اندیشه در اکنون

#میلاد_نوری
Канал
Логотип телеграм канала اندیشه در اکنون
@Andisheh_AknunПродвигать
1,77 тыс.
подписчиков
80
фото
20
видео
167
ссылок
"بگذار اکنون بحث نکنیم که تو راست میگویی یا من بلکه دست در دست حقیقتی نهیم که قرار است در پایان گفتگو خود را به ما نشان دهد" افلاطون ارتباط با ادمین @Mmetaphysics
❄️ درس‌گفتارهای «فلسفه اخلاق در تفکر اسلامی»
👤 #میلاد_نوری | ۱۶ جلسه

🧊 انسان در زیست‌جهان‌های متفاوت، ساختارهای اخلاقی و سیاسی گوناگونی رقم زده است. تفاوت زندگانی اخلاقی و سیاسی آدمیان خود استوار بر تمایز نگرش‌هایی است که ایشان نسبت به انسان، جهان و خداوند داشته‌اند. در این میان، کسانی استنتاج «باید» از «هست» را انکار می‌کنند و مدعی‌اند که «باید و نباید»های زندگانی آدمی بر هیچ درکی از نحوۀ وجود موجودات استوار نیست؛ با این حال، حتی اگر «استنتاج باید از هست» ممکن نباشد، «استنتاج باید در هست» امری محتوم و ناگزیر است. انسان همواره در هستی هست، در هستی می‌اندیشد و به هستی می‌نگرد؛ تمام بایدهای و نبایدهای اخلاقی و سیاسی نیز در عرصۀ هستی اعتبار می‌شوند و بازبستۀ نحوۀ هستی موجود انسانی و بینش‌های او هستند.

🧊 اندیشمندان مسلمان نیز در مواجهه با جهانِ خود بینش‌هایی داشته‌اند که نوع نگرش ایشان به اخلاق و سیاست را شکل داده است. به‌این‌ترتیب، بر خلاف یونانیان که بر مبنای هارمونی فوسیس و در روشنی لوگوس به اخلاق و سیاست می‌اندیشیدند، در تمدن اسلامی «شریعت الهی» به ستون اصلی حکمت عملی، اخلاق و سیاست بدل می‌شود. این در حالی است که اخلاق و سیاست دوران مدرن، با نگاه به حقوق طبیعی بشر و با اتکاء به تدبیرِ عقلانی خودِ وی استوار گشته است که البته انسدادهایی نیز رقم زده است. روشن است که مواجهۀ فلسفۀ اسلامی با دستآوردهای دوران مدرن، مستلزم بازاندیشی در حکمت عملی، اخلاق و سیاست نیز خواهد بود؛ مواجهه‌ای که پیش از هرچیز، بازخوانی «خودِ تاریخی»، «ریشه‌های تمدنی» و «عناصر اصلی حکمت عملی» در جهان اسلام را ضروری می‌سازد.

🧊 طی درسگفتار «فلسفۀ اخلاق در تفکر اسلامی» که در پاییز و زمستان ۱۴۰۰ برای دانشجویان فلسفه دانشگاه تهران ایراد شده است، در هر جلسه پس از ایراد مطالبی درباب موضوع آن جلسه، در گفتگویی صمیمی با برخی دانشجویان دغدغه‌مند کوشیده‌ایم ضمن تبارشناسی جایگاه کنونی خود، مسائل اخلاقی معاصر را در مواجهه‌ای هرمنوتیکی با اندیشمندان گذشته و حال، با نگاهی پدیدارشناختی به زیست‌جهان کنونی، و ارزیابی تحلیلی از براهین و نظریه‌ها، مورد واکاوی قرار دهیم.

🌐 دریافت صوت درس‌گفتارها

🌾 @Sedanet
🌾 @Andisheh_Aknun
Forwarded from آكادمى شمسه
🔰كلاس ها وكارگاه هاى آزادِ

هنر و علوم انسانی
مؤسسه پژوهشی،آموزشی و مطالعاتی آکادمی شمسه
💢ترم پاییز ١٤٠۰
(آنلاين)
دپارتمان فلسفه آکادمی شمسه
دکتر #میلاد_نوری

هرمنوتیکِ من؛
گفتارهایی درباب امرِ شخصی، حقیقت و سعادت

من هست؛ زندگی می‌‌کند، می‌‌بالد، می‌‌اندیشد و می‌‌میرد. هر «من» نسبت‌‌های جزئی و غیرقابل‌‌اشتراکی دارد که در احساسات، ادراکات، عواطف و هیجانات منحصربه‌‌فرد جلوه‌‌ می‌‌کنند. اگرچه این امور شخصی با مفاهیم عام و کلی طبقه‌‌بندی و بیان می‌‌شوند، اما این مفاهیم را به ساحت انحصار و تکینگی آن‌‌ امور راه نیست. تنانگی «من»، نسبت‌‌های «من»، جایگاهِ «من»، علاقه‌‌های «من»، بستگی‌‌های «من»، دلنگرانی‌‌های «من» و ... منحصر در هستی تکین «من»‌‌اند؛ حتی فلسفه که مفهومی‌‌ترین و عام‌‌ترین نوع معرفت است، نهایتا در تحقق عینی‌‌اش به یک «شخص»، به یک «من» نسبت داده می‌‌شود: فلسفۀ «من». تاریخِ تفکر پُر است از تشویق به فراروی از امر شخصی برای رسیدن به «حقیقت»، و «حقیقت» بمثابه شرطِ امکانِ «سعادت» معرفی می‌‌شود؛ درحالی‌‌که سعادت‌‌مندی نیز امری است مربوط به یک «من» و نهایتا به «شخص» تعلق می‌‌گیرد. به‌‌این‌‌ترتیب، پیوندِ دیالکتیکی هست میان اندیشۀ مفهومی به «حقیقت» و دریافتِ «شخصی» آن؛ میانِ هم‌‌سخنی درباب «سعادت» و این احساسِ تکین که «من سعادت‌‌مندم». هرمنوتیک «من»، تلاشی است برای تحلیل نسبتِ مفهوم با مصداق، نسبتِ امر شخصی با حقیقت، نسبتِ «من» با «سعادت‌‌». این درسگفتار در ده جلسه به تأمل درباب ده موضوع مرتبط می‌‌پردازد.
جلسه اول: درباب احساس و اندیشه
جلسه دوم: درباب عشق و عقل
جلسه سوم: درباب انحصار و مشارکت
جلسه چهارم: درباب دانش شخصی
جلسه پنجم: درباب زیست‌‌جهان
جلسه ششم: درباب تنانگی و جنسیت
جلسه هفتم: درباب زندگی و مرگ
جلسه هشتم: درباب فیلسوف و پیامبر
جلسه نهم: درباب ایمان و الحاد
جلسه دهم: درباب سعادت و نجات.
#هرمنوتیک
#سعادت
#حقیقت
#فلسفه
#عشق
#عقل
www.instagram.com/academyshamseh
www.academyshamseh.com
@academyshamseh
❄️ سامان‌بخشی خواجه و بی‌سامانی ما
🔸به‌مناسبت پنجم اسفند، روزبزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی

✍️ #میلاد_نوری

🔅 اندیشۀ فلسفی تلاش برای درکِ نظم عقلانی امور و تبیینِ تمامیت موجودات بر بُنیانِ معقول آن‌هاست. با چنین اندیشه‌ای، آدمی به عالمی عقلانی بدل می‌شود که بازتابی از جهان عینی است؛ اما او جدای از جهان نیست و واقعیت را از بیرون نظاره نمی‌کند، بلکه خودش در جهان حضور دارد و با آن عجین و قرین است؛ پس او خودش عقلانیت جهان است. بنابراین، نه‌تنها سامان‌فهم، بلکه همچنین سامان‌بخش است. وقتی خواجه‌نصیرالدین طوسی، خورشاه اسماعیلی را ترغیب کرد تا تسلیم هلاکو شود، چه در سر داشت؟ خواجه جامع علوم روزگار خود و عالَمی عقلانی بود؛ اما تفکر او نه صرفا نظامی انتزاعی از گزاره‌ها، بلکه عقلانیتی سامان‌بخش بود. نفوذ عقلِ عینیت‌یافته او چنان بود که پس از سقوط اسماعیلیان، قدرت کور و ویرانگر هلاکو را تدبیر کند تا از این‌طریق بر تشویش روزگار پایان دهد.

🔅عقلانیت خواجه‌نصیر، صرفا تفسیرگر جهان نبود، بلکه خودآگاهی ژرفی بود که می‌کوشید جهان را تغییر دهد و با این تغییر، تشویش و ظلم روزگار را به نظم و وحدت درآورد. تفکر سامان‌بخش او حتی در مواجهه با اندیشه‌های کلامی و عرفانی نیز کارآمد بود، چنانکه ابعاد غیرعقلانی و رمزآلود آن‌ها را با وضوح و تمایزِ تبیین‌های عقلی جایگزین نماید؛ اندیشه‌هایی که هرگاه بر عقل پیشی جسته‌اند موجب بی‌سامانی و تشویش گشته‌اند. اینک ما، در بی‌سامانی تمدنی به‌سر می‌بریم که از توسعه‌نیافتگی رنج می‌برد. «توسعه‌نیافتگی، ازهم‌گسیختگی ساختارهایی است که از عقلانیت و خودآگاهی تُهی‌اند». نهادهایی که هر‌یک بی‌تفاوت از کلیت تمدن راه می‌پویند، در گسست نامیمون‌شان از تمامیت ساختار، بر ظلم، دروغ، تبعیض، اختلاف طبقاتی و ملالت مردمان دامن می‌زنند. در این تمدن توسعه‌نیافته، تعمیق هیجان‌آلود نگرش‌هایی که عقلانیت را تضعیف می‌کنند و نادیده می‌گیرند، بیش از پیش بر رنج و درد می‌افزاید. ما میراث‌داران خواجۀ سامان‌بخشیم، اما بی‌سامانی‌مان را علاج نمی‌کنیم. «مغول» لشکری در تاریخ نیست، بلکه «بی‌سامانی» و «بی‌عقلی» است.

🌾 @Sedanet
🌾 @Andisheh_Aknun
☘️ حکایت شیخ جستجوگر و وامدارانش
🔸به‌مناسبت یکم شهریور، روز بزرگداشت ابن‌سینا
✍️ #میلاد_نوری

🔅حکایتِ ابن‌سینا از خواندنِ چهل‌بارۀ متافیزیک ارسطو، بسیار نقل شده است. به‌گفتۀ او، با چهل‌بار خواندنِ این کتاب نیز مُراد ارسطو برایش حاصل نگشت تا این‌که کتابی از فارابی در بیانِ اغراض مابعدالطبیعه به‌دستش رسید که مجموع آن پنج صفحه هم نیست. می‌گویند نیوتن جاذبه را با سقوط یک سیب کشف کرد. اما اتفاقی که با آن سیب افتاد جز این نبود که وی، تمام دانش، مسئله، فرضیه و راهکارهای احتمالی‌اش را به‌ناگهان بازاندیشی کرد و گره از مشکل‌اش گشود؛ آن سیب جز جرقه‌ای نبود که آتش یک کشفِ ازپیش‌معیّن را روشن کرد. ابن‌سینا نیز می‌دانست ارسطو در متافیزیک چه می‌گوید، اما کتاب کوچک فارابی، همچون نوری بر تمامیت فهم وی روشنی افکند تا آنچه را جزء‌به‌جزء دریافته بود، به‌ناگاه در کلیت‌اش بازاندیشی کند. بااین‌حال، مسئله اساسا این نیست که آن رسالۀ کوچک چه نسبتی با فهم متافیزیک ارسطو دارد؛ بلکه این است که خواندن چهل‌بارۀ کتابِ ارسطو چه معنایی دارد؟

🔅متفکری مسلمان در زیست‌جهانِ دینی‌اش، کتابی از مغربِ پیش‌از مسیح را، کتابی از زیست‌جهانی دیگر را، چهل‌بار می‌خواند؛ این است آنچه در حکایت شیخ الرئیس آموزنده است. حکمت گمشده‌ای است که اهل حقیقت آن را در هر جایی جستجو می‌کند، حتی اگر در سرزمینی دیگر باشد. این گمشده، درمان بیماری و راهکار مشکلات «آدمی» است. به‌این‌ترتیب، همان ابن‌سینا که کتابی از سنت دیگر را چهل‌بار می‌خواند، مهم‌ترین و بزرگترین اثرش را «شفاء» می‌نامد. این شفاء با آن جستجوگری پیوند دارد، تنها کسی که چهل‌بار کتاب «دیگری» را خوانده باشد، می‌تواند «خود» کتابی بنویسد که شفاء و درمان است. اینک، جای «متافیزیک» را «نقد عقل محض»، «پدیدارشناسی روح»، «اتمیسم منطقی»، «هستی و زمان» و ... گرفته است؛ آیا ما وامداران ابن‌سینا، این آثار تاریخ‌ساز را چهل‌بار خواهیم خواند؟

🌾 @Sedanet
🌾 @Andisheh_Aknun
🔹درس‌گفتار «بازخوانی نظام فلسفی ابن‌سينا»
(دپارتمان فلسفه #آکادمی_هنر_شمسه ).

🔸دکتر #میلاد_نوری

📚 ابن‌سینا به‌عنوان یکی از مهم‌ترین قله‌های معرفت فلسفی کوشیده است تا مسئلۀ وحدت و کثرت واقعیت را با تکیه بر تمایز وجود و ماهیت مورد بازاندیشی قرار دهد؛ تمایزی که نظام اندیشۀ او را به‌تمامی از فلسفۀ یونان جدا کرده است و مسیر نوینی پیشاروی فلسفه گشوده است. ازین‌روی، باید او را آغازگاه دیگری برای تاریخ فلسفه به‌‌شمار آورد. اهمیت این آغازگاه چنان است که نمیتوان بدون تمرکز بر آن فهم کاملی از جریان بعدی اندیشۀ فلسفی در شرق و غرب حاصل کرد و همین امر بازخوانی انتقادی نظام فلسفی او را بیش از پیش ضروری می‌سازد.

📍كسب اطلاع و ثبت نام 👇
☎️ 021- 66489221
☎️ 021- 66489223
@academyhonarshamseh
www.academyehonar.com

@Andisheh_Aknun
🍁 الهیات در عصر علم
👤 #میلاد_نوری

🔅 آغاز دورۀ مدرن تلاش برای تعلیم و تربیت آزاد فنون و افزایش سعادت این-جهانی است؛ و پایان آن، به تعبیر نیچه، مرگ خدا است. خداوند در جهان کنونی غایب است و دیگر نه موضوع معرفت، بلکه موضوع گاه به گاه تجربۀ دینی است. تجربه‌ای که خود تأییدی بر غیاب الوهیت از زیست معرفتی آدمیان است.

🔅غیاب خدا، حتی اگر نگوییم مرگ خدا، مرگ معنا است و مرگ معنا مرگ انسانی است که با علم و تکنیک سرگرم است، طبیعت را تخریب می‌کند، اخلاق را فراموش می‌کند، زیبایی را تبدیل به ابزار می‌سازد، و چون راهی به برون رفت از خویش ندارد، دچار ملال و پوچی و گمگشتگی است.

🔅علم مدرن با روی آوردن به شناخت فرآیندهای طبیعت و تبیین چگونگی پدیدآیی اشیاء، روی به بررسی قوانین جزء-به-کل و کل-به-جزء طبیعی آورده و می‌کوشد از طریق ریاضیات فرآیندهای ضروری و احتمالاتی اشیاء را در چارچوب زمان و مکان توضیح دهد.

🔅این امر تنها با خودمحدودگری معرفت به چارچوب فضا و زمان ممکن است که با اصرار بر ناشناختگی امور غیرزمانی و غیرمکانی، غیاب الوهیت از حیات معرفتی آدمیان را رقم می‌زند.

🔅اگر چه علم در بیان چگونگی‌های اشیاء در چارچوب قواعد زمانی-مکانی موفق بوده است، اما ابعاد انسانی و الهی واقعیت را از طریق همان قوانین طبیعی توضیح داده و با تاکید بر فرآیندها و چگونگی‌ها، ناگزیر به نفی «چرایی»های زیست انسانی دامن زده است.

🔅تفکیک «چگونگی» و «چرایی» راهی است که امکان بازتفسیر الهیات و حیات انسانی در عصر علم را فراهم می‌آورد. به‌این‌ترتیب، اگر علم بیان چگونگی پدیدآیی اشیاء زمان-مکانی است، الهیات تبیین غایت قدسی آن‌هاست. غایتی که نه همچون امری جداگانه و مستقل، بلکه همچون استمرار الوهی همین عالم قابل توجه است.

🔅در تاریخ ۲۶ شهریور ۹۸ در محل موسسه خانه دوستان آشنا، طی سخنانی کوشیدم چنین مواضعی را تشریح کنم.

فایل صوتی به همراه توضیحات بیشتر👇
3danet.ir/Vd50F
🌾 @Sedanet
🌾 @khanehashena
🌾 @Andisheh_Aknun
🎙نشست‌های «افق گفتگو»:
بررسی شرایط امکان گفتگوی
فلسفه اسلامی و فلسفه غرب

با سخنرانی:
👤دکتر #میلاد_نوری
👤دکتر #مجید_احسن
👤دکتر #محمدمهدی_اردبیلی

سوم اردیبهشت ماه۱۳۹۷
اندیشگاه فرهنگی کتابخانه ملی

صوت کامل👇
3danet.ir/Dggs5
🌾 @Sedanet | @Philosophicalhalt