#داستانی #زیبا#حسنک #کجاستحاكمي به مردمش گفت:
صادقانه مشكلات را بگوييد.
حسنک بلند شد و گفت:
گندم و شير كه گفتی چه شد؟
مسكن چه شد؟
كار چه شد؟
حاكم گفت: ممنونم كه مرا آگاه كردی. همه چيز درست ميشود.
يكسال گذشت و دوباره حاكم گفت:
صادقانه مشكلاتتان را بگوييد.
كسی چيزی نگفت؛
كسی نگفت گندم و شير چه شد؛
كار و مسكن چه شد!
فقط از ميان جمع یک نفر زیر لب گفت:
حسنک چه شد؟!
@motalebeh_robatkarim