اندیشیدن تنها راه نجات

#سلطنت
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndisheKonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
🔴چرا #سلطنت‌_طلبی نمی‌تواند مبتنی بر #دموکراسی باشد؟

من در این نوشتار قصد دارم دعوی مشروطه‌خواهی بسیاری از نیروهای اپوزیسیون را بطور مستدل رد کنم و نشان دهم که چگونه چنین ادعایی با تمامی ححقوق انسانی مانند، حقوق‌بشر، حقوق‌شهروندی، حقوق‌تساوی زن و مرد و دعوی دموکراسی‌خواهی در تضاد قرار دارد.

اگر کسی در زمانه کنونی برای ایران مدعی مشروطه‌خواهی باشد، او در واقع خواهان برقراری #سلطنت نیز هست. همچنانکه از نام #مشروطیت پیداست، مشروطه یعنی مشروط‌کردن‌چیزی بر چیز دیگر و در عرصه‌سیاسی یعنی مشروط کردن قدرت‌ مطلق‌پادشاه به قانون و پارلمان و بنابراین بطور غیرمستقیم رای مردم. اما برخلاف صد سال پیش، امروز پادشاهی در ایران وجود ندارد، پس چگونه کسی می‌تواند مشروطه‌خواه باشد، یعنی بخواهد چیزی را مشروط کند که اصلا وجود ندارد؟ مشخصا منظور این مشروطه‌خواهان مشروط کردن قدرت استبدادی ولایت فقیه نیست (و این البته وجه اشتراک بامزه آنها با برخی از اصلاح‌طلبان است، یعنی هردو خواهان نابودی استبداد نیستند بلکه خواهان مشروط کردن آن هستند!) پس اول باید یک نهاد پادشاهی تاسیس شود تا بعدا مشروط به قانون شود و در واقع آنچیزی شود که آنرا Constitutional Monarchy می‌نامیم

پس عقلا مشروطه‌خواه، در وهله اول سلطنت‌طلب است، یعنی خواهان برقراری دوباره پادشاهی در ایران با اختیارات فوق العاده اش است و در مرحله بعد وی خواهان مشروط کردن قدرت شاهی به قوانین اساسی و تاحدی به پارلمان است. بنابراین، کسانی که خود را مشروطه خواه می نامند، بهتر است با مردم صادق باشند و خود را سلطنت طلب نیز بنامند زیرا اول باید سلطنتی تاسیس شود که مشروط شود. اکنون موارد زیر را در رد پادشاهی مشروطه بر خواهم شمرد

۱) اولین دلیل اینست که تاسیس نهاد سلطنت‌مشروطه کاری عبث و مضحک است. در طول تاریخ، برای تاسیس دولت - ملت مدرن مبتنی بر حکومت قانون نیاز بود که یا پادشاهی را سرنگون کرد (مانند مورد فرانسه در قرن هجدهم) و یا قدرت آنرا محدود و مقید به قانون کرد (فرضا مانند بریتانیا در قرن هفدهم). عقلا و منطقا راه سومی وجود ندارد. اما مسخره است که برای تاسیس یک حکومت مبتنی بر قانون و دموکراسی نمایندگی، پادشاهی را تاسیس کرد و سپس آن را محدود کرد. اگر قرار است که نهاد سلطنت نقش کلیدی در سیاست نداشته باشد (اگرچه در واقعیت چنین نیست و در تمامی کشورهای پادشاهی مشروطه، این نهاد نقش کلیدی و تاثیرگذاری دارد)، پس برای چه اصلا باید چنین نهادی را تاسیس کرد آن هم در کشوری که قرن ها به استبداد از نوعی شاهی و دینی خو کرده است؟
در پاسخ به این ردیه، عده‌ای توجیه می‌کنند که وجود یک شاه (البته این افراد چندان فمینیست به نظر نمی‌آیند و از امکان پادشاهی‌زن یعنی ملکه سخنی به میان نمی‌آورند که با توجه به خو کردن جامعه به یک سیستم توتالیتر و مردسالار قابل توجیه است!)، می‌تواند موجب وحدت‌ملی شود یا نمادی برای هویت‌ملی و هویت‌تاریخی باشد. این سخنان البته همیشه در لفافه به زبان آورده می‌شود و اصلا معلوم نیست چطور یک خاندان‌سلطنتی، هویت‌ملی بوجود می‌آورد!

نیک می‌دانیم هر کشوری با پرچم و شاید سرود ملی در عرصه بین‌المللی، تمیز داده می‌شود و گروه‌های انسانی به لحاظ نشانه‌گذاری و نمادپردازی آنقدر پیشرفت کرده‌اند که با نیاکان و خاندان و فره‌شاهی و تبار و خون و دیگر نمادهای ‌باستانی، هویت‌گروهی خود را ایجاد نکنند. همچنین بعید (و صد البته غلط) است که گروه‌های‌انسانی مانند اقوام، احزاب و جنبش‌های‌ سیاسی، اصناف و رسته‌ها و غیره، به خاطر گل روی یک پادشاه، از منافع و مطالبات خود دست بکشند و زیر ردا و عصای شاهی به رعایای یکدست و بی‌شکل (یا به عبارت صریح‌تر، به گوسپندان کر و لال گله) تبدیل شوند تا مثلا چیزی بنام وحدت‌ملی شکل بگیرد. وانگهی این وحدت‌ملی، اصولا امر مثبتی نیست. پیشتر وحدت‌ امت‌پای‌منبر را تجربه کرده‌ایم تا وحدت امت‌پایتخت‌ شاهی را نخواهیم


@AndisheKonim
#ادامه‌‌👇