردند.
موج سکولاریسم آنقدر بالا گرفت که مسیحیت ناچار شد سر فرو آورد و برای ابقا خود با این موج همراه شد. آنان از این موج بیم نکردند، چنانکه آن تدارکاتچی‌اصلاح‌طلب ما از بیم‌موج وحشت کرده بود!
از این گذشته، در درون مسیحیت مفاهیمی نهفته بود که رفرماسیون را یاری داد. دو اصل، یکی تئوری معروف به #ثنویت‌سیاسی یا #دو_شمشیر

اصل اول این بود که مسیح گفت، آنچه از آن قیصر است، به او ده و آنچه از آن خداست به خدا
اصل دوم، اصل تثلیث است. خدا با سه رویه. نه آن خدای قهار یهودی و نه آن خدایی که در قرآن به صورت جبار و رحیم و منتقم و مکار از او یاد شده‌است. این بود که بین اصل تثلیث‌مسیحی و تثلیث سیاسی‌منتسکیو اصطکاک ایجاد نشد. به عکس، وحدانیت سه‌بعدی مسیحی با وحدانیت سه‌گانه سیاسی جور شد. #مقننه، #مجریه و #قضاییه با هم اما جدای از هم
اینگونه همیاری‌های مفهومی در اسلام وجود ندارد و کار تطابق اسلام و دموکراسی را دشوار بلکه محال می‌سازد
در واقع، مسئله اساسی‌، نقطه‌عزیمت است. آیا اسلام و مسلمانی را باید اصل قرار داد یا شهروندی، آزادی و برابری تمام شهروندان را؟

آشکار است که اولی به دموکراسی نمی‌رسد. در بهترین وجه به نجات اسلام‌عزیز می‌انجامد که هنوز هیچکس نتوانسته به ما بگوید، این غریق به ساحل کشیده شده چگونه موجودیتی خواهد بود؟ حتما باز ما را به فرمان علی‌ به مالک اشتر ارجاع می‌دهند! برخی‌از طلایه‌داران نواندیشی‌اسلامی استدلال می‌کنند از این رو اسلام و مسلمانی را نقطه عزیمت تئوریک قرار داده‌اند که اکثریت مردم ایران مسلمانند. از اینرو حکومت ایران ناگزیر اسلامی خواهد بود.

این استدلال به آن می‌ماند که بگوییم چون قریب هفتاد درصد یا بیشتر فرانسویان کاتولیک هستند، پس باید رئیس جمهور فرانسه پاپ باشد! حال آنکه درست بر عکس، فرانسه لائیک‌‌ترین کشور دنیا است. فرانسوی‌ها و دیگر مردمان دمکرات بنا را بر شهروندی نهاده‌اند که پسوند آن می‌تواند کاتولیک بودن یا هرچیز دیگر بنابر انتخاب آزاد خود شهروند باشد. نواندیشان اسلامی می‌خواهند پسوند را به پیشوند تبدیل کنند. اسب را در عقب درشکه بسته‌اند. نقطه عزیمت قرار دادن مسلمانی به شهروندی نمی‌انجامد. باز به مسلمانی برمی‌گردد

از مسلمانی دموکراسی برنمی‌خیزد، ولی در دموکراسی، شهروند آزاد می‌تواند مسلمان هم باشد. بنابراین، اگر هدف نواندیشان اسلامی وصول به دموکراسی است، اینان باید نقطه عزیمت تئوریک خود را از مسلمانی به شهروندی تغییر دهند. البته اصلاح اسلام حق مسلم ایشان است. هر اصلاحی می‌خواهند در اسلام انجام بدهند، بدهند. ولی نمی‌توانند دموکراسی را آنقدر تحریف کنند و بچرخانند تا بلکه آن دموکراسی مثله‌شده با چند روایت و شعر حافظ و مولانا به کالبد دگرگون شده اسلام چسبانده شود

#ادامه‌دارد

@AndisheKonim
چرا دین نمی‌تواند پایه #دموکراسی باشد؟ 2


سه، واحد دین، مومن است و واحد دموکراسی شهروند
دین شهروند نمی‌شناسند. مومنان امت دینند. اینان از حقوقی برخوردارند که دیگران از آن محرومند. در دموکراسی همه از حقوق یکسان برخوردارند، خواه مومن باشند یا کافر یا هر چه دیگر. این اصل است و حال آنکه اصل در دین، تبعیض است. فکر می‌کنم این مطلب آنقدر واضح است که بسط آن، اتلاف وقت خواننده می‌شود

اینجا اگر ادامه بحث را فقط به ادیان ابراهیمی محدود کنیم، باید بگوییم که هیچیک از این ادیان نه زاینده دموکراسی است و نه منطبق با دموکراسی. زیاده‌خواهی هم نمی‌توان کرد. نه موسی، نه عیسی و نه محمد، هیچیک وعده دموکراسی نداده‌اند که حالا بعضی می‌خواهند به تولیت محمد، دموکراسی‌اسلامی برقرار کنند. یهودیان و مسیحیان چنین ادعایی ندارند. جریان دموکراسی در اروپا و جریان پروتستانتیسم، جدای از هم عمل کرده‌اند. در اروپا، رنسانس کردند. یعنی‌، دین را کنار گذاشتند و به اصل دموکراسی در یونان باستان روی آوردند.
موج سکولاریسم آنقدر بالا گرفت که مسیحیت ناچار شد سر فرو آورد و برای ابقا خود با این موج همراه شد. آنان از این موج بیم نکردند، چنانکه آن تدارکاتچی‌اصلاح‌طلب ما از بیم‌موج وحشت کرده بود!
از این گذشته، در درون مسیحیت مفاهیمی نهفته بود که رفرماسیون را یاری داد. دو اصل، یکی تئوری معروف به #ثنویت‌سیاسی یا #دو_شمشیر

اصل اول این بود که مسیح گفت، آنچه از آن قیصر است، به او ده و آنچه از آن خداست به خدا
اصل دوم، اصل تثلیث است. خدا با سه رویه. نه آن خدای قهار یهودی و نه آن خدایی که در قرآن به صورت جبار و رحیم و منتقم و مکار از او یاد شده‌است. این بود که بین اصل تثلیث‌مسیحی و تثلیث سیاسی‌منتسکیو اصطکاک ایجاد نشد. به عکس، وحدانیت سه‌بعدی مسیحی با وحدانیت سه‌گانه سیاسی جور شد. #مقننه، #مجریه و #قضاییه با هم اما جدای از هم
اینگونه همیاری‌های مفهومی در اسلام وجود ندارد و کار تطابق اسلام و دموکراسی را دشوار بلکه محال می‌سازد
در واقع، مسئله اساسی‌، نقطه‌عزیمت است. آیا اسلام و مسلمانی را باید اصل قرار داد یا شهروندی، آزادی و برابری تمام شهروندان را؟

آشکار است که اولی به دموکراسی نمی‌رسد. در بهترین وجه به نجات اسلام‌عزیز می‌انجامد که هنوز هیچکس نتوانسته به ما بگوید، این غریق به ساحل کشیده شده چگونه موجودیتی خواهد بود؟ حتما باز ما را به فرمان علی‌ به مالک اشتر ارجاع می‌دهند! برخی‌از طلایه‌داران نواندیشی‌اسلامی استدلال می‌کنند از این رو اسلام و مسلمانی را نقطه عزیمت تئوریک قرار داده‌اند که اکثریت مردم ایران مسلمانند. از اینرو حکومت ایران ناگزیر اسلامی خواهد بود.

این استدلال به آن می‌ماند که بگوییم چون قریب هفتاد درصد یا بیشتر فرانسویان کاتولیک هستند، پس باید رئیس جمهور فرانسه پاپ باشد! حال آنکه درست بر عکس، فرانسه لائیک‌‌ترین کشور دنیا است. فرانسوی‌ها و دیگر مردمان دمکرات بنا را بر شهروندی نهاده‌اند که پسوند آن می‌تواند کاتولیک بودن یا هرچیز دیگر بنابر انتخاب آزاد خود شهروند باشد. نواندیشان اسلامی می‌خواهند پسوند را به پیشوند تبدیل کنند. اسب را در عقب درشکه بسته‌اند. نقطه عزیمت قرار دادن مسلمانی به شهروندی نمی‌انجامد. باز به مسلمانی برمی‌گردد

از مسلمانی دموکراسی برنمی‌خیزد، ولی در دموکراسی، شهروند آزاد می‌تواند مسلمان هم باشد. بنابراین، اگر هدف نواندیشان اسلامی وصول به دموکراسی است، اینان باید نقطه عزیمت تئوریک خود را از مسلمانی به شهروندی تغییر دهند. البته اصلاح اسلام حق مسلم ایشان است. هر اصلاحی می‌خواهند در اسلام انجام بدهند، بدهند. ولی نمی‌توانند دموکراسی را آنقدر تحریف کنند و بچرخانند تا بلکه آن دموکراسی مثله‌شده با چند روایت و شعر حافظ و مولانا به کالبد دگرگون شده اسلام چسبانده شود

#ادامه‌دارد

@AndisheKonim
چرا دین نمی‌تواند پایه #دموکراسی باشد؟


سه، واحد دین، مومن است و واحد دموکراسی شهروند
دین شهروند نمی‌شناسند. مومنان امت دینند. اینان از حقوقی برخوردارند که دیگران از آن محرومند. در دموکراسی همه از حقوق یکسان برخوردارند، خواه مومن باشند یا کافر یا هر چه دیگر. این اصل است و حال آنکه اصل در دین، تبعیض است. فکر می‌کنم این مطلب آنقدر واضح است که بسط آن، اتلاف وقت خواننده می‌شود

اینجا اگر ادامه بحث را فقط به ادیان ابراهیمی محدود کنیم، باید بگوییم که هیچیک از این ادیان نه زاینده دموکراسی است و نه منطبق با دموکراسی. زیاده‌خواهی هم نمی‌توان کرد. نه موسی، نه عیسی و نه محمد، هیچیک وعده دموکراسی نداده‌اند که حالا بعضی می‌خواهند به تولیت محمد، دموکراسی‌اسلامی برقرار کنند. یهودیان و مسیحیان چنین ادعایی ندارند. جریان دموکراسی در اروپا و جریان پروتستانتیسم، جدای از هم عمل کرده‌اند. در اروپا، رنسانس کردند. یعنی‌، دین را کنار گذاشتند و به اصل دموکراسی در یونان باستان روی آوردند.
موج سکولاریسم آنقدر بالا گرفت که مسیحیت ناچار شد سر فرو آورد و برای ابقا خود با این موج همراه شد. آنان از این موج بیم نکردند، چنانکه آن تدارکاتچی‌اصلاح‌طلب ما از بیم‌موج وحشت کرده بود!
از این گذشته، در درون مسیحیت مفاهیمی نهفته بود که رفرماسیون را یاری داد. دو اصل، یکی تئوری معروف به #ثنویت‌سیاسی یا #دو_شمشیر

اصل اول این بود که مسیح گفت، آنچه از آن قیصر است، به او ده و آنچه از آن خداست به خدا
اصل دوم، اصل تثلیث است. خدا با سه رویه. نه آن خدای قهار یهودی و نه آن خدایی که در قرآن به صورت جبار و رحیم و منتقم و مکار از او یاد شده‌است. این بود که بین اصل تثلیث‌مسیحی و تثلیث سیاسی‌منتسکیو اصطکاک ایجاد نشد. به عکس، وحدانیت سه‌بعدی مسیحی با وحدانیت سه‌گانه سیاسی جور شد. #مقننه، #مجریه و #قضاییه با هم اما جدای از هم
اینگونه همیاری‌های مفهومی در اسلام وجود ندارد و کار تطابق اسلام و دموکراسی را دشوار بلکه محال می‌سازد
در واقع، مسئله اساسی‌، نقطه‌عزیمت است. آیا اسلام و مسلمانی را باید اصل قرار داد یا شهروندی، آزادی و برابری تمام شهروندان را؟

آشکار است که اولی به دموکراسی نمی‌رسد. در بهترین وجه به نجات اسلام‌عزیز می‌انجامد که هنوز هیچکس نتوانسته به ما بگوید، این غریق به ساحل کشیده شده چگونه موجودیتی خواهد بود؟ حتما باز ما را به فرمان علی‌ به مالک اشتر ارجاع می‌دهند! برخی‌از طلایه‌داران نواندیشی‌اسلامی استدلال می‌کنند از این رو اسلام و مسلمانی را نقطه عزیمت تئوریک قرار داده‌اند که اکثریت مردم ایران مسلمانند. از اینرو حکومت ایران ناگزیر اسلامی خواهد بود.

این استدلال به آن می‌ماند که بگوییم چون قریب هفتاد درصد یا بیشتر فرانسویان کاتولیک هستند، پس باید رئیس جمهور فرانسه پاپ باشد! حال آنکه درست بر عکس، فرانسه لائیک‌‌ترین کشور دنیا است. فرانسوی‌ها و دیگر مردمان دمکرات بنا را بر شهروندی نهاده‌اند که پسوند آن می‌تواند کاتولیک بودن یا هرچیز دیگر بنابر انتخاب آزاد خود شهروند باشد. نواندیشان اسلامی می‌خواهند پسوند را به پیشوند تبدیل کنند. اسب را در عقب درشکه بسته‌اند. نقطه عزیمت قرار دادن مسلمانی به شهروندی نمی‌انجامد. باز به مسلمانی برمی‌گردد

از مسلمانی دموکراسی برنمی‌خیزد، ولی در دموکراسی، شهروند آزاد می‌تواند مسلمان هم باشد. بنابراین، اگر هدف نواندیشان اسلامی وصول به دموکراسی است، اینان باید نقطه عزیمت تئوریک خود را از مسلمانی به شهروندی تغییر دهند. البته اصلاح اسلام حق مسلم ایشان است. هر اصلاحی می‌خواهند در اسلام انجام بدهند، بدهند. ولی نمی‌توانند دموکراسی را آنقدر تحریف کنند و بچرخانند تا بلکه آن دموکراسی مثله‌شده با چند روایت و شعر حافظ و مولانا به کالبد دگرگون شده اسلام چسبانده شود

#ادامه‌دارد


@AndisheKonim