شهید احمد مَشلَب

#دو
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@Ahmadmashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
>•♥️•<

دلِ گࢪفتہ‌ۍ مـن کِۍ چـو غنچـہ باز شود؟
مگࢪ صبـا بࢪساند بہ مـن هـواۍ تـو ࢪا... :)

#دو_ࢪوز_تا_میلاد_نوࢪ
#بابے_انت_و_امے_یا_قائم‌آل‌محمد🌸

کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀
♡j๑ïท🌱
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
📚خاطرات #شھیدمدافع‌حرم_احمد_مشلب راوے: #علےالهادے_مشلب{برادر شھید} #دو_برادر قسمت اول: من و #احمـد در اخلاق و رفتار خیلے شبیہ بہ هم بودیم. چون #احمـد برادر بزرگ‌ترم بود براے من الگویے نمونہ، معلمے مہربان، و استادے دلسوز بود. علےرغم اینڪہ در برخے موارد مانند…
📚خاطرات #شھیدمدافع‌حرم_احمد_مشلب

راوے: #علےالهادے_مشلب{برادر شھید}

#دو_برادر
قسمت دوم:
گفتگوهایے ڪہ من و #احمـد داشتیم برایم سراسر درس و حڪمت بود. درباره‌ے آینده‌ے علمے برایم خط و مشی مےڪرد. گویا ڪہ مےدانست بزودے من و این دنیا را ترڪ خواهد ڪرد.
#احمـد من را در انتخاب رشتہ‌ے تحصیلے و تخصصے راهنمایے ڪرده و با صحبت هایش مسیر آینده تحصیلے و شغلے را برایم روشن ڪرد. او مےخواست بعدها در زمان نبودنش ڪمبودے احساس نڪنم. گفتگوهاے دیگرے نیز باهم داشتیم؛ درباره‌ے موضوعات زیادے باهم حرف مےزدیم، درباره‌ے برنامہ‌هایے ڪہ باهم انجام مےدادیم، مثلا ورزش و یا فعالیت هاے مذهبے، سیاسے و... حتے گاهے درباره‌ے ازدواج و معیار هاے انتخاب همسر صحبت مےڪرد. #احمـد دوست داشت ڪہ همسرش دخترے مؤمن و مقید باشد.
شهید احمد مَشلَب
📚خاطرات #شھیدمدافع‌حرم_احمد_مشلب راوے: #سلام_بدرالدین{مادر شھید} #علاقہ_بہ_خانواده قسمت دوم: #احمـد رابطہ‌ے فوق‌العاده‌اے با برادر و خواهرانش داشت و مہر برادرانہ‌ے خاصے بہ آن ها ابراز مےڪرد. بہ ڪوچڪ‌ترین نڪات درباره آن ها اهمیت مےداد. مخصوصا بہ #حنین توجہ…
📚خاطرات #شھیدمدافع‌حرم_احمد_مشلب

راوے: #علےالهادے_مشلب{برادر شھید}

#دو_برادر
قسمت اول:
من و #احمـد در اخلاق و رفتار خیلے شبیہ بہ هم بودیم.
چون #احمـد برادر بزرگ‌ترم بود براے من الگویے نمونہ، معلمے مہربان، و استادے دلسوز بود.
علےرغم اینڪہ در برخے موارد مانند نحوه‌ے زندگے نظرهایمان باهم فرق داشت؛ ولے تلاش ڪردیم ڪہ ایده ها و نظراتمان را بہ هم نزدیڪ ڪنیم.
ما بسیار بہ هم علاقہ داشتہ و بہ یڪدیگر را وابستہ بودیم. در زندگے سعے مےڪردیم ڪہ باعث ناراحتے همدیگر نشویم و اگر مشڪل یا سوء تفاهمے پیش مےآمد خیلے زود معذرت خواهے مےڪردیم.
البتہ #احمـد هرگز من را تنہا نمےگذاشت و از من دور نمےشد و دائم حواسش بہ من بود. از من مےخواست ڪہ همراهش باشم و من نیز عاشق همراهے #احمـد بودم و همہ جا در ڪنارش بودم. هرجا مےرفت با او مےرفتم. در جمع دوستان، در مراسم هاے مختلف، در فعالیت هاے اجتماعے هرجا ڪہ #احمـد حضور داشت من نیز بودم.

پ‌ن: تصویر ڪودڪۍ شھید همراھ با برادرشون
✍🏻| بانوےمحجبـه
#ملاقات_در_ملکوت🕊
#خاطرات_شهیداحمد_در_کتابشون📖
نویسنده: #مهدے_گودرزے
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک!

|ڪانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🌱|
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب
💗•• منم شبیہ حضورے ڪه هست اما نیست...🍃 تویے شبیه خیالے ڪه نیست، اما هست!🙃♥️ کلیپے از #شهید_احمد_مشلب♥️🔗 #رفیقانہ🌱 #صبحتـون_شہـدایے🌾 @AHMADMASHLAB1995
باید شبیہ شہــ🌹ــدا شوے
تا...
شہـید شوے
من؛
شبیہ هیچکدامتان نیستم؟😔
آرے گناهانم
مرا از شما پاک سیرتان جدا کرده است...💔

پ‌ن: عکس #شهید_احمد_مشلب را بہ خاطر اینکہ مادرشون رضایت ندارن پخش بشہ، تار کردیم...🌹


#دو_شهید_از_حزب‌الله_لبنان

#سمت_راست👇🏻
#شهید_احمد_مشلب

#سمت_چپ👇🏻
#شهید_موسے_صقر

#توجہ_کنیم_باهم_اشتباه_نگیریم🚫

@AHMADMASHLAB1995
باید شبیہ شہــ🌹ــدا شوے
تا...
شہـید شوے
من؛
شبیہ هیچکدامتان نیستم؟😔
آرے گناهانم
مرا از شما پاک سیرتان جدا کرده است...💔

عکس #شهید_احمد_مشلب را بخاطر اینکه مادرشون رضایت ندارن پخش بشہ، تار کردیم...🌹


#دو_شهید_از_حزب‌الله_لبنان

#سمت_راست👇🏻
#شهید_احمد_مشلب

#سمت_چپ👇🏻
#شهید_موسے_صقر

#توجہ_کنیم_باهم_اشتباه_نگیریم🚫

@AhmadMashlab1995
باید شبیه شهــ🌹ــدا شوی
تا...
شهید شوے
من
شبیه هیچکدامتان نیستم؟😔
آرے گناهانم
مرا از شما پاک سیرتان جدا کرده

عکس #شهید_احمد_مشلب را بخاطر اینکه مادرشون رضایت ندارن پخش بشه، تار کردیم...🌹


#دو_شهید_از_حزب‌الله_لبنان

#سمت_راست👇🏻
#شهید_احمد_مشلب

#سمت_چپ👇🏻
#شهید_موسے_صقر

#توجه_کنیم_باهم_اشتباه_نگیریم🚫

@AhmadMashlab1995
1_469607867
8.8 MB
من ایرانمو تو عراقی
چه فراقی چه فراقی💔🥀

🎤| #محمد‌حسین_پویانفر
#دو_روز_تا_اربعین💔

☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمد_مشلب راوی:علی الهادی محمد مشلب(برادر شهید) #دو_برادر قسمت اول: من و #احمد در اخلاق و رفتار خیلی شبیه به هم بودیم. چون #احمد برادر بزرگترم بود برای من الگویی نمونه، معلمی مهربان و استادی دلسوز بود. علی رغم اینکه در برخی موارد مانند…
‍ ‍ 📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمدمشلب
راوی:علی الهادی مشلب(برادر شهید)
#دو_برادر
قسمت دوم:
گفتگوهایی که من و احمد داشتیم برایم سراسردرس و حکمت بود.درباره ی آینده ی علمی برایم خط و مشی تعیین می کرد.
گویا که می دانست بزودی من و این دنیا راترک خواهد کرد.
احمد من رادر انتخاب رشته ی تحصیلی و تخصصی راهنمایی کرده وباصحبت هایش مسیر آینده تحصیلی و تخصصی راهنمایی کرده وباصحبت هایش مسیر آینده تحصیلی وشغلی رابرایم روشن کرد.
او می خواست بعدهادرزمان نبودنش کمبودی احساس نکنم.گفتگوهای دیگری نیزباهم داشتیم.درباره ی موضاعات زیادی باهم حرف می زدیم.درباره ی برنامه هایی که با هم انجام میدادیم،مثل ورزش و یا فعالیت های مذهبی،سیاسی و...حتی گاهی درباره ازدواج و معیار های انتخاب همسر صحبت می کرد.
احمد دوست داشت که همسرش دختری مؤمن و مقیدباشد.
#احمد اهل موسیقی وآهنگ نبود و معمولاََ تلویزیون تماشامی کرد.
سریال #مختارنامه و سریال #حضرت_یوسف_علیه السلام را دنبال می کرد.
چون به تقویت زبان انگلیسی اهمیت می دادفیلمهای خارجی مجازنیز نگاه می کرد
یاقتیل العبراتH
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب
#کپی_بدون_لینک_ممنوع
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمدمشلب راوی:سیده سلام بدرالدین( مادر شهید) #علاقه_به_خانواده قسمت دوم: #احمد رابطه ی فوق العاده ای با برادر و خواهرانش داشت و مهر برادرانه ی خاصی به آن ها ابراز می کرد. به کوچک ترین نکات در مورد آن ها اهمیت می داد. مخصوصآ به حنین…
📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمد_مشلب
راوی:علی الهادی محمد مشلب(برادر شهید)
#دو_برادر
قسمت اول:
من و #احمد در اخلاق و رفتار خیلی شبیه به هم بودیم.
چون #احمد برادر بزرگترم بود برای من الگویی نمونه، معلمی مهربان و استادی دلسوز بود.
علی رغم اینکه در برخی موارد مانند نحوه ی زندگی، نظرهایمان باهم فرق داشت،ولی تلاش می کردیم که ایده ها و نظرات مان را به هم نزدیک کنیم.
ما بسیار به هم علاقه داشته و به یکدیگر وابسته بودیم.
در زندگی سعی میکردیم که باعث ناراحتی همدیگر نشویم و اگر مشکل یا سوء تفاهمی پیش می آمد خیلی زود معذرت خواهی می کردیم.
البته #احمد هرگز مرا تنها نمی گذاشت و از من دور نمی شد و دائم حواسش به من بود.از من می خواست که همیشه همراهش باشم و من نیز عاشق همراهی #احمد بودم همه جا در کنار #احمد بودم.
هرجا می رفت، بااو می رفتم. در جمع دوستان، در مراسم های مختلف، در فعالیت های اجتماعی هر جا که #احمد حضور داشت من نیز بودم.
یاقتیل العبراتH
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_بدون_لینک_ممنوع
@AhmadMashlab1995
بسم رب الشهدا و الصدیقین

رزمنده مدافع حرم علی انصاری برادر شهید مدافع حرم کمیل انصاری به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.


#دو_برادر_شهید_مدافع_حرم

@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب
#داستان_صبا #قسمت_3⃣ اون شب دوستم رفت و من برای شام موندم. خانواده حاج آقای علوی طوری برخورد می کردند که من ناراحتی را فراموش کردم، و وقتی خواستم به خونه🏠 برم با داماد و دخترشون منو به خونه رسوندن.🚗 فردای اون روز وقتی از مدرسه برگشتم، تو راه رفتن به…
#داستان_صبا

#قسمت_4


از حاجی خواستم #دو دین رو مو به مو تعریف کنه، و در نهایت مقایسه.


✳️وقتی دو دین الک شدند، بعد چند ماه کلاس رفتن، دیدم که عمرم هدر رفته😫😩
#دین_زرتشت_فقط_ظاهری_زیبا دارد😐


من متقاعد شدم که ظاهر 💠اسلام💠 زیباست و باطنش #حکیمانه...😇

اما غرورم اجازه نمی داد قبول کنم که زرتشت در برابر اسلام پَرِ کاهیست به کوهی...😔
به لج کردنِ با خودم افتادم...


از تیر ماه سال ۹۲ تا دی ماه همان سال سخت ترین دوران گذار در زندگی من بود.

من از اعتقاداتم گذشتم؛
من فقط حفظ ظاهر می کردم ولی قلباً❤️ به 💠اسلام💠 و احادیث امام علی علیه السلام، امام باقر علیه السلام، امام صادق علیه السلام و امام رضا علیه السلام💖 ارادت پیدا کرده بودم...🤗

در مورد منجی فقط یک کلمه میدونستم:
" #سوشیانس".

بخاطر امتحانات کمی از اون فضا دور شدم و آرامش فکری پیدا کردم...

بعد از ماه امتحانات بدون لج بازی و فکر باز و منطقی، دوباره مطالعاتم📚 رو شروع کردم و با آقای علوی صحبت کردم،گفتم:
"من تسلیم در برابر شما و مسلمانم در برابر خدا...

آقای علوی زیر لب ذکری گفتند و من ناراحت و گریان از بزرگترین شکست عمرم...


وقتی به خونه🏠 برگشتم نهج البلاغه رو باز کردم؛ نکاتی که فهمیدم رو نوشتم. و بعد از ظهر فردای اون روز رفتم خونه حاج آقای علوی.

بعد از مراسمات معمول، بعد از اتمام مراسم، دختر حاج آقای علوی صدایم زد که پیش حاج آقا بروم.

20_30 کتاب📚 رو با سردی و حالت قهر ، گفتن تا اونا رو نخوندم دیگه سؤالی نکنم! و حرفی نزنم! و در کلاس هاشون هم نیام!

به شدت غرورم شکست و ناراحت شدم💔. اما با دیدن کتاب ها📚 گل از گلم شکفت...
#استاد_مطهری...


☑️چند نکته:
اول اینکه من اون لحظه هیچ چیزی از شیعه و سنی نمی دونستم، ولی احدیث زیادی از ائمه💖 بلد بودم ولی به هیچ صحبت یا حدیثی از خلفای سه گانه برنخوردم! نمی دونم نیست؟ یا من در منابعم ندیدم، بجز کتاب الغدیر.

دوم اینکه من فقط جهت مطالعه📖 و شناخت و معرفت کتاب های تشیع رو می خوندم.

و سوم، کتاب های استاد مطهری رو استاد برام منع کرده بودن، ولی خب...

چهارم اینکه من شیعه بودنم رو از امام رضا علیه السلام💖 دارم...
ای به فدای باب الجوادت


✳️ادامه دارد
#کپی_بدون_لینک_حرام_است
🍃🌸🍃🌸🍃
@ahmadmashlab1995
🌸🌸

#دو رکعت #نماز بسیار مهم در شب قدر...

از جای خویش برنخیزد تا #خداوند او و پدر و مادرش را بیامرزد و #ملائکه ای بفرستد تا حسنات او را تا #سال دیگر یادداشت کنند...

#حتمابخوانید
@AhmadMashlab1995
#سوختن_.....

#بچہ_بسیجۍ_در_آتشــــــــــــ..

اواسط اردیبهشت ماه 61،

مرحله ی دوم ـــــــ......
#عملیات الی بیت المقدس»، #حسین خرازی»، نشست ترک موتورم و گفت: «بریم یک سر #یه خط بزنیم».
بین راه، به یک نفربر PM برخوردیم که در
#آتش می سوختــــــــــــــ.. و چند نفر ــــــــــ.....

#بسیجی هم، عرق ریزان و #مضطرب، سعۍ می کردند با خاک و آبــــــــــــ....،
#شعله ها را مهر کنند.
#حسین آقا گفت:« اینا دارن چی کار می کنن؟ وایسا بریم ببینیمــــــــــــــ...
#چه_خبـــــــــره.....

هرم #آتش نمی گذاشت کسی بیشتر از دو- سه متر به نفربر نزدیک شود.
از داخل شعله ها،
#سر و صدایی می آمد.
فهمیدیم یکـــــــــــــــ

#بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد
#زنده زنده می سوزد.
من و حسین آقا هم برای #نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.
#گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو – سه متری، می پاشیدیم روی آتش. جالب این بود که آن عزیزِ #گرفتار شده، با این که داشت می سوخت،
#اصلا ضجه و ناله نمی زد و همین پدرِ همه ی ما را درآورده بود.
#بلند بلند فریاد می زد: #خدایا ! الان پاهام داره می سوزه، می خوام اون ور
#ثابت قدمم کنی.
خدایا! الان #سینه ام داره می سوزه، این سوزش به سوزش #سینه ی حضرت زهرا نمی رسه. .
خدایا! الان #دستهام سوخت، می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو #دراز کنم،
نمی خوام دست هام
#گناه کار باشه.
خدایا! #صورتم داره می سوزه، این سوزش #برای امام زمانه،
#برای ولایته، اولین بار حضرت زهرا این طوری برای #ولایت سوخت.»

اگر به #چشمان خودم ندیده بودم، امکان نداشت باور کنم کسی بتواند با چنین وضعی، #چنین حرف هایی بزند.
انگار خواب می دیدم اما آن #بسیجی که هیچ وقت نفهمیدم چه کسی بود، همان طور که #ذره ذره کباب می شد،این جمله ها را خیلیـــــــــ... #مرتب و سلیس فریاد می زد.

#آتش که به سرش رسید، گفت: #خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم.
#لااله الا الله، لا اله الا الله.
خدایا! خودت #شاهد باش. خودت شهادت بده آخ نگفتم»
به این جا که رسید، سرش با #صدای تقی ترکید و
#تمامـــــــــــــــ......

آن لحظه که ...

#جمجمه اش ترکید، منــــــــ.. دوست داشتم خاک گونۍ ها را روی #سرم بریزمـــــــ. بقیه هم #اوضاعشان به هم ریختــــــــــــ...
یکی با کف دست به
#پیشانۍ اش مے زد، یکۍ #زانو زده و توۍ سرش مے زد،
#یکی با صداۍ بلند
#گریه مے کرد.ـــــــــــ
سوختن آن بسیجۍـــــــــ، همه ما را
#سوزاند.
حالِ حسین آقا از همه #بدتر بود.
#دو زانویش را بغل کرده بود و های هاۍ
#گریه می کرد و می گفتــــــــــ:
#خدایا! ما
#جواب اینا را چه جورۍ بدیمــــــــــــ...؟

#اینا کجااااا؟

#ما کجااااا!!

#شہداااا_شرمنده_ایمـــــــــــ...
@AhmadMashlab1995
Forwarded from عکس نگار
‌ ﷽

#بخشی_از_وصیت_شهید_احمد_محمد_مشلب

خدا تو را کمک کند ای امام زمان!
ما انتظار او را نمی کشیم او انتظار ما را می کشد
وقتی خودمان را درست کنیم و اصلاح کنیم
بعد ساعاتی ظهور می کند...
#یک_انا_المهدی_بگویی_درد_ما_درمان_شود
#کی_به_پایان_میرسد_این_انتظار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_مدافع_حرم
#احمدمحمدمشلب
#و_دوستش_احمد
#دو_احمد_در_قاب_دوربین
🌷کانال رسمی شهیداحمدمشلب🌷
👇👇👇
https://telegram.me/AHMADMASHLAB1995
Forwarded from عکس نگار
َحْوُالْأرْض
🔶🔷به نام خدا🔷🔶

25 ذی القعده(مصادف با جمعه 27 مرداد ) روز َحْوُالْأرْض است،
دَحْوُالْأرْض روزی است که بنابر روایات، زمانی که تمام زمین را آب فرا گرفته بود، در این روز، نخستین #خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند و مطابق بعضی از روایات، نخستین جایی که از زیر آب بیرون آمد، و خشک شد و سپس گسترش یافت؛ سرزمین « #مکه» و به خصوص محل خانه « #کعبه» بود،
.
💥اعمال روز َحْوُالْأرْض :
1)👈 #غسل
.
2)👈 #روزه گرفتن که معادل روزه 70سال است و در روایتی کفاره گناهان هفتاد سال است و برای روزه دار این روز آنچه میان آسمان وزمین است استغفار میکند.
.
3)👈خواندن #دو رکعت نماز، نزدیک ظهر به این کیفیت:
در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره #الشّمس بخواند و آنگاه بعد از سلام نماز بگوید:
«لا حَوْلَ و لا قوَّهَ اِلّا بِالله العلی العظیم» و سپس این دعا را بخواند:
#یامُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام.
ای درگذرنده لغزش ها، از لغزشم درگذر! ای اجابت کننده دعاها! دعایم را مستجاب کن! ای شنوای آوازها! صدایم را بشنو و به من رحم کن و از بدی هایم و آنچه نزد من است درگذر! ای صاحب جلالت و بزرگواری.
.
4)👈 #زیارت امام رضا علیه السلام.
.
5)👈 #خواندن دعای اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ...که در مفاتیح الجنان؛ اعمال روز 25 ذی القعده ذکر شده.
💥 در #مفاتیح الجنان چنین آمده:هرکه این روز را روزه بگیرد و شبش (یعنی امشب) را به عبادت مشغول باشد ثواب صد سال عبادت برایش نوشته می شود
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌷کانال رسمی شهید احمد مَشلَب🌷
👇👇👇
https://t.center/AHMADMASHLAB1995


حالِ مارا تاڪه دورے حرم بد مےڪند
#ڪربلا را قسمٺِ ما راهِ #مشهد مےڪند

یڪ دوراهے هسٺ مارا هے مُردد مےڪند‌
درمیان #دو_حرم دل رفٺ وآمد مےڪند

#اللهم_ارزقنا_ڪربلا💛
#یاثارالله🌷

@ahmadmashlab1995
رفاقت بار سنگینی است
کسی بر دوش میگیرد که یک دنیا وفا دارد
#دو_احمد_در_قاب_دوربین
#مجروحیت_دست_قبل_از_شهادت
#شهید_احمد_مشلب
#و_دوستش_احمد
🌀کانال شهید احمدمشلب🌀
👇👇👇
@AHMADMASHLAB1995
🌹🌹

دو برادر که با فاصله شانزده روز از هم شهید شدند
ولی بعد از دوازده سال به هم رسیدند و کنار هم دفن شدند

آقا #محمدحسین_حاج_زمانی
16ساله
کربلای 4
شهادت :منطقه ام الرصاص
همونجایی که 175 غواص...
اما بازگشت پیکر
12سال بعد ...

آقا #محمد_حاج_زمانی 19ساله
محل شهادت:کربلای 5

_عملیاتی که #حاج_حسین_خرازی شهید شدند _

مادرشون رو دیدم ،کنار مزار هاشون نشسته بود.
یواش یواش اشک میریخت برای خودش؛رفتم جلو و یه کم باهم صحبت کردیم
ازشون پرسیدم
حاج خانوم چی بیشتر از همه اذیتتون میکنه تو این دوره و زمونه؟؟
گفتن:
#حجاب جوون ها
حجاب جوون ها !!

معتقد بود این پسراش بودند که راهشونو پیدا کردن و راه درست رو رفتند و بچه های خوبی بودند

میگفت:هر چیز مهمی بخواد برامون اتفاق بیافته
میان به خواب من و باباشون بهمون میگن...
یه مادر که شاگرد دو پسر کم سن و سالش شده ....


گلستان شهدای اصفهان
قطعه شهدای کربلای پنج .

شادی روح #مادر این #دو_شهید بزرگمرد
صلوات
.
.

#حجاب_تن #حجاب_چشم #حیادر_گفتار #خون_بهای_شهیدان
#سالروز_ننگین_واقعه_ی_کشف_حجاب


🌹کانال شهید احمد مشلب🌹
@Ahmadmashlab1995