مسئله پيچيدگی ،
#انتخاب #طبیعی و خلقت
آيا تاكنون شگفتزده نشدهايد كه چرا در موضوعات علمی، فرگشت يك مسئله داغ و مهم است؟
درست است ، زیرا فرگشت درتناقض با داستان آفرينش و خلقتگرایی مورد نظر ادیان است ، اما بسياري از يافتههاي نوين ديگر نيز با كتاب ادیان تناقض دارند.
پس چرا فرگشت بهويژه داغتراز همه است؟
پاسخ در مسئله پيچيدگي يافت ميشود، بهويژه پيچيدگي زندگي يا حيات روي زمين - مسئلهای كه فرگشت با
انتخاب طبیعی بسيار خوب آن را حل نمود.
فرگشت با گزينش
طبيعي نه تنها باورهاي ديني را از جا كند ، بلكه درخت انديشه « ويژه بودن انسانها و جدا بودن انسانها از جانوران ديگر را» بهطور كامل نابود کرد ، یعنی فلسفه انسان محوری یا انسان مرکزی را .
پيچيدگي جهان و بهويژه زندگي و پيچيدگي حيات روي زمين، گويا وجود طراح را براي بيشتر مردم ضروري ميسازد . اين افراد ميگويند : « دمتگرم، شايد نتوانم بدانم كه خدا چگونه است يا چهميخواهد و چهميانديشيد، ولي نميتوانم باوركنم كه اين درخت يا موش يا بدن انسان و... شانسي و تصادفي خودشان را بههم چسبانده باشند» ؛
يك وقتي كسي اين انديشه را باگذشتن يك گردباد از ميان انبار اسقاط و قراضه و سرهم شدن يك هواپيمای ۷۴۷ مقايسه كرده بود.
در بيشتر تاريخ و پيشينه انسانها گويا اين دو تنها گزينهها بودهاند : « خدا یا شانس و تصادف!!»
با فرض ايندوگزينه نبايد شگفتزده بود كه بيشتر مردم بهوجود يك طراح اعتقاد پيدا كنند. ولي در ۱۲۳۸ خورشيدي (۱۸۵۹ميلادی) چارلز داروين طبيعتگراي انگليسي تئوري فرگشت بهوسيله
#انتخاب_طبيعي را منتشر ساخت. ناگهان مردم ديگر داراي سه گزينه شدند ! دیگر نیاز نبود فقط از بین طراح (خدا) و
#تصادف یکی را
انتخاب کنند حالا یک گزینه جدید و کارآمد پیش رو دارند که به راحتی مسئله پیچیدگی در طبیعت را حل میکند :
انتخاب طبیعی ، و این گونه طومار
#خلقت و
#طراحی برای همیشه در هم پیچیده شد درست مثل فلسفه انسان مرکزی بعد از گالیله و کوپرنیک
⚛