اندیشه در اکنون

#عاقل
Канал
Образование
Религия и духовность
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала اندیشه در اکنون
@Andisheh_AknunПродвигать
1,77 тыс.
подписчиков
80
фото
20
видео
167
ссылок
"بگذار اکنون بحث نکنیم که تو راست میگویی یا من بلکه دست در دست حقیقتی نهیم که قرار است در پایان گفتگو خود را به ما نشان دهد" افلاطون ارتباط با ادمین @Mmetaphysics
مروری کوتاه بر ریشه های تاریخی مساله اتحاد عقل و عاقل و معقول

✍️مجید احسن، میلاد نوری

☘️از یونان باستان تا دوران معاصر اندیشه، مسئلۀ #معرفت_شناسی چیزی جز بررسی رابطۀ عالم و معلوم نبوده است. این امر ناشی از آن است که معرفت همیشه معرفت به چیزی است و بدون توجه به معلوم نمی-شود از علم و عالم سخن گفت. عالِم بدون شناخت معلوم نمیتواند عالم باشد و معلوم بدون اینکه متعلَّقِ علمی واقع شود نمیتواند معلوم باشد. با این حال، دقت در ارتباطِ عالم و معلوم، از سویی مستلزم جدایی میان این دو است، زیرا به وضوح عالم و معلوم دو چیزند؛ و از سوی دیگر، در صورت عدم اتحاد میان آن دو، امکان شناخت منتفی میشود، چراکه علم به چیزی بدون اتحاد با آن ممکن نیست، به این دلیل که علم یک حقیقت بسیط و مجرد است و لازمه اش وحدت و یکپارچگی است.

☘️با این حال، هم متعلقات شناخت و هم قوای شناخت دارای مراتبی است که بالاترین آنها همان معرفت عقلی است، و به لحاظ تاریخی نیز، مسئلۀ اتحاد #عاقل و #معقول بحث برانگیزترین جنبه از ارتباط عالم و معلوم است.

☘️رجوع به تاریخ اندیشۀ فلسفی نشانگر بررسی این مسئله نزد فلاسفۀ #یونان_باستان است. #پارمنیدس عقل را تنها طریق معرفت میداند که با موضوع هستی مطلق متحد است(1). از نگاهِ او، عقل جز با امر معقول در ارتباط نیست و با آن وحدت دارد، چنانکه میگوید: «برای من فرقی نمیکند که چه زمانی شروع کنم، زیرا به همان جایی بازخواهم گشت که از آن آغاز کرده ام»(2).

☘️#افلاطون نیز در بحث از معرفت، متعلق آن را امری ثابت میشمارد که تنها از طریق عقل در دسترس است: «آنچه همواره هست ... تنها از طریق عقل در دسترس است که حاوی تبیینی مستدل (باور موجه) است؛ این چیزی است که ثابت است»(3). بنابراین، افلاطون نیز معتقد است که عقل با متعلق واقعی شناخت وحدت دارد؛ زیرا براساس نظریۀ تذکر (#آنامنِسیس)، صور معقول به عنوان موضوعات معرفت، باید در درون نفس موجود بوده باشند (4)

☘️توجه به مسئلۀ اتحاد عقل و عاقل و معقول در فلسفۀ #ارسطو نیز مورد اشاره است. ارسطو نیز، همچون افلاطون، قائل به امکان معرفت است ، اما برخلاف افلاطون، این معرفت را در مراتب استکمال نفس قابل حصول میداند(5)؛ بدین معنا که، با حصول معقول برای نفس، نه تنها معرفت به آن معقول، بلکه خودِ قوۀ عاقله به فعلیت میرسد؛ و این امر جز از طریق باور به اتحاد عاقل و معقول ممکن نیست؛ و به تعبیر خود وی: «عقل همین که یکی از معقولات گردید، قادر است خود را نیز بیاندیشد... خودآگاهیِ عقل، در تعقل معقول رخ میدهد که عقل، بالفعل با آن متحد است ولی بالقوه با هیچ معقولی متحد نیست» (6).

☘️نتیجه این که، عقل با معقول خودش متحد است و جز از طریق تعقل آن، چیزی نیست، و با پذیرش صورت معقول خودش نیز عقل بالفعل میشود. خروج این عقل از مرحله قوه به مرحله فعلیت مستلزم وجود عقلی است که ارسطو آن را عقل فعال می نامد؛ زیرا «واجب است در نفس، عقل (دیگری) را تمییز دهیم که مشابه علت فاعلی بوده و همه معقولات را احداث میکند،... این عقل (فعال) چون بالذات فعل است، مفارق و غیرمنفعل و عاری از اختلاط است، چراکه فاعل همواره شریفتر از منفعل و مبدأ شریفتر از ماده است... و نمیتوان گفت که این عقل گاهی می اندیشد و گاهی نمی اندیشد(7).

@majidahsan62