شهید احمد مَشلَب

#مادرشهید
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@Ahmadmashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
#سلام_بدرالدین مادر #شهید_احمد_مشلب:
وقتے کہ #احمـد زنده و در خط مقدم جبهہ بود من برایش دعا مےکردم و خـدا را شاکر بودم کہ یک مجاهد جوان داشتم؛ و البتہ کہ نگرانے هاے زیاد آن زمان من رو پشیمون نمیکرد! من احساس غرور میکردم کہ او یک مجاهد است و از دین دفاع میکند و آن را بہ دیگران نشان میدهد. ما #احمـد را در این مسیر بزرگ کرده‌ایم. خط #امام_حسین{علیہ‌السلام}...🕊

#مادرشهید🎙
کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀
♡j๑ïท🌱
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
نوید من، عاشق امام حسین بود. از همان بچگی که می‌بردمش توی روضه‌ها و پای دیگ‌های نذری، کمک حال مجلس بود. بچه که بود دود کردن اسفند مجلس با او بود، بزرگ‌تر هم که شد، دیگر ما محرم نویدی نمی‌دیدیم. وقف جلسات روضه بود. روی پیراهن سیاهش خیلی حساس بود. میگفت این…
عاشق‌امام‌خمینی‌ره . . .♥️

شهید حاج علاء دیوانه وار عاشق راه وفکر و خط امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بود و این شخصیت محمدی را تجسمی برای راه نبی اکرمﷺبه شمارمی آورد و سپس درعشق امام خمینی ذوب شد ذوب عاشقی که متلهف و تشنه ی معشوقش باشد . . . :(🌸😌

#شهیدعلاء‌حسن‌نجمہ
#روزولادٺ🎊🎈
#مادر‌شهید🌸
#هر_روز_با_یک_شهید

☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا اباعبدالله‌الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه، روز سوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت، می‌گفت: مثل ارباب همه جا را مثل دود می‌دیدم، اینقدر حال من بد شد که…
نوید من، عاشق امام حسین بود.
از همان بچگی که می‌بردمش توی روضه‌ها و پای دیگ‌های نذری، کمک حال مجلس بود.
بچه که بود دود کردن اسفند مجلس با او بود، بزرگ‌تر هم که شد، دیگر ما محرم نویدی نمی‌دیدیم. وقف جلسات روضه بود.
روی پیراهن سیاهش خیلی حساس بود.
میگفت این لباس خیلی حرمت دارد . . .
نویدم حرمت نگه‌دار بود. همین بود که به آرزویش رسید. دلش می‌خواست شبيه اربابش شهید شود. این حرف‌ها را به من نمی‌زد. توی دفترهایی که از او به یادگار مانده، نوشته است.
به من فقط همیشه می‌گفت:
«برایم دعا کن مادر‌..‌.»
#مادرشهید🌱
#شهیدنویدصفرے
#هر_روز_با_یک_شهید 🌹

☑️ @AHMADMASHLAB1995
بسم رب الشهدا🥀

الأم الشهید احمد مشلب

الثورة الایرانیة هی الثورة التي انتجت اجیال فدائیه
واجیال مقاومة هی ثورة حق ضدالباطل والبوصیلة
التي یجب ان نتوجه نحوها لننعم بالنصر والعزة والکرامة...

.
انقلاب ایران انقلابے است که نسلهاے مختلفے از چریڪها و نسلهاے مقاومت ایجاد ڪرده است ، این یڪ انقلاب حق علیه باطل و قطب نماے است ڪه براے لذت بردن از پیروزے ، سربلندے و عزت باید به آن برویم.

#بنت_الزهرا
#مادرشهید
#لبنانیات
#دهه_فجر

@AhmadMashlab1995
🔹- می گفت : « توی خواب دیدم مریضی سختی دارم. آقا آمدند و فرمودند چرا این قدر ناراحتی و ناله می کنی؟

🔸- عرض کردم آقا تاب و توانم کم شده. نظر لطفی کردند و باز فرمودند چه می خواهی؟ گفتم آقاجان، شما اول شفایم بدهید؛ بعد هم شهادت را نصیبم کنید. »
🔹-  شفایش را از امام رضا (ع) گرفته بود.
برای شهادتش هم فرموده بودند: « وقتی به شهادت ی رسی که ازدواج کرده باشی. »
🔸- روی همین حساب برای ازدواج سریع اقدام کرد. برایش خواستگاری رفتم و چیزی نگذشت که رخت دامادی پوشید.
🔹- وعده امام رضا (ع) خیلی زود تحقق پیدا کرد.
🔸- رخت دامادی که پوشید رخت شهادت را به تنش پوشاند..

#شهیدحسین_کشاورزیان
#مادرشهید
#هرروز_بایک_شهید

•✾•♥️•✾•
@AhmadMashlab1995
🔹كلاس چهارم ابتدايی بود كه يك روز پرسيد : «آيا من شما را اذيت می‌كنم؟»

من از پسرم كاملا راضي بودم. گفتم: نه!

🔺دوباره از من خواست كه فكر كنم و به او بگويم كه از او راضی هستم يا نه. گفتم: شما هيچ وقت مرا اذيت نكرده‌ای.

گفت: ديشب دو تا مار دنبال من می‌آمدند. يكی از آن دو به من رسيد و از خواب بيدار شدم.🐍

من به او گفتم: خير باشد. لابد با فكر و خيال خوابيده‌ای.

🤔اما هميشه خواب احمد در ذهنم بود. وقتی خبر شهادتش را شنيدم، فهميدم كه آن دو مار، همان دو موشک🚀ميگ بودند كه پسرم را به شهادت رساندند.

#مادرشهید
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
#هر_روز_بایک_شهید


•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
برادرشهــید: وقتے پیڪرش را داخـل قبرگذاشتـم ازطــرف همسـر معززش گفتند: چفیه ای ڪہ ازآقاگرفته بااودفن شود.جاخوردم!نمےدانستم ازآقاچفیه ڱرفتہ... رفتند و چفیه رااز ماشین اوردند .مانده بودم باپیڪرش چه بگویم! همیشہ ارادت به آقا(زیدعزه)خودم رابالاترازاومی دانستم.چفیه…
کسی از هم صحبتی با محسن سیر و خسته نمی‌شد، اگر بچه‌ها در جلسات قرآن حاج محسن که اکثرا نوجوانان و جوانان شرکت داشتند، در کنار آموزش قرآن شوخی می‌کردند او هم با آن‌ها می‌خندید و اجازه نمی‌داد که فضا خیلی خشک و خسته کننده شود،

البته به رعایت اخلاق و احترام به بزرگ‌ترها در کنار انجام شوخی‌های متین و مناسب تاکید داشت و حتی خودش هم اهل شوخی‌های مناسب بود حتی وقتی برای تلاوت در جلسه گمنامی در منطقه‌ای دور افتاده دعوتش می‌کردند می‌گفتم: خسته‌ای نرو، می‌گفت: اینجا را باید حتما بروم چون برای رضای خداست.

#شهید محسن حاجی حسنی

#مادرشهید

#هرروز_بایڪ_شهید


↧ʝσɨŋ↧
♡:) @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
مادر شهید می‌گوید: «درد فراق و دوری احمد برایم رنج‌آور شده بود و گاهی سخنان اطرافیان بر دردم می‌افزود😔 تا این‌که شبی در عالم رویا، احمد را در کنار بانویی پوشیه زده، خوشحال و سبکبار دیدم😍🍃. آن خانم علت بی‌تابی را جویا شد و خطاب به من گفت: فرزندت در جوار من…
خواهراش که متوجه شدن داداش توراهی دارن پیشنهاد کردن اسمشو بذاریم "مجتبی" اما بخاطر خوابی که قبل از بارداری دیده بودم، من و پدرش نظرمون روی "حسین" بود و بالاخره نظر هر چهارتامون این شد که اسمشو بذاریم حسین.


وقتی فهمیدم اسم ستادی_جهادیش تو محل کار مجتبی است برام عجیب بود. هم حسین و هم مجتبی شد!


#شهیـد_حسین_معز_غلامی

#مادرشهید

#هرروز_بایک_شهید

↧ʝσɨŋ↧
♡:) @AhmadMashlab1995∞♡
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 فیلم نحوه ی شهادت #شهیداحمدمشلب
از زبان مادرش
مادر شهید:"تیر به پهلویش اصابت کرده بود"
#سیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
@AhmadMashlab1995
‍ ‍ 📖بخشی از کتاب ملاقات در ملکوت

🌸📚خاطرات رزمنده حزب الله شهید مدافع حرم احمد مشلب🌸

راوی:سیده سلام بدرالدین مادر شهید

#تولدوکودکی
قسمت اول:📙
🍃 من ۳۰ مارس سال ۱۹۷۷ (۲۹اسفند ۱۳۵۵)در شهر نبطیه به دنیا آمدم نبطیه شهری شیعه نشین در جنوب لبنان است.
خانواده ی من شیعه و بسیار مذهبی بودند ما التزام زیادی به اسلام و به ویژه حزب الله داشته و داریم.🍃
🇱🇧اهمیت به این حزب اسلامی شیعه در خانواده ی ما موج می زد از زمانی که خدمت داشتم در برنامه های اجتماعی و فرهنگی حزب الله فعالیت داشتم🇱🇧

🔷🔸 در ۱۶سالگی ازدواج کردم همسرم نیز مذهبی بوده و مانند من و خانواده ام هوادار و پیرو حزب الله بود ما در منزل شخصی خود زندگی میکردیم و زندگی راحت ومرفهی داشتیم مدتی بعد از ازدواج باردار شدم و ۳۱آگوست سال ۱۹۹۵میلادی (۹شهریور ۱۳۷۴)زندگی شیرین ما با تولد اولین فرزندم زیباتر و جذاب تر شد همسرم به عشق پیامبر مکرم اسلام نامش را #احمد گذاشت🔸🔷
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#راوی_سیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
#انتشارات_تقدیر
#یک_بغل_گل_سرخ
#تولدوکودکی
#قسمت_اول

@AHMADMASHLAB1995
🍃🌸🍃


و عشــــق
همان عهـدے بود
ڪہ مــادر،
با خـدا بست !
فرزنـدش را
بدرقہ ڪرد
تا بـرود
ڪہ اسلام بمانـد ...

#مادران_شهید_پرور
#سیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
#احمد_مشلب
@AHMADMASHLAB1995
Forwarded from عکس نگار
🌸📚خاطرات شهیدBmwسوار مدافع حرم احمد مشلب🌸
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید)
این قسمت
#تولدوکودکی
قسمت اول:📙
🍃 من ۳۰ مارس سال ۱۹۷۷ (۲۹اسفند ۱۳۵۵)در شهر نبطیه به دنیا آمدم نبطیه شهری شیعه نشین در جنوب لبنان است.
خانواده ی من شیعه و بسیار مذهبی بودند ما التزام زیادی به اسلام و به ویژه حزب الله داشته و داریم.🍃
🇱🇧اهمیت به این حزب اسلامی شیعه در خانواده ی ما موج می زد از زمانی که خدمت داشتم در برنامه های اجتماعی و فرهنگی حزب الله فعالیت داشتم🇱🇧

🔷🔸 در ۱۶سالگی ازدواج کردم همسرم نیز مذهبی بوده و مانند من و خانواده ام هوادار و پیرو حزب الله بود ما در منزل شخصی خود زندگی میکردیم و زندگی راحت ومرفهی داشتیم مدتی بعد از ازدواج باردار شدم و ۳۱آگوست سال ۱۹۹۵میلادی (۹شهریور ۱۳۷۴)زندگی شیرین ما با تولد اولین فرزندم زیباتر و جذاب تر شد همسرم به عشق پیامبر مکرم اسلام نامش را #احمد گذاشت🔸🔷
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#راوی_سیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
#انتشارات_تقدیر
#یک_بغل_گل_سرخ
#تولدوکودکی
#قسمت_اول

https://t.center/AHMADMASHLAB1995
از روزی که رفتی
تا
به امروز که برگشتی...

تک تک روزها را شمردم
و
منتظرت ماندم...

مادر به قربانت چقدر طول کشید
دوباره دیدنت...!

#مادرشهید_محمدصادق_رضایی


@AhmadMashlab1995
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ 🎤#مصاحبه_بامادرشهیداحمدمشلب
📺 #برنامه_تلویزیونی_صراط_لبنان


🗣مجری:اینجا دربارهء امام مهدی (عج الله) صحبت می کنیم،شما گفتید که در نهایت کار ما یک نقطه ای در پرچم امام زمان (عج) است،ارتباط آنچه که تقدیم کردید به امامتان چیست؟
🎤 #مادرشهید:مایک ملتی هستیم که زمینه ی ظهور رابرای امام زمان (عج) فراهم میکنیم،و این زمینه باکار و تلاش و عطا کردن است حتی اگر این کردن فرزندانمان باشد ما باید به امام زمان نگاه کنیم و قربانی کنیم او به ما افتخار میکند هنگام قربانی کردن برای امام زمان و هنگامی که منتظر ظهور باشیم و یقین داریم مادر فرزندانش را برای تحقق ظهور آماده کرده و این کار را برای ظهور انجام می دهد و مشکل وسختی نیست که عدل بر دستان ایشان برپا می شود و دولت عدل الهی بر روی زمین برپا می شود
اگر من قربانی کردم در این هدف و این دولت از بزرگترین افتخارات است در ضمن من فکر میکنم امام زمان (عج الله) به مادران شهدا نگاه میکند،به مادری که با صبر و تقوا و فداکاری برای این راه قربانی کرده که با خون فرزندانمان پای بر روی این زمین قرار دهد وقطعا که ایشان ما را به چشم رحمت نگاه می کند و مورد رحمت و لطف ایشان قرار میگیریم که این آرزوی همه ی ماست
🍁🍂🍁🍂🍁
#مصاحبه_باسیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهیداحمدمشلب
#برنامهءتلویزیونےصراط
#جمکران
👈کپی با ذکر منبع👉
🌐قرارگاه فرهنگی مجازی شهیداحمدمشلب🌐
@AhmadMashlab1995
Forwarded from عکس نگار
خاطرات #شهیداحمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
مناجات و نیایش🌸
#قسمت_دوم
🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید)

🌙یکی از دوستان ما را در شب لیلة الرغائب (اولین شب جمعه ماه رجب _شب آرزوها) برای افطاری دعوت کرد بعد از اینکه نماز شبِ لیلة الرغائب را خواندیم ، #احمد در حالی که خوشحال بود ایستاد و گفت :
"امشب در حالی خواهم خوابید که خدا گناهانم را بخشید و مثل روز اول تولدم پاک شدم و این یک آغاز جدید است."🌙
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#قسمت_دوم
#مناجات_و_نیایش
#مادرشهید
#زمینه_سازان_ظهور
#لیلة_الرغائب
#اولین_جمعه_ماه_رجب
🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب 🌐
🍃🌸 @AhmadMashlab1995🌸🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 فیلم نحوه ی شهادت #شهیداحمدمشلب
از زبان مادرش
مادر شهید:"تیر به پهلویش اصابت کرده بود"
#سیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
@AhmadMaashlab1995
Forwarded from عکس نگار
خاطرات #شهیداحمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
معنویت 🌸
#قسمت_دوم
🗣راوی:سیده سلام بدرالدین (مادرشهید)

✳️ #احمد عادت های قشنگ زیادی داشت،که یکی از آن عادات،حضور همیشگی در مسجد برای نماز جماعت بود.به کوچکترین دستورات دین اهمیت می داد و به آن ها عمل می کرد،در خصوص هیچ حکمی از دستورات دین بی اعتنا و کاهل نبود.به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد در دل شب بیدار می شد و نماز شب می خواند✳️
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#قسمت_دوم
#معنویت
#مادرشهید
#زمینه_سازان_ظهور
#تصویرشهیدمشلب
🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب 🌐
🍃🌸 @AhmadMashlab1995🌸🍃
Forwarded from عکس نگار
کتاب ملاقات در ملکوت

🌸📚خاطرات رزمنده حزب الله شهید مدافع حرم #احمدمشلب🌸

راوی:سیده سلام بدر الدین مادر شهید
این قسمت👇
🍃🌹مبنای زندگی🌹🍃
#بخش_اول
❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋
امام علی علیه السلام می فرمایند:<<اِعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنّکَ تَعِیشُ أَبَدآََ وَ اعْمَلْ لاِخِرِتَکَ کَأَنّکَ تَمُوتُ غَدآَََ برای دنیای خودت چنان عمل کن که گویا در دنیا تا ابد زندگی می کنی؛ و برای آخرت خودت چنان عمل کن که گویا همین فردا می میری>>(مستدرک الوسائل ج۱ص۱۴۶)
#احمد این حدیث نورانی را همیشه برای من می خواند و معتقد بود که این حدیث سراسر نور باعث جلوگیری از افراط و تفریط در میان مؤمنین و مسلمین می گردد و ضمن آن بیانگر اهمیت هر دو مرحله حیات در دنیا و آخرت است،متذکر می گردد که انسان عاقل باید به هر دو توجه ویژه ای داشته باشد تا آنجا که برای دنیایش به گونه ای فکر، اندیشه و عمل کند که گویا همیشه در این دنیا خواهد بود و برای آخرت به گونه ای که گویی روز آخر زندگی است.اگر این طور باشد مؤمن سریع تسلیم خواسته های سطحی و زود گذر دنیا که او را به ورطه ی سقوط می کشاند، نمی گردد؛کوتاه بینی نمی کند؛برای مال دنیا حرص نمی زند؛ برای یک لذت زود گذر به جسم و روان خود صدمه نمی زند،اسراف نمی کند، آینده نگر است، اهل قناعت است و شرایط و ضروریات رفاه و رشد خود را فراهم کند
❤️
🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋

#کتاب_ملاقات_درملکوت
#این_قسمت
#مبناےزندگی
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#راوےسیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
#انتشارات_تقدیر
#یک_بغل_گل_سرخ
#تصویری_ازشهیداحمدمشلب_نبطیه_لبنان
🌿🌸کانال رسمی شهیدمَشلَب در تلگرام🌿🌸
https://t.center/AHMADMASHLAB1995
‍ کتاب ملاقات در ملکوت

🌸📚خاطرات رزمنده حزب الله شهید مدافع حرم #احمدمشلب🌸

راوی:سیده سلام بدرالدین مادر شهید
این قسمت
❤️علاقه به خانواده ❤️
#بخش_دوم
🦋🌸🦋🌸
#احمد رابطه ی فوق العاده ای با برادر و خواهرانش داشت و مهر برادرانه ی خاصی به آن ها ابراز می کرد.
به کوچک ترین نکات در مورد آن ها اهمیت می داد.
مخصوصآ به ❤️حنین❤️ توجه ویژه ای داشت.
حتی به لباس پوشیدن،مدل مو و کوچکترین کارهای او اهمیت می داد در کارها به خواهران و برادرش کمک می کرد و برای همه پشتیبان و کمک حال بود.

اما نکته ی مهمی که باید متذکر شوم این است،چون در خانواده ای مذهبی پرورش پیدا کرده بود به مسائل زیادی اهمیت می داد و به هیچ وجه اهل بگو بخند و شوخی با نامحرم نبود و حدود محرم و نامحرم را به درستی رعایت می کرد و امکان نداشت با نامحرم صمیمی شود.
🦋🌸🦋🌸

#کتاب_ملاقات_درملکوت
#این_قسمت
#علاقه_به_خانواده
#بخش_دوم
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#راوی_سیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
#انتشارات_تقدیر
#یک_بغل_گل_سرخ
@AhmadMashlab1995
Forwarded from ❤️‍🩹
کتاب ملاقات در ملکوت

🌸📚خاطرات رزمنده حزب الله شهید مدافع حرم #احمدمشلب🌸

راوی:سیده سلام بدرالدین مادر شهید
این قسمت
❤️علاقه به خانواده ❤️
#بخش_اول
🦋🌸🦋🌸
🦋 #احمد بسیار تو دل برو ❤️ و دوست داشتنی بود نه فقط برای من که مادرش بودم،برای همه این طور بود. ضمن اینکه باوقار رفتار می کرد،بسیار مؤدب،مهربان و با اخلاق بود. در رابطه ی من و احمد ؛ اخلاص،دوست داشتن، مهربانی ، احترام، محبت و صداقت موج می زد.اوبا همه ویژگی های حسنه ای که داشت نسبت به من ابراز عشق ، علاقه و ارادت زیادی داشت و من هم در تمام زندگی او را از همه بیشتر دوست داشتم. چون ۱۸ ساله بودم که مادر شدم و فاصله ی سنی ام با احمد خیلی کم بود، رابطه ی صمیمی و تنگاتنگی باهم داشتیم و بسیار به هم علاقه مند بودیم . احمد نه تنها فرزند، که هم بازی، سنگ صبور و همه ی وجودم بود. همه ی رازهایمان را به هم می گفتیم.برایش خیلی اهمیت داشت حال مرا بداند که خوشحالم یا ناراحت، به کوچکترین جزئیات زندگی ام اهمیت می داد.در نوع رابطه ام با احمد مبالغه نمیکنم،او بیشتر از همه به من وابسته بود.
بعد از احمد صاحب یک پسر دیگر شدیم. نام او را <<علی الهادی>>گذاشتیم. برای بچه ها مثل معلم بودم و آن ها را بزرگ کردم. مدت ها بعد صاحب دختری به نام <<حنین>> شدم.احمد علاقه ی زیادی به او داشت.
حنین و احمد طوری به هم وابسته بودند که طاقت دوری یکدیگر را نداشتند و علاقه ی آن ها به هم،حد و اندازه نداشت .احمد خواهرهای ناتنی اش ،<<فاطمه>> و <<نورهان>> را نیز بسیار دوست داشت و ارتباط صمیمانه ای بین آن ها ایجاد شده بود.
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#این_قسمت
#علاقه_به_خانواده
#بخش_اول
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#راوی_سیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
#انتشارات_تقدیر
#یک_بغل_گل_سرخ
#تصویری_ازشهیداحمدمشلب_وخواهرش_حنین_کوچولو
🌿🌸کانال رسمی شهیدمَشلَب در تلگرام🌿🌸
https://t.center/AHMADMASHLAB1995
Ещё