اندیشیدن تنها راه نجات

#امین
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
#امین_بذرگر
1500tasvir

در میانه‌ی تمام هیاهوها این ماییم که یکی یکی کم می‌شویم. ما که تا همین دیروز زنده بودیم، می‌رقصیدیم، هرچند سخت اما زندگی می‌کردیم، در چشم به هم زدنی حذف می‌شویم. انگار هیچ‌وقت نبودیم.

زن ، زندگی ، آزادی

#مهسا_امینی
#حدیث_نجفی
#نیکا_شاکرمی
#سارینا_اسماعیل‌زاده



@AndisheKonim
مراسم خاکسپاری #امین_بذرگر روز دوشنبه در دارالرحمه سعدی شیراز برگزار می‌شود.

اطلاعات تکمیلی در مورد چگونگی به قتل رسیدن او توسط جمهوری‌اسلامی را منتشر خواهیم کرد.
#مهسا_امینی

1500tasvir

چندتکه استخوان در کوهی در شیراز پیدا شده بود که با نتیجه‌ی آزمایش مشخص شده این استخوان ها به #امین_بذرگر تعلق دارند.
جمهوری اسلامی امین را کشت.
ForEveryBd


#امین_بذرگر گفت سکوت ما خیانت است.
بارها تهدیدش کردند ولی سکوت نکرد. ۱۶ ماه پیش بازداشتش کردند و به پلاک ۱۰۰ اطلاعات بردند و او را کشتند.
به خاطر امین ادامه میدهیم چون
سکوت ما خیانت است.
پ.ن: عکس اخرین استوری امین بذرگر

زن ، زندگی ، آزادی

#مهسا_امینی
#حدیث_نجفی
#نیکا_شاکرمی
#سارینا_اسماعیل‌زاده



@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#نظریه و #تئوری به چه کار می‌آید؟

#عرفان #کسرایی
#امین_بزرگیان

نظریه‌های فراگیر در علوم انسانی همچون جعبه ابزاری هستند برای درست کردن پاسخ‌های باسمه‌ای به پرسش‌های چالش‌انگیز؟

نظریه و تئوری‌ فراگیر باعث می‌شود نگاهی نافذتر و کلان‌تر به معضل‌های فلسفی و سیاسی و اجتماعی داشته باشیم؟

کدام یک از این دو نگاه سنجش بهتری از نظریه در علوم انسانی به دست می‌دهد؟



@AndisheKonim
#امین #انصاری پدر
#فرزاد #انصاری جانباخته ۹۸
پیک نیک نمیره
داره میره زندان حبس

شرم بر ما



@AndisheKonim
در باب هموساپینس

طبیعت تو را گرسنه می‌کند، جامعه تو را گرسنه نگاه می‌دارد. طبیعت تنها تا اندکی بعد از توان تولید مثل تو را زنده نگاه می‌دارد، جامعه تنها اندکی بعد از توان تولید کردن و عرق ریختن. طبیعت تو را براحتی نیش یک پشه می‌کشد و بعد مگس‌ها را به سوی نعش‌ات می‌فرستد، جامعه تو را شکنجه می‌کند تا جایی که به آزادی پرواز یک مگس و طول عمر یک پشه حسادت کنی. طبیعت تو را در تنهایی بی‌تفاوتش رها می‌کند و جامعه تو را در تن‌های متفاوتش: تنها در میان تن‌ها تا جایی که هیچ دوستی پیدا نمی‌کنی که روزها به اندازه یک مگس تحویل‌ات بگیرد و شب‌ها به اندازه یک پشه عاشق تن‌ات باشد.

مهم نیست که آدم‌ها تا چه حد از رفاقت، همبستگی، اتحاد، دوستی، عشق، تعهد دم می‌زنند، در نهایت آن‌ها اعتراف خواهند کرد که سگ بهترین و وفادارترین دوست آن‌هاست و حرکت دمش گویاتر از یک هزار از این کلمات توخالی. این اعتراف یعنی اینکه جامعه چیزی بیش از یک گله بی‌شمار از هموساپینس نیست.

هموساپینس هنوز چیزی بیش از فلسفه وجودی‌اش یعنی دیواره‌ای از ترکیبات آلی برای نگاه داری و انتقال ژن‌ها نیست. می‌توانست به جداره‌ای از سلول‌های مغز برای نگاه داری مفاهیم تبدیل شود تا عقل را متجسم کند. عقل می‌توانست تنها خدای او باشد. اما خدای توده‌ها رقت‌انگیزتر از خودش هست: خدای او برای ترساندن حتی متقاعد کننده‌تر از یک مترسک از فاصله یک متری نیست.
حکیم و نادان به طور هستی شناختی دو گونه جانوری متفاوت هستند. آن‌ها دو سوی پلی هستند طولانی‌تر از تاریخ بشری. یک سوی این پل جانوری ایستاده که تنها نگاه دارنده و انتقال دهنده ژن‌هاست و در آن سوی دوردست‌ها جانور دیگری، نگاه دارنده مفاهیم و انتقال دهنده عقل. هموساپینس ورژن هزاره سوم هنوز یک قدم هم روی این پل جلو نرفته است.

هیچ چیز مسخره‌تر از این ادعا نیست که هموساپینس بر طبیعت غلبه کرده است. او جانوری است که از همان زمان تولد در قفسش می‌کنند، آنگاه که درها را باز می‌کنند دیگر جانوری نیست که بیرون آید: او دیگر به قفس خودش تبدیل شده است. اسم این دگردیسی را می‌گذارند تربیت و اجتماعی شدن. هموساپینس محصول معوج پیچیده‌ترین تکنیک‌ها برای ارضای ساده‌ترین غرایز طبیعی است. او درست زمانی که می‌پندارد طبیعت را به زنجیر کشیده است، حلقه دیگری است از زنجیر طبیعت.

هموساپینس فصل جفت‌گیری را به طول عمر جفت‌گیری تبدیل کرده است. جامعه جفت‌گیری را به ماهی‌گیری تبدیل کرده است. تکنیک ماهی‌گیری سوء تفاهم بین صید و صیاد است. ماهی درست آن لحظه‌ای که می‌پندارد صید می‌کند، صید می‌شود و مردان نیز این چنین. زنان کرم‌های شهوت‌انگیز روی قلاب ماهی‌گیری هستند. صیاد جامعه است. استعاره کامل است.

هموساپینس از مفاهیم می‌ترسد. از تعاریف مفاهیم می‌گریزد. مفاهیم دست او را رو می‌کنند. او با توخالی کردن مفاهیم، توخالی بودن خود را پنهان می‌کند. اگر می‌خواهید حماقت کسی را نشانش دهید تعاریف مفاهیم را از وی بخواهید. مفاهیم پشتوانه تمامی آن چیزی است که می‌تواند اخلاق، علم و حقوق نام بگیرد. بدون مفاهیم انسان تنها نام دیگری است برای بوزینه و اکنون چنین است.

#امین_قضایی

@AndisheKonim
ساختار خویشاوندی و خرید و فروش زنان


زنان چگونه به مالکیت مردان در آمدند؟ برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا دو مفهوم مردسرایی/ زن‌سرایی و پدر راستایی/ مادر راستایی را تعریف کنیم. بر اساس اینکه بعد از ازدواج زن به خانه مرد می‌رود یا مرد به خانه زن، جوامع بدوی به دو دسته مردسرا و زن‌سرا تقسیم می‌شوند. همچنین اگر فرزند را منتسب به مادر و خاندان مادری بدانند و از روی آن وی را بشناسند مادر راستا و اگر از خاندان پدری بشناسند پدر راستا خوانده می‌شود.

مطالعات انسان‌شناسی نشان می‌دهد که هر چهار ترکیب ممکن است. اما شایع‌ترین ترکیب پدر راستایی - مرد سرایی و مادر راستایی - مردسرایی است.

با پیشرفت شیوه تولید و ایجاد کشاورزی محدود خانگی و کشت و زرع بر روی زمین، نیروی کار ارزش یافت و اینکه کدامیک از طرفین بعد از ازدواج به خانه همسر خود می‌رود، برای طایفه دو طرف مهم گشت. زیرا برای مثال وقتی زن به خانه شوهر خود می‌رود طایفه داماد می‌توانست از این نیروی کار استفاده کند.

بدین ترتیب مردسرایی موجب شد که زنان به عنوان نیروی کار با ارزش و نیز تولید کننده نیروی کار یعنی فرزندان، خرید و فروش شوند. برای ازدواج، طایفه داماد می‌بایست مبلغی را به طایفه عروس بپردازد چرا که زن اینک نه فقط همسر بلکه نیروی کار محسوب می‌شود. البته این خرید به معنای ارزش‌گذاری روی زن نیست (چیزی که مسلمانان فکر می‌کنند نشانه اهمیت دادن به زنان است) بلکه نتیجه امر، سخت‌گیری و کار کشیدن زیاد از آنان بر روی زمین و انتظار باروری فراوان است. تا همین اواخر بسیاری زنان در اثر زایش زیاد تلف می‌شدند.

با پیشرفت بیشتر شیوه تولید و گسترش توانایی به کشت بردن زمین‌های زراعی و نیز دامپروری و نیاز به کار سخت (مانند ساخت و ساز که مشخصه تمدن هاست) اقوام فاتح به جای کشتن مغلوبین شروع کردند به برده گرفتن از آنان. بنابراین بردگان نیز به جمع زنان اضافه شدند. جالب اینجاست که به این بردگان نیز به چشم موجودی زن صفت نگریسته می‌شد و حتی ایرانیان آن‌ها را اخته می‌کردند و در حرم‌سراهای خود به عنوان غلام استفاده می‌کردند.

در قرن هفتم میلادی، خرید و فروش کنیزان، شبه‌جزیره عربستان را هم متحول کرد. تجار قریش در مکه که در اثر تجارت بین شام و یمن به ثروت فراوانی دست یافته بودند، توانستند کنیزان زیادی از حبشه به مکه بیاورند. البته نبود کار سخت کشاورزی، باعث می‌شد که آنان بیشتر به دنبال بردگان زن باشند تا به عنوان خادم جنسی و یا دایگی از آنان استفاده کنند.

محمد و پیروانش با همین انگیزه دستیابی به کنیزان و زنان اسیر، شروع به راهزنی از تجار قریش کردند. محمد با قوانین اسلامی، این برده‌داری را نظام‌مند و جاودانه ساخت. او نگاه به زن به عنوان مالکیت مردان را کاملاً تأیید کرده و چندهمسری را مجاز شمرد.

مشخصاً در اثر گرفتن کنیزان و زنان اسیر زیاد، شهر کوچک مدینه پر از مردانی شده بودن با زنان فراوان. احتمال زنا و جدال بر سر زنان زیاد شد و البته محمد نیز همان‌طور که در آیه‌ای از قرآن بروز می‌دهد، برای حفظ زنان خود بیش از همه نگران بود.

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد داخل اتاق‌هاى پيامبر مشويد مگر آنكه براى [خوردن] طعامى به شما اجازه داده شود [آن هم] بی‌آنكه در انتظار پخته شدن آن باشيد ولى هنگامى كه دعوت شديد داخل گرديد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد بی‌آنكه سرگرم سخنى گرديد اين [رفتار] شما پيامبر را می‌رنجاند [ولى] از شما شرم می‌دارد و حال آنكه خدا از حق [گويى] شرم نمی‌كند و چون از زنان [پيامبر] چيزى خواستيد از پشت پرده از آنان بخواهيد اين براى دل‌هاى شما و دل‌هاى آنان پاكيزه‌تر است و شما حق نداريد رسول خدا را برنجانيد و مطلقاً [نبايد] زنانش را پس از [مرگ] او به نكاح خود درآوريد چرا كه اين [كار] نزد خدا همواره [گناهى] بزرگ است (۳۳:۵۳)

البته بهترین راه نه نصیحت مؤمنین به قناعت به زنان خویش، بلکه تحمیل حجاب بر زنان بود.

دین اسلام، محصول دوره برده‌داری و خرید و فروش کنیزان و غلامان به وحشیانه‌ترین شکل ممکن است. اما بدبختی اینجاست که این دین ضد انسانی، با قوانین احمقانه‌اش سرکوب و مالکیت بر زنان را جاودانه ساخته است. میلیون‌ها زن در سراسر جهان میان خاندان‌ها خرید و فروش می‌شوند. مسلمانان ادعا می‌کنند که حجاب مصونیت است البته مصونیت یک کالایی که از آن شوهر است و برای حفظ آنچه خریده است حق محافظت از آن را نیز بر عهده دارد. اینچنین زنان مسلمان حتی در هزاره سوم میلادی نیز از موقعیت برده فراتر نرفته‌اند و به آنان به چشم منبعی برای تولید مثل و ارائه خدمات جنسی و خانگی نگاه می‌شود.
#امین_قضایی
جامعه‌شناس و پژوهشگر فلسفه


@AndisheKonim
در نکوهش اصلاح‌طلبان

رأی دادن به یک آخوند بار اول حماقت است و بار دوم تبه‌کاری. خوش آیندترین صدایی که از یک اصلاح‌طلب ممکن است شنیده شود صدای خرخر است آنگاه که گلویش را فشرده‌اند.

رأی داده‌اید که گشایشی حاصل شود؟ تنها یک گشایش حاصل شده، همان که باعث شده هرچه در شما فرو کنند احساس نکنید.

در بهترین حالت، تفاوت یک اصول‌گرا با اصلاح‌طلب در دو نقطه است: اولی عرعر می‌کند دومی غرغر. سومین گروه عوعو کنندگان‌اند. سگ سنگ‌خورده سالیان از ملایان، هزار بار رمانده، همچنان دم تکانده، پوزه بر خاک مانده، از هر خوان رانده، به امید استخوان از پی دوانده. بله! تا بوده، بر تار و پود توده‌ای این بوده.

در پایان کلمه خواهد بود و کلمه انقلاب خواهد بود. باشد که شمایان بی‌سر و پایان در پایان از شنیدن این کلمه بر خود بلرزید.

کار اصلاح‌طلب و توده‌ای جماعت این است که توده را از ترس گرگ امپریالیسم به آغوش رژیم بیاندازد. همان کاری که هر سگی با گله گوسفندان می‌کند. چه غافل این بی‌شمار مردم نبوده در شمار از اینکه اشتهای چوپان همیشه بیش از هر گرگی است.

هیچ ندانی این بدان که این به اصطلاح اصلاح‌طلبان، این صلاح خود طلبان، این سزای هر ناسزا، طناب دار ایشان پاندول ساعت تاریخ است. خوشا آن لحظه که خرخر هر ملا بر بالای دار تیک‌تاک گذر زمان باشد.

گیرم که من فقط یک قلم، گیرم که تو بر عرش لم، گیرم که توده‌ها کلم، روزی خواهی پرسید که بود و چه شد که این سرنوشت شوم بر سرم نوشت؟ همین یک قلم.

#امین_قضایی


@AndisheKonim