🍃🍂"جولیان" دختری وابسته به پدرش بود. او مردی را برای ازدواج پیدا کرد که میتوانست از او مراقبت کند. هر چند جولیان با نقش رهبری و هدایت شوهرش و شوهرش نیز با نیازمندی و وابستگی او مشکل داشت، اما قراردادی ناخودآگاه هر دوی آنها را تعریف میکرد: مرد، «شوهر-پدر» جولیان و جولیان دختر وفادار او بود. هنگامی که شوهر جولیان از این قرارداد ناخودآگاه که در ابتدای دههی دوم زندگیشان عقد شده بود فراتر رفت، جولیان بسیار خشمگین شد. او دختربچه و بهانهگیر باقی مانده بود و آگاه نبود که ترک شوهرش ندای دعوت به بیداری و رشد است.
خیانت شوهرش به نظر نابخشودنی میآمد. اما در واقع آنچه مورد
خیانت واقع شده بود، ترکیب «ولد-کودک» بود که جولیان هرگز از آن جدا نشده بود. او به زودی با مردی دیگر آشنا شد؛ نقش وابستگی قدیمیاش را ادامه داد و به این ترتیب دعوت به رشد را رد کرد.
#خیانت اغلب به صورت منزوی کردن خود تجربه میشود.
#ناجی جادویی که روی آن حساب کردهایم، کسی که انتظارات خاصی از او داریم، یا کسی که نمایش دو نفرهی ناخودآگاه را با هم بازی کردهایم، اکنون متهم است و تصورات بنیادینمان متزلزل شدهاند. در این حالتِ دگرگونی، رشد قابل ملاحظهای امکانپذیر است. ما میتوانیم از زخمهایمان
#درس بگیریم. اما اگر این کار را نکنیم آنها را به صورتی دیگر و در جایی دیگر تکرار میکنیم و یا خود را با آنها یکی میپنداریم. بدین ترتیب بسیاری از افراد ممکن است خود را با زخمهایشان یکی بدانند و در گذشته اسیر بمانند.
#مرداب_روح#جیمز_هولیس🍂🌷 @Afkarezendeh