7⃣ در نقشه امانیته و هندسه مدرنیته، دکترین امنیت و دفاع این است: «اگر #صلح میخواهید، برای #جنگ آماده شوید.» تهدید بایدن و پوتین در جنگ اوکراین به جنگ اتمی و میکروبی برای همین #صلح_مسلحانه است.
8⃣ هر کس که مدعی شد: «در جهان متمدن مدرن، رویکردها به سوی #صلح و جنگزدایی است»، او یا ناآگاه است، یا ابله، و یا مأمور دشمن. تمدن مدرن، با بیشترین تعداد منازعه خونین، یک #تمدن_جنگ_پایه است.
9⃣ در نقشه خدا و هندسه الهی، #دکترین_امنیت یک دکترین ایمانپایهی مشروط است: «آنان که ایمان آورده و (مشروط بر این که) به ایمان خود لباس ظلم نپوشانند، در امنیت هستند. آیه ۸۲ انعام «در این شرط؛ باید به ایمان #لباس_قسط پوشانید.
🔟 همچنین در نقشه خدا و هندسه الهی، #دکترین_دفاع نیز ایمانپایه است: « ( یقینا ) خدا دفاع میکند از آنان که ایمان آوردهاند.» (آیه ۳۸ حج)، اکنون دکترین دفاعی امنیتی انقلاب اسلامی یک #دکترین_مرکب_ایمان_پایه است؛ کاملا نامتقارن.
1⃣1⃣ در قرن جدید که کره زمین آوردگاه جنگهای تمدنی عظیم است؛ راهنشان حفظ یک واحد یکپارچه «مردم - میهن» در این دریای طوفانی؛ پناه بردن به حصن ( دژ ) ولایت علی (ع) و فرزندانش، در #جزیره_ایمان است.
درباره ربوی بودن سیستم بانکی کشور، مناقشه بسیار است. برخی برای رد وجود ربا، به عقود و قراردادهای بانکی استناد و استدلال میکنند که هیچ مغایرتی میان متن این قراردادها و شرع مقدس وجود ندارد. استدلالشان نیز کاملا درست است. قراردادهایی که میان بانک و مشتری منعقد میشود، کاملا شرعی هستند. اما مسئله اینجاست که این قراردادها عمدتا اجرا نمیشوند و عملا تسهیلات بانکی صرف مورد مشارکت نمیشود. علت نیز روشن است. بانک با ساختار و استانداردهای فعلی یک ماهیت ربوی دارد. برای این خلق شده است که پول بدهد و بهره ثابتی بگیرد. منتهی فرق نظام بانکی ما با بانکهای غربی این است که همان ماجرای پرداخت پول و دریافت بهره اتفاق میافتد، اما یک سری فرآیندهای دیگری که همان عقود مشارکت هستند به این معادله اضافه شده است. بانکها تحت عنوان مشارکت تسهیلات پرداخت میکنند، اما چون امکان مشارکت واقعی ندارند، به مشتری #وکالت میدهند که بسیاری از امور را از جانب بانک انجام دهد. از دیگر سو، چون نرخ سود در ذات و فلسفه بانک مسئلهای ثابت است، مفهومی به نام #صلح نیز وارد عقود شده است تا مشکل شرعی تسهیلات کاملا برطرف شود. بانک و مشتری، سود و زیان بیش از نرخ معین را به یکدیگر میبخشند. لذا عملا بانک تسهیلاتی را پرداخت و بهره ثابتی را دریافت میکند، همانگونه که بانکهای غربی عمل میکنند، اما یک سری کاغذبازی و بازی با مفاهیم فقهی در فرآیند دخیل است! اجرا نشدن عقود، یک بحران دیگر نیز خلق کرده است و آن ربای بین بانکی و ربای بین بانک مرکزی و بانکهاست. ناتوانی مشتریان در بازپرداخت تسهیلات و ناتوانی بانکها در اجرای شروط مندرج در قراردادها برای تصاحب مورد مشارکت(چون اساسا در بسیاری از موارد مورد مشارکتی وجود ندارد) باعث میشود ترازنامه بانکها دچار کسری شود و آنها به ناچار مجبور به استقراض از بانکهای دیگر یا بانک مرکزی با بهره مشخص میشوند. در این استقراض دیگر هیچ عقد و قرارداد و... شرعی وجود ندارد و کاملا ربوی است. لذاست که ربای اصلی نه میان بانک و مشتری، بلکه در سیستم بانکی اتفاق میافتد و کل اقتصاد را به فساد میکشد. پولی که از محل کار و تولید اضافه نشود، و صرفا از محل قرض افزایش یابد، مصداق عینی رباست و نابودی کار و تولید را در پی دارد. برای رهایی از این #بحران_ربا چارهای جز رهایی از بانک نیست. وظیفه اعطای قرضالحسنه به صندوق های قرضالحسنه، وظیفه فروش اقساطی به شرکتهای لیزینگ، و وظیفه مشارکت باید به شرکتهای سرمایهگذاری محول شود.
✅ قیام امام حسین(ع) و قعود امام حسن(ع) هر دو #صلح هستند.
✔️اشتباهی لغوی که موجب کجفهمی در افواه شده است..
🔸#حرب و #سلم دو مفهوم عربی هستند که معادل آنها در زبان فارسی جنگ و آشتی است. اما اشتباهی که از هشتصد سال قبل به این سو در دفتر ششم مولوی انجام گرفته، این است که واژهی فارسی جنگ را مقابل کلمهی عربی #صلح گرفتند. بر این اساس، معرفت انسان ایرانی به اشتباه اینگونه شکل گرفت که: امام معصومی چون حسن(ع) صلح کرد و امام حسین(ع) جنگ؛ سید حسن نصرالله جنگطلب است، گاندی و نهرو صلحطلب! در حالیکه #صلح روبروی #فساد است. ما فرد مصلح داریم و در مقابل آن فرد مفسد. به مصلحت عمل میکنیم، یا به مفسدت.
🔺مبنای اصلاح یا افساد، مدار حق است.
🔸قعود ساباط امام حسن(ع) که به اشتباه صلح خوانده میشود، حق است؛ قیام امام حسین(ع) در کربلا نیز حق است. امام حسین(ع) هم صلح کرد که فرمود: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی» من برای اصلاح امت جدم خروج کردم. هر دو مصلح بودند.
✅ قیام امام حسین(ع) و قعود امام حسن(ع) هر دو #صلح هستند.
✔️اشتباهی لغوی که موجب کجفهمی در افواه شده است..
🔸#حرب و #سلم دو مفهوم عربی هستند که معادل آنها در زبان فارسی جنگ و آشتی است. اما اشتباهی که از هشتصد سال قبل به این سو در دفتر ششم مولوی انجام گرفته، این است که واژهی فارسی جنگ را مقابل کلمهی عربی #صلح گرفتند. بر این اساس، معرفت انسان ایرانی به اشتباه اینگونه شکل گرفت که: امام معصومی چون حسن(ع) صلح کرد و امام حسین(ع) جنگ؛ سید حسن نصرالله جنگطلب است، گاندی و نهرو صلحطلب! در حالیکه #صلح روبروی #فساد است. ما فرد مصلح داریم و در مقابل آن فرد مفسد. به مصلحت عمل میکنیم، یا به مفسدت.
🔺مبنای اصلاح یا افساد، مدار حق است.
🔸قعود ساباط امام حسن(ع) که به اشتباه صلح خوانده میشود، حق است؛ قیام امام حسین(ع) در کربلا نیز حق است. امام حسین(ع) هم صلح کرد که فرمود: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی» من برای اصلاح امت جدم خروج کردم. هر دو مصلح بودند.