🍃🍂از جمله چیزهایی که از پدر بزرگم [
گاندی بزرگ] آموختم درک عمق و وسعت بدون خشونت بود؛ تصدیق اینکه ما همه خشن هستیم و نیاز داریم تا تغییری کیفی در نگرشمان ایجاد کنیم. معمولاً ما خشونتمان را تصدیق نمیکنیم چون در مورد آن ناآگاه هستیم. باور داریم که خشن نیستیم، زیرا تصور ما از خشونت دعوا کردن، کشتن، کتکزدن و جنگیدن است؛ کارهایی که افراد عادی انجام نمیدهند.
برای اینکه این آموزه را کاملاً درک کنم، پدربزرگ مرا واداشت که شجرهنامهی خشونت را ترسیم کنم و از همان اصولی استفاده کنم که در ترسیم شجرهنامهی خانوادگی استفاده میشود. استدلال او این بود که اگر وجود خشونت را در دنیا فهم کنم و بپذیرم، ارزیابی بهتری نسبت به «بدون خشونت» خواهم داشت و هر روز بعدازظهر در تحلیل وقایع روز به من کمک میکرد -هر آنچه را که من تجربه کرده بودم، دربارهاش خوانده بودم، دیده بودم یا نسبت به دیگران انجام داده بودم- در درختِ خشونت زیرِ شاخهی «جسمانی» (اگر از نوع خشونتی بود که از قدرت جسمانی استفاده شده بود) یا زیر شاخهی «منفعل» (اگر از نوع خشونتی بود که سبب آسیب بیشتر عاطفی بود) طبقهبندی میکردیم.
چند ماه بعد روی یکی از دیوارهای اتاقم پر از فهرستی از رفتارهای خشن منفعلی شد که پدر بزرگم آنها را موذیانهتر از خشونت جسمانی توصیف میکرد. سپس او توضیح داد که خشونت منفعل در نهایت در وجود قربانی خشمی به وجود میآورد که به عنوان فرد یا بهعنوان عضوی از جامعه با خشونت پاسخ میدهد.
به کلام دیگر، این خشونتِ منفعل است که به آتش خشونتِ جسمانی سوخت میرساند و تمام تلاشهای ما را برای رسیدن به صلح بیثمر میسازد یا صلحی که به دست میآوریم موقتی است، زیرا ما این مفهوم را نمیفهمیم یا قدر نمیدانیم. چگونه میتوانیم آتش را خاموش کنیم اگر اول سوختی که این جهنم را روشن نگه میدارد قطع نکنیم.
آرون
#گاندی، مؤسس و مدیر مؤسسه بدون خشونت م. ک.
گاندی، برگرفته از کتاب
#زبان_زندگی🍂🌹 @Afkarezendeh