🔺 ربعه و راز هدایت: داستان «دیو!… دیو!» از کیست؟
👤 یادداشتی از
#حسام_جنانیمجموعۀ َانیران[۱] شامل سه متن داستانی به نامهای «شب بدمستی» از
#شین_پرتو، «دیو!… دیو!» از
#بزرگ_علوی و «سایۀ مغول» از
#صادق_هدایت است. این مجموعه در سال ۱۳۱۰ منتشر شده است؛ یک سال پس از بازگشت هدایت از اروپا به ایران. این مجموعه در سال ۱۳۱۰ منتشر شده است؛ یک سال پس از بازگشت هدایت از اروپا به ایران. َانیران، سرشتی نژادپرستانه دارد و داستانهای آن مطابق با جو باستانگرایی افراطیای نوشته شدهاند که در آن برهۀ تاریخی در برخی محافل ادبی و فرهنگی رواج گستردهای داشت. از میان این سه متن، «سایۀ مغول»، از آنجایی که به قلم صادق هدایت است، به طور طبیعی از دو دیگر متن مجموعه مشهورتر است.
نگارندۀ متن حاضر، در کتاب خود،
هدایت نابغه یا هدایت سارق: تأملی دوباره در باب بوطیقای روایی بوف کور به تفصیل و با شواهد و استنادات فراوان نشان داده است که صادق هدایت طی اقامت خود در کشور فرانسه و شهر پاریس به شدت جذب آرا و افکار ویندهام لوئیس، مؤسس مکتب وُرتیسیسم شد و حتی، بدون آنکه به شکل رسمی عضو این مکتب هنری شده باشد، مشهورترین اثر خود یعنی بوف کور را نیز به شیوهای که نگارنده در کتاب فوق «تکهبرداری» نامیده است، از روی آثار ویندهام لوئیس، بهخصوص رمان تار، تحریر کرد. شاهد و راهنمای ابتدایی نگارنده بر این ادعا تمهید روایی خاصی است که در بسیاری از داستانها و نمایشنامههای ویندهام لوئیس و به طور مشخص در رمان تار (که نگارنده بوف کور را نمونۀ سلخشده آن میداند) دیده میشود...
🔺 متن کامل این
#یادداشت در سایت ادبیات اقلیت منتشر شده است:
👇🏼🔺 https://bit.ly/3iqHIEo@Aghalliat