شهید احمد مَشلَب

#ڪپی_با_لینڪ_لطفا
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@AhmadMashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
شهید احمد مَشلَب
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #محسن۳ دیگه وقتی کسی سر به سرش مےذاشت فحش نمےداد!!!😶 و مےگفت: « ولم کنین! بزارید این دهن بی صاحاب شده بسته بمونه!!»🤐😐 یک روز که دیدم تنهاست رفتم سراغش و گفتم: «چه خبر آقا محسن؟»🤗 نفس عمیقی کشید و گفت: «وقتی از پیش شما رفتم…
🌸🕊🌸🕊
🕊🌸🕊
🌸🕊
🕊

#لات_های_بهشتی
#محسن۴


محسن گفت:
" تو این سه روز ڪه تنها بودم خیلی فڪر ڪردم🤔 به گذشتم،😰 آیندم،😱قبر، قیامت😨😰
گفتم:«یه روزی این دنیا برای من تموم میشه !😕خب چیڪار ڪردم؟😓
اگه بگیم قبر و قیامت دروغه ڪه هزار دلیل هست ڪه راسته!😰😨
پس باید یه فڪری ڪنم.»

شروع ڪردم به #نماز خوندن و قول دادم ڪه دیگه دور خلاف نچرخم و فحش ندم .»🤐😐


خرداد۱۳۶۷بود و زمزمه های #پذیرش_قطع_نامه و #پایان_جنگ...


یڪ روز اعلام ڪردن گردان مسلم ابن عقیل به خط #پدافندی اعزام شود.

در طول مسیر، محسن به من گفت:
«حاجی!می ترسم..😨😰
می ترسم یه روز این جنگ تموم بشه و من برگردم سراغ همون رفیقام و همون ڪارام .😔🙄


گفتم:
«نه محسن جون! تو دیگه آدم درستی شدی🤗😙»

توی خط برای من وصیت می ڪرد مثلا می گفت:
«از بابام و خانوادم حلالبت بطلب.»😔😶

خلاصه در طی دو روز حضورمان در خط پدافندی ، فقط یڪ #شهید دادیم ڪه آن هم محسن بود .
😔

وقتی برای تشییع محسن به محله #اتابڪ تهران رفتم، همه از من جزئیات شهادتش را مےپرسیدند....
هیچ ڪس فڪر نمیڪرد او شهید شده باشد.😏

میگفتند:
«شما مطمئن هستی محسن #اعدام نشده؟😏
خودت دیدی شهید شده؟ 😁😉


و من به ڪار خدا فڪر مےڪردم چطور یڪ بنده خدا با تفڪر صحیح از مسیر جهنم به سوی بهشت برگشت...


#پایان_داستان_محسن
#لاتهای_بهشتی_ادامه_دارد
#ڪپی_با_لینڪ_لطفا
@AHMADMASHLAB1995