شهید احمد مَشلَب

#مناجات
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@Ahmadmashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
شهید احمد مَشلَب
📚خاطرات #شھیدمدافع‌حرم_احمد_مشلب راوے: #علے_مرعے{دوست شھید} #مناجات_و_نیایش #قسمت_اول: #احمـد بہ اسم علے عشق مےورزید و من خیلے خوشبختم ڪہ اسمم علے است چون اسم من او را بہ یاد امام علےبن‌موسےالرضا{علیہ‌السلام} مےانداخت و همہ مےدانند ڪہ #احمـد عاشق امام‌ …
📚خاطرات #شھیدمدافع‌حرم_احمد_مشلب

راوے: #علے_مرعے{دوست شھید}

#مناجات_و_نیایش
#قسمت_دوم:
یڪے از دوستان ما را در شب لیلة‌الرغائب{اولین شب جمعہ ماه رجب_شب آرزوها} براے افطارے دعوت ڪرد. بعد از اینڪہ نماز شب لیلة‌الرغائب را خواندیم، #احمـد درحالے ڪہ خوشحال بود ایستاد و گفت:" امشب درحالے خواهم خوابید ڪہ خدا گناهانم را بخشید و مثل روز اول تولدم پاڪ شدم و این یڪ آغاز جدید است."
#احمـد اهمیت زیادے بہ محاسبہ و مراقبہ مےداد و مےگفت:" مادرم بہ من یاد داده خودم را قبل روز حساب، محاسبہ ڪنم."
در رابطہ با اعمال خودش اهل حساب دقیق بود و در رابطہ با اعمال دیگران مےگفت:" بہ عیب هاے دیگران نگاه نڪن، بہ ڪار هاے مثبت آن‌ها نگاه ڪن."

✍🏻| بانوےمحجبـه
#ملاقات_در_ملکوت🕊
#خاطرات_شهیداحمد_در_کتابشون📖
نویسنده: #مهدے_گودرزے
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک!

|ڪانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🌱|
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب
📚خاطرات #شھیدمدافع‌حرم_احمد_مشلب راوے: #سلام‌_بدرالدین{مادرشھید} #معنویت قسمٺ‌دوم: تمام تلاش احمداین بود ڪه بعدازفهم دقیق آیات و تفاسیر آن بتواند به قرآن عمل ڪند وآنچہ را از آیاٺ ڪلام اللہ یاد میگرفت درزندگے به ڪار مے بسٺ. احمد عادت های قشنگ زیادۍ داشټ ڪه…
📚خاطرات #شھیدمدافع‌حرم_احمد_مشلب

راوے: #علے_مرعے{دوست شھید}

#مناجات_و_نیایش
#قسمت_اول:
#احمـد بہ اسم علے عشق مےورزید و من خیلے خوشبختم ڪہ اسمم علے است چون اسم من او را بہ یاد امام علےبن‌موسےالرضا{علیہ‌السلام} مےانداخت و همہ مےدانند ڪہ #احمـد عاشق امام‌ رضا{علیہ‌السلام} بود و با او مناجات مےڪرد. در دعاے توسل زمانے ڪہ بہ نام امام‌ رضا{علیہ‌السلام} مےرسیدیم صداے #احمـد بالا مےرفت. همیشہ خطاب بہ حضرت مےگفت: خدا راست گفت زمانے ڪہ شما را علے نامید.
شب هاے جمعہ دعاے ڪمیل را گوش مےداد و مےگفت: این دعا نامہ‌ے اعمال ما را نزد امام زمان{عج‌اللّٰہ} سفید خواهد ڪرد، همچنان ڪہ در روایات آمده است حضرت صاحب‌الزمان{عج‌اللّٰہ} جمعہ‌ها نامہ‌ے اعمال ما را بررسے مےڪند.
•Γ💚
#استاد_پناهیان‌ میگفت: ↓
چراخودت‌رورهانمیکنے؟دادبزنےازامام‌حسین‌بخواے؟
برو‌درخونہ‌اباعبداللہ‌منتش‌روبڪش
دورش‌بگرد..
#مناجات‌ ڪن‌باامام‌حسین!
بگوامام‌حسینم‌من‌باتوآغاز‌کردم،
ولم‌نکنے...
دیگہ‌نمیکشم‌ادامہ‌بدم
متوقف‌شدم...💔!'
امام‌حسین‌بازم‌دستت‌رومیگیره‌فقط
بخواه‌ازش...(:

#شب_جمعہ
َـب‌زيـآرَتےاَربـآب‌جـآن💔
#التماس_دعا🌱

کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀
♡j๑ïท🌱
@AhmadMashlab1995
"إلٰهی وَ رَبّی مَنْ‌لی‌غَيرُكَ أسْألُهُ كَشفَ‌ضُرّی"

خداےمن!
جُـز تـو چه‌کسی را دارم تا از او بخواهم كه غـم و رنجم را برطرف کند؟!

|دعای کـمیل
#مناجات
@ahmadmashlab1995
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب
راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#مناجات_و_نیایش
قسمت دوم:
یکی از دوستان ما را در شب لیلة الرغائب (اولین شب جمعه ماه رجب _شب آرزوها) برای افطاری دعوت کرد بعد از اینکه نماز شبِ لیلة الرغائب را خواندیم ، #احمد در حالی که خوشحال بود ایستاد و گفت :
"امشب در حالی خواهم خوابید که خدا گناهانم را بخشید و مثل روز اول تولدم پاک شدم و این یک آغاز جدید است
#احمد اهمیت زیادی به محاسبه و مراقبه می داد و می گفت:
"مادرم به من یاد داده خودم را قبل روز حساب،محاسبه کنم"
در رابطه بااعمال خودش اهل حساب دقیق بود و در رابطه با اعمال دیگران میگفت:
"به عیب های دیگران نگاه نکن،به کارهای مثبت آن ها نگاه کن"
ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
‍ ‍ ‍ خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب راوی:علی مرعی (دوست شهید) #مناجات_و_نیایش قسمت اول: #احمد به اسم علی عشق ورزید و من خیلی خوشبختم که اسمم علی است چون اسم من او را به یاد امام علی ابن موسی الرضا (ع) می انداخت همه می دانند که #احمد عاشق امام رضا(ع)…
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب
راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#مناجات_و_نیایش
قسمت دوم:
یکی از دوستان ما را در شب لیلة الرغائب (اولین شب جمعه ماه رجب _شب آرزوها) برای افطاری دعوت کرد بعد از اینکه نماز شبِ لیلة الرغائب را خواندیم ، #احمد در حالی که خوشحال بود ایستاد و گفت :
"امشب در حالی خواهم خوابید که خدا گناهانم را بخشید و مثل روز اول تولدم پاک شدم و این یک آغاز جدید است
#احمد اهمیت زیادی به محاسبه و مراقبه می داد و می گفت:
"مادرم به من یاد داده خودم را قبل روز حساب،محاسبه کنم"
در رابطه بااعمال خودش اهل حساب دقیق بود و در رابطه با اعمال دیگران میگفت:
"به عیب های دیگران نگاه نکن،به کارهای مثبت آن ها نگاه کن"
ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب راوی:سیده سلام بدرالدین (مادرشهید) #معنویت قسمت دوم: #احمد عادت های قشنگ زیادی داشت،که یکی از آن عادات،حضور همیشگی در مسجد برای نماز جماعت بود . به کوچکترین دستورات دین اهمیت می داد و به آن ها عمل می کرد،در خصوص هیچ حکمی…
‍ ‍ ‍ خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب

راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#مناجات_و_نیایش
قسمت اول:
#احمد به اسم علی عشق ورزید و من خیلی خوشبختم که اسمم علی است چون اسم من او را به یاد امام علی ابن موسی الرضا (ع) می انداخت همه می دانند که #احمد عاشق امام رضا(ع) بود و با او مناجات می کرد. در دعای توسل زمانی که به نام امام رضا (ع) می رسیدیم صدای #احمد بالا می رفت. همیشه خطاب به حضرت می گفت"خدا راست گفت زمانی که شما را علی نامید"
شب های جمعه دعای کمیل را گوش می داد و می گفت "این دعا نامه ی اعمال ما را نزد امام زمان(عج الله)سفید خواهد کرد،همچنان که در روایات آمده است حضرت صاحب الزمان (عج الله)جمعه ها نامه ی اعمال ما را بررسی می کند"
همیشه دعای عهد را با هم می خواندیم،این قسمت را سه بار تکرار می کرد (اللهم ان حال بینی و بینه الموت،الذی جعلته علی عبادک حتماً مقضیاْ فاخرجنی من قبری مؤتزراً کفنی شاهراً سیفی مجرداً قناتی ملبیا دعوة الداعی فی الحاضر و البادی)
ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک
@AhmadMashlab1995
🌱سَيِّدِى مَنْ لِى ؟ وَمَنْ يَرْحَمُنِى إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِى ؟

🌈 ای آقای من، که را دارم و چه کسی بر من رحم می‌کند، اگر تو به من رحم نکنی...
#مناجات #ابوحمزه_ثمالی

✾◉⃟◉_____________________
💛@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_شانزدهم قدمی عقب رفتم و تیزی نگاه هیزش داشت جانم را می‌گرفت که صدای بسمه در گوشم شکست :«پس چرا وایسادی؟ بیا لباساتو عوض کن!» و اینبار صدای این زن فرشته نجاتم شد که به سمت اتاق فرار کردم و او #هوس شوهرش را حس کرده بود که در را پشت…
✍️ #دمشق_شهر_عشق

#قسمت_هفدهم

گنبد روشن #حرم در تاریکی چشمانم می‌درخشید و از زیر روبنده از چشمان بسمه شرارت می‌بارید که با صدایی آهسته خبر داد :«ما تنها نیستیم، برادرامون اینجان!» و خط نگاهش را کشید تا آن سوی خیابان که چند مرد نگاه‌مان می‌کردند و من تازه فهمیدم ابوجعده نه فقط به هوای من که به قصد #عملیاتی همراه‌مان آمده است.

بسمه روبنده‌اش را پایین کشید و رو به من تذکر داد :«تو هم بردار، اینطوری ممکنه شک کنن و نذارن وارد حرم بشیم!» با دستی که به لرزه افتاده بود، روبنده را بالا زدم، چشمانم بی‌اختیار به سمت حرم پرید و بسمه خبر نداشت خیالم زیر و رو شده که با سنگینی صدایش روی سرم خراب شد :«کل #رافضی‌های داریا همین چند تا خونواده‌ایه که امشب اینجا جمع شدن! فقط کافیه همین چند نفر رو بفرستیم جهنم!»

باورم نمی‌شد برای آدم‌کشی به حرم آمده و در دلش از قتل عام این #شیعیان قند آب می‌شد که نیشخندی نشانم داد و ذوق کرد :«همه این برادرها اسلحه دارن، فقط کافیه ما حرم رو به‌هم بریزیم، دیگه بقیه‌اش با ایناس!»

نگاهم در حدقه چشمانم از #وحشت می‌لرزید و می‌دیدم وحشیانه به سمت حرم قُشون‌کشی کرده‌اند که قلبم از تپش افتاد. ابوجعده کمی عقب‌تر آماده ایستاده و با نگاهش همه را می‌پایید که بسمه دوباره دستم را به سمت حرم کشید و زیر لب رجز می‌خواند :«امشب انتقام فرحان رو می‌گیرم!»

دلم در سینه دست و پا می‌زد و او می‌خواست شیرم کند که برایم اراجیف می‌بافت :«سه سال پیش شوهرم تو #کربلا تیکه تیکه شد تا چندتا رافضی رو به جهنم بفرسته، امشب با خون این مرتدها انتقامش رو می‌گیرم! تو هم امشب می‌تونی انتقام رفتن شوهرت رو بگیری!»

از حرف‌هایش می‌فهمیدم شوهرش در عملیات #انتحاری کشته شده و می‌ترسیدم برای انتحاری دیگری مرا طعمه کرده باشد که مقابل حرم قدم‌هایم به زمین قفل شد و او به سرعت به سمتم چرخید :«چته؟ دوباره ترسیدی؟»

دلی که سال‌ها کافر شده بود حالا برای حرم می‌تپید، تنم از ترس تصمیم بسمه می‌لرزید و او کمر به قتل شیعیان حاضر در حرم بسته بود که با نگاهش به چشمانم فرو رفت و فرمان داد :«فقط کافیه چارتا #مفاتیح پاره بشه تا تحریک‌شون کنیم به سمت مون حمله کنن، اونوقت مردها از بیرون وارد میشن و همه‌شون رو میفرستن به درک!»

چشمانش شبیه دو چاه از آتش شعله می‌کشید و نافرمانی نگاهم را می‌دید که کمی به سمت ابوجعده چرخید و بی‌رحمانه #تهدیدم کرد :«می‌خوای برگرد خونه! همین امشب دستور ذبح شوهرت تو راه #ترکیه رو میده و عقدت می‌کنه!»

نغمه #مناجات از حرم به گوشم می‌رسید و چشمان ابوجعده دست از سرِ صورتم بر نمی‌داشت که مظلومانه زمزمه کردم :«باشه...» و به اندازه همین یک کلمه نفسم یاری کرد و بسمه همین طعمه برایش کافی بود که دوباره دستم را سمت حرم کشید. باورم نمی‌شد به پیشواز کشتن اینهمه انسان، یاد #خدا باشد که مرتب لبانش می‌جنبید و #قرآن می‌خواند.

پس از سال‌ها جدایی از عشق و عقیده کودکی و نوجوانی‌ام اینبار نه به نیت زیارت که به قصد جنایت می‌خواستم وارد حرم دختر #حضرت_علی (علیه‌السلام) شوم که قدم‌هایم می‌لرزید.

عده‌ای زن و کودک در حرم نشسته بودند، صدای #نوحه از سمت مردان به گوشم می‌رسید و عطر خنک و خوش رایحه حرم مستم کرده بود که نعره بسمه پرده پریشانی‌ام را پاره کرد.

پرچم عزای #امام_صادق (علیه‌السلام) را با یک دست از دیوار پایین کشید و بی‌شرمانه صدایش را بلند کرد :«جمع کنید این بساط #کفر و شرک رو!» صدای مداح کمی آهسته‌تر شد، زن‌ها همه به سمت بسمه چرخیدند و من متحیر مانده بودم که به طرف قفسه ادعیه هلم داد و وحشیانه جیغ کشید :«شماها به جای قرآن مفاتیح می‌خونید! این کتابا همه شرکه!»

می‌فهمیدم اسم رمز عملیات را می‌گوید که با آتش نگاهش دستور می‌داد تا مفاتیحی را پاره کنم و من با این ادعیه قد کشیده بودم که تمام تنم می‌لرزید و زن‌ها همه مبهوتم شده بودند.

با قدم‌هایی که در زمین فرو می‌رفت به سمتم آمد و ظاهراً من باید #قربانی این معرکه می‌شدم که مفاتیحی را در دستم کوبید و با همان صدای زنانه عربده کشید :«این نسخه‌های کفر و شرک رو بسوزونید!»

دیگر صدای #روضه ساکت شده بود، جمعیت زنان به سمت‌مان آمدند و بسمه فهمیده بود نمی‌تواند این جسد متحرک را طعمه تحریک #شیعیان کند که در شلوغی جمعیت با قدرت به پهلویم کوبید، طوری‌که ناله‌ام در حرم پیچید و با پهلوی دیگر به زمین خوردم.

روی فرش سبز حرم از درد پهلو به خودم می‌پیچیدم و صدای بسمه را می‌شنیدم که با ضجه ظاهرسازی می‌کرد :«مسلمونا به دادم برسید! این کافرها خواهرم رو کشتن!» و بلافاصله صدای #تیراندازی، خلوت صحن و حرم را شکست...

#ادامه_دارد


✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد

@AhmadMashlab1995
حجت الاسلام میرزامحمدی
بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست
🔊بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست...
▪️#استقبال_فاطمیه و #مناجات امام زمان علیه السلام
#پیشنهاد_دانلود
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی

https://t.center/AhmadMashlab1995
#مناجات_امام_زمان_عج💔

دلگیرم از تمامی دنیا شتاب کن
مجنونم و به خاطر لیلا شتاب کن

وقتش رسیده صبح طلوعت فرارسد
 پایان بده براین شب یلداشتاب کن

در انتظار آمدنت روزها گذشت
ای وعده ی قدیمی فردا شتاب کن

ای وارث عدالت و صبر و غم علی
با ذوالفقار حضرت مولا شتاب کن

جانم به لب رسیدازاین روزگار پست
آقا به جان حضرت زهرا شتاب کن

برآن پدرکه با سر زانو رسیدو دید
نقش زمین جوان خودش راشتاب کن

برآن پدر که پیکر فرزند خویش را
برخاک میسپرد به صحرا شتاب کن

برآن تنی که زخمی تیرسه شعبه شد
برآن سریکه رفت به نی ها شتاب کن

برخانمی که در دم گودال میگرفت
با ناله ذکر”وای حسینا” شتاب کن

روضه گرفته ایم که شاید نظر کنی
روضه برای حضرت سقا شتاب کن

جان سه ساله دخترکی که گرفته بود
بر روی دامنش سر بابا شتاب کن

#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ

#التماس_دعاےفرج_وشهادت🌹

@ahmadmashlab1995
#مناجات_با_امام_زمان_(عج) #


عمری است در هوای خودت گریه می کنی

عمری است با نوای خودت گریه می کنی

گاهی کنار تربت مخفی مادرت

بر خاک آشنای خودت گریه می کنی

یک شب کنار پنجره فولاد می روی

با حاجت و دعای خودت گریه می کنی

شب های جمعه زائر شش گوشه می شوی

با یاد کربلای خودت گریه می کنی

یابن الحسن...

با خواندن زیارت ناحیه تا سحر

با سوز روضه های خودت گریه می کنی

لایق نبوده ایم انیس غمت شویم

با درد و غصه های خودت گریه می کنیم

ما که اهمیت به غیابت نمی دهیم

از غربتت برای خودت گریه می کنیم

هر هفته نامه های مرا می زنی ورق

بر حال این گدای خودت گریه می کنی

کس تاب آن نداشته همگریه ات شود

تنها تو پا به پای خودت گریه می کنی
@ahmadmashlab1995
#مناجات_شهدا

ای خدای بزرگ!

تو چقدر زیبایی که مرا از آن منجلاب فساد به دریاچه نور ایمان، آوردی...


ای خدا!

تو چقدر زیبا و لطیفی که به ما گفته ای اگر یک قدم به طرف من آیید؛
من شما را صدها قدم یاری مےکنم که به من نزدیک شوید...

اگر چه لیاقت ندارم، ولی مےگویم:
"اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک"


#شهیدعلیرضااحمدی
شهـــــادت: ١٣۶۵/١٢/٨


@AhmadMashlab1995
#مناجات_شهدا


خدایا!

تو خود گفتی هر کس که عاشقم شود،
عاشقش مےشوم

و هر کس که عاشقش شوم
به سوی خود برده و شهیدش مےگردانم...

پروردگارا!
اینک من نیز عاشقت شده ام

و امیدوارم گناهان مرا بخشیده

و نعمت والای شهادتــــ را نصیب من گردانی...


شهید مهدی اجل لوئیان
شهادت: ۶۰/۶/١۰


@AhmadMashlab1995
#مناجات_شهدا

خدایا!
هر چند مےدانم به علت کثرت #گناهان، شاید دعایم مستجاب نشود
اما خدایا!
همه امیدمان به توست...

خدایا!
ما را از گناهان پاک کن و به ما توفیق رسیدن به #جوار خودت را عطا نما...

#نور_ایمان را به دل هایمان بیفزا و #عشق خودت را در قلب ما قرار ده و ما را جزء #عاشقترین افراد بگردان...


#شهیدمسعودآخوندی

#کپےباذکرمنبع
@AhmadMashlab1995
💫#الهی

پسنديدگان تو را به تو جُستند
و به تو پيوستند

؛ ناپسنديدگان تو را به خود جُستند
و بگسستند.

نه او که پيوست به شکر رسيد

و نه او که گسست به عُذر رسيد.

بازی بودم پريده از عالم راز
باشد که برم، ز دام صيّاد فراز

اينجا چو کسی نيافتم محرم راز
زآن در که در آمدم ،برون رفتم باز

اللهم عجل لولیک الفرج

📚#مناجات_نامه
نوشته خواجه عبدالله انصاری

#العجل_یامولای_یاصاحب_الزمان


@AhmadMashlab1995
Forwarded from عکس نگار
خاطرات #شهیداحمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
مناجات و نیایش🌸
#قسمت_سوم
🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید)

#احمد اهمیت زیادی به محاسبه و مراقبه می داد و می گفت:
"مادرم به من یاد داده خودم را قبل روز حساب،محاسبه کنم"
در رابطه بااعمال خودش اهل حساب دقیق بود و در رابطه با اعمال دیگران میگفت:
"به عیب های دیگران نگاه نکن،به کارهای مثبت آن ها نگاه کن."
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#قسمت_سوم
#مناجات_و_نیایش
#زمینه_سازان_ظهور
🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب 🌐
🍃🌸 @AhmadMashlab1995🌸🍃
Forwarded from عکس نگار
خاطرات #شهیداحمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
مناجات و نیایش🌸
#قسمت_دوم
🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید)

🌙یکی از دوستان ما را در شب لیلة الرغائب (اولین شب جمعه ماه رجب _شب آرزوها) برای افطاری دعوت کرد بعد از اینکه نماز شبِ لیلة الرغائب را خواندیم ، #احمد در حالی که خوشحال بود ایستاد و گفت :
"امشب در حالی خواهم خوابید که خدا گناهانم را بخشید و مثل روز اول تولدم پاک شدم و این یک آغاز جدید است."🌙
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#قسمت_دوم
#مناجات_و_نیایش
#مادرشهید
#زمینه_سازان_ظهور
#لیلة_الرغائب
#اولین_جمعه_ماه_رجب
🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب 🌐
🍃🌸 @AhmadMashlab1995🌸🍃
‍ ‍ خاطرات #شهیداحمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
مناجات و نیایش 🌸
#قسمت_اول
🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید)

✳️ #احمد به اسم علی عشق ورزید و من خیلی خوشبختم که اسمم علی است چون اسم من او را به یاد امام علی ابن موسی الرضا (ع) می انداخت همه می دانند که #احمد عاشق امام رضا(ع) بود و با او مناجات می کرد. در دعای توسل زمانی که به نام امام رضا (ع) می رسیدیم صدای #احمد بالا می رفت. همیشه خطاب به حضرت می گفت"خدا راست گفت زمانی که شما را علی نامید"
شب های جمعه دعای کمیل را گوش می داد و می گفت "این دعا نامه ی اعمال ما را نزد امام زمان(عج الله)سفید خواهد کرد،همچنان که در روایات آمده است حضرت صاحب الزمان (عج الله)جمعه ها نامه ی اعمال ما را بررسی می کند"
همیشه دعای عهد را با هم می خواندیم،این قسمت را سه بار تکرار می کرد (اللهم ان حال بینی و بینه الموت،الذی جعلته علی عبادک حتماً مقضیاْ فاخرجنی من قبری مؤتزراً کفنی شاهراً سیفی مجرداً قناتی ملبیا دعوة الداعی فی الحاضر و البادی)✳️
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#قسمت_اول
#مناجات_و_نیایش
#دوست_شهید
#زمینه_سازان_ظهور
#تصویرشهیدمشلب_درحال_مناجات
🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب 🌐
🍃🌸 @AhmadMashlab1995🌸🍃
@Zaker_al_hussain
سیدامیرحسینی
🎶یا عظیم المن گناه آورده ام...
#مناجات

#پیشنھاددانلود


🍃🌸 @AhmadMashlab1995🌸🍃
Ещё