ادب‌سار

#مجید
Канал
Логотип телеграм канала ادب‌سار
@AdabSarПродвигать
14,39 тыс.
подписчиков
4,88 тыс.
фото
120
видео
828
ссылок
آرمان ادب‌سار پالایش زبان پارسی والایش فرهنگ ایرانی instagram.com/AdabSar گردانندگان: بابک مجید دُری @MajidDorri پریسا امام‌وردیلو @New_View فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
🔆
آغاز سال آموزشی (تحصیلی)‌ از مهرماه به زمان هخامنشیان باز می‌گردد.
در زمان داریوش، سومین پادشاه هخامنشی، باز شدن آموزشگاه‌ها را پس از جشن‌های مهرگان گذاردند.
بازگشایی آموزشگاه‌ها در مهرماه از ایرانِ باستان به یونان و از آنجا کم‌کم به سراسر جهان راه یافت.

مهندترین (مهم‌ترین) نکته‌هایی که در آموزشگاه‌های هخامنشیان به کودکان آموخته می‌شد نیک‌رفتاری (اخلاقیات)، تندرستی، خواندن، سوارکاری و بزرگی‌ و توانِش (اقتدار) میهن‌شان و کوشش برای پاسداشت آن توانمندی بود. توانمندی‌ای که برای نگاهداشتش باید با یکدیگر هم‌بسته (متحد) می‌ماندند و بهترین فن‌ها را برای جنگیدن با دشمن می‌آموختند تا برترین ارتش را بسازند.
در آموزشگاه‌های هخامنشی کم‌کم بهترین‌ها را برای کار در گارد جاویدان به‌کار می‌گرفتند.


#مجید_دری
#پیام_پارسی

🔆 فرتور (عکس): نمایی از سرباز گارد جاویدان

🔆 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻توکل = پشت‌داشتن، پشتگرمی، امید، امیدواری، به‌خداسپاری، خداسپاری، خداباوری، واگذاردن، باخدایی

🔻توکل‌کردن = پشت‌دادن، پشتگرم‌بودن، امیدداشتن، امیدواربودن، به‌خداسپردن

✍️نمونه:
🔺توکلت علی الله =
به خدا پناه ببر
امیدت به آفریدگار باشد


🔺به خدا توکل داشته باش =
به خدا بسپار
به امید پروردگار باش
چشم به ایزد داشته باش

🔺کلید توکل ز دل جویم ایرا
به از دل توکل‌سرائی نبینم #خاقانی =
پژنگ امیدواری ز دل جویم ایرا
به از دل امیدوارسرایی نبینم


#مجید_دری
#پارسی_پاک
#توکل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻تراژدی، Tragedy ،Tragedie (گونه‌ای نمایش) = سوگواره، سوگ‌نمایش، سوگمایش، سوگ‌نوشت، سوگنامه، سوگچامه، رنجنامه، دردنامه، جانگدازه، اندوه‌آور(گونه‌ای نمایش)

🔻تراژیک = (Tragic)، غم‌انگیز، دردآور، دردناک، اندوه‌آور، دلخراش، جانگداز، ناگوار، جانکاه


#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تراژدی #تراژیک #Tragedy #Teragedie #Teragic
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻بعض = برخی، پاره‌ای، لختی، گروهی، بَرخ، بَهر
🔻بعضا = برخی، پاره‌ای، تک‌وتوک، گاه، گاهی
🔻بعضی = برخی، پاره‌ای، گروهی، گاهی، بهری، اَند، چندی، بخشی، لختی
🔻بعضی اوقات/مواقع/وقت‌ها = برخی وخت‌ها، پاره‌ای زمان‌ها، گاهی، هر از چند گاهی، هر از گاهی، گاهگاهی

✍️نمونه:
🔺بعضی‌ها محجوب‌بودن را یک حُسن می‌دانند =
برخی کمرویی را پسندیده می‌دانند
گروهی کمرویی را می‌پسندند

🔺جاه‌طلبی بعضی اوقات یک حسن است =
جاه‌جویی گاهی نیکوست

🔺بعضی اسرار در آن مستور است =
برخی رازها در آن پنهان است

🔺زاینده‌رود بعضی از سال آب دارد =
زاینده‌رود گاهی از سال آب دارد

🔺بعضی کارها را مناسب خانم‌ها نمی‌دانست =
پاره‌ای کارها را درخور زنان نمی‌دانست

🔺بعضی از اجناسش را به او برگرداندند =
بخشی از کالاهایش را به او برگرداندند

🔺بعض مردم از این موضوع شکایت داشتند =
دسته‌ای از مردم از این نهاده گلایه داشتند

🔺بعضی وقت‌ها حوصله‌ی احدی را نداری =
برخی وخت‌ها پَروای هیچکس را نداری

🔺بعضا مشاهده می‌شود... =
گاهی/تک‌وتوک دیده می‌شود...


#مجید_دری
#پارسی_پاک
#بعض #بعضا #بعضی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
ادب‌سار
🍂🍃 شهریورگان جشن پر شور و سور با رنگ و بوی پاییز 🍂🍃 یک رشته از جشن‌های باستانی ایران جشن‌های آتش بودند و جشن شهریورگان یکی از آن‌ها بود. جشن‌های آتش در میان تیره‌های هند و ایرانی و هند و اروپایی ریشه‌دار و فراگیر بودند. سده، سوری، شهریورگان و آذرگان بزرگ‌ترین…
👑 شهریورگان همزمان با زادروز کدام پادشاه باستانی است؟


👑 بر پایه‌ی شاهنامه‌ی فردوسی، چهارم شهریور و هم‌زمان با جشن شهریورگان زادروز «داراب» یکی از پادشاهان داستانی ایران است. برخی از شاهنامه‌پژوهان داراب را همان کوروش هخامنشی و چهارم شهریور را زادروز کوروش می‌دانند.
به گمان آن‌ها زمان زندگی داراب در داستان‌های ایرانی نزدیک به کوروش است و شاید یافته‌های تازه‌ای درباره‌ی زندگی کوروش به دست دهد.

👑 از سویی در افسانه‌ها و بر پایه‌ی شاهنامه نشانه‌های «کیخسرو» نزدیک به کوروش هخامنشی است. «فریدون» هم بی‌پیوند با کوروش نیست و همسانی بسیاری با او دارد.
ولی باور روشنی که در میان پژوهندگان پیروان بیشتری دارد این است که داراب بیشترین همسانی را با داریوش هخامنشی دارد.

👑 شاید از آنجایی زادروز کوروش هم‌زمان با جشن شهریورگان دانسته شده که شهریورگان روز شهریار آرمانی، پادشاه نیرومند و دادگر است.

👑 آنچه باید بدانیم این است که روز بزرگداشت کوروش در هفتم آبان، زادروز این پادشاه خوشنام نیست.
هفتم آبان روز گام نهادن کوروش به بابِـل است. بر پایه‌ی سنگ‌نبشته‌ی باستانی «رویدادنامه‌ی نبونئید» (ستون ۳، بند ۱۸) روز سوم ماه Arahsamna بابلی، کوروش به شهر بابِل رسید و مردم بابِل با شادی به پیشواز او رفتند. این روز برابر با ۲۹ اکتبر و هفتم آبان است.

👑 بر پایه‌ی آگاهی به دست آمده از دو تخته(لوح) گِلی در بابل، گمان می‌رود که درگذشت کوروش ۵۳۰ سال پیش از زایش (میلاد) و در نهمین سال از فرمانروایی‌اش روزی میان ۲۲ امرداد تا دهم شهریور باشد. در این تخته‌های گلی روز بابلی برابر با ۲۲ امرداد آغاز نهمین سال فرمانروایی کوروش و دهم شهریور همان سال آغاز فرمانروایی کمبوجیه است.


#مجید_خالقیان
تارنمای خردگان

#جشن_های_ایرانی #جشن_شهریورگان #شهریورگان #آذرجشن #کوروش

👑 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔷پارسی‌گویی هماره جایگزین‌کردن واژه‌ای پارسی به‌جای واژه‌ی بیگانه نیست. گاهی می‌توان با واگویِشِ درست واژه، پارسی را پاک سُخَنید.
بسیاری از واژه‌ها پارسی‌اند، ولی به‌گونه‌ای نادرست و با زبانی بیگانه بازگو می‌شوند.
در پی، شماری از این واژه‌ها را می‌آوریم و امید داریم که شما نیز در پربارترکردن این پِهرِست یاری‌مان کنید.

#آج= آژ
#آجر= آگور
#آذربایجان= آذرآبادگان
#آذوقه= آزوغه
#آماج= آماگ
#آئین= آیین
#آئینه= آیینه
#ابرقو= ابرکوه
#ابد= اَپَت
#ازل= اَسَر
#اسب= اسپ
#اسفند= اسپند
#اسفندیار= اسپندیار
#اصفهان= اسپهان، سپاهان
#اوج= اوگ
#باج= باژ
#بادنجان= بادِنگان، باتَنگان
#بجنورد= بیژن‌گرد
#برج= بُرگ
#بروجرد= پیروزگرد
#بذر= بَرز
#بصره= بَس‌رَه
#بوزرجمهر= بزرگمهر
#بیرجند= بیرگند
#پائیز= پاییز
#تاج= تاگه، تاگ
#ترجمان= ترگمان، ترزبان
#ترجمه= ترگویه
#تیسفون= تیسپون
#توپ= توب(بازی)
#توپ= توف، از زینه‌ها(سلاح‌ها)
#جالیز= پالیز
#جزیره= گزیرک
#جزیه= گزیَت، گزیه
#جعفری= جفری(سبزی)
#جوراب= گوراب
#جوهر= گوهر
#جیوه= ژیوه
#چاقو= چاکو
#حال= هال(خوشحال=خوشهال)
#حتی= هتا
#خط= خد
#خنثی= خـَنزَک
#خنجر= خونگر
#خندق= کندک
#دغل= دَگل
#دلقک= تلخک
#دهقان= دهگان
#رأی= رای
#رواج= رواگ
#زرنیخ= زَرنیک
#زغال= زگال
#زنجبیل/#زنجفیل= زنگپیل
#زوبین= ژوپین
#ساعت= سایه
#ساق= ساگ
#سفارش= سپارش
#سفید= سپید
#سمرقند= سمرکند
#سنندج= سنندژ
#سیاق= سایاگ
#شصت= شست
#شطرنج= چترنگ
#صد= سد
#صدا= سدا
#صلیب= چلیپا
#طاق= تاک
#طالقان= تالکان
#طبق= تبوک(=ظرف)
#طرز= ترز
#طلق= تلک
#طوس= توس
#طهماسب= تهماسپ
#عرش= ارگ
#عروس= اروس
#عیار= هَیبار، اَیبار
#فارس= پارس
#فاش= پاش
#فالوده= پالوده
#فانی= وَنی
#فردوس= پردیس
#فشم= پَشَم
#فنجان= پَنگان
#فندق= پَندُک
#فولاد= پولاد
#فهرست= پهرست
#فیل= پیل
#قادسیه= کادُسی، کادوسی
#قارچ= غارچ
#قربان= کُرپان
#قرقره= غَرغَره
#قزوین= کاسپین
#قشنگ= غشنگ
#قفقاز= گاب‌گـَه
#قفل= کوپَله، کُپل
#قلعه= کلات
#قنات= کَناد
#قند= کهَند، کند، غند
#قندیل= کندیله
#قهرمان= کـُهرُمان
#کج= کژ
#کسری= خسرو
#کیومرث= گـَیومَرت
#گوسفند= گوسپند
#لعل= لال
#ماده= ماتک
#محراب= مهرابه، مهراب
#مسجد= مزگت
#مسقط= مَسکَت، مَشکَت
#مسیح= مسیها
#معنوی= مینوی
#معنی= مانی، مانَک، ماناک
#موذی= موتک
#مهندس= هَندازگر
#نظر= نگر
#نعناع= نانوک
#نقش= نخش
#نوبت= نِیابِه
#نیریز= نوروز
#وجب= وَژَه
#وزیر= وِچیر، ویچیر
#وقت= وخت
#هاج و #واج= هاژ و واژ
#یاقوت= یاکند


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻احقر = خوارتر، خُردتر، کوچک‌تر، کِهین
🔻تحقیر = کوچک‌شماری، کوچک‌بینی، زبونی، خواری، خوارسازی، خوارداشت، پست‌شمردن، تَرمینیدن، تَرمینِش، هاژِش
🔻تحقیرا = به‌خواری، به‌زبونی
🔻تحقیرکردن = تَرمینیدن، خوارشمردن، هاژیدن
🔻تحقیرانه = خواراَنگارانه، هاژانه
🔻حقارت = خواری، خُردی، زبونی، پستی
🔻حقیر = پست، فرومایه، بیمایه، کوچک، هاژ، کِهتَر، خوار، خُرد، زبون، پَچیز، نَچیز، ناچیز
🔻حقیرجثه = ریزپیکر، خُردتََن، رنجور، لاغر، لاغرمردنی، زَوَنگ
🔻حقیر شدن = کوچک‌شدن، خوارشدن، پست‌شدن
🔻حقیرشمردن = کوچک‌شمردن، کوچک‌بینی، خوارسازی، خوارداشت، پست‌شمردن، تَرمینیدن، تَرمینِش، هاژِش
🔻حقیری = پستی، خواری، زبونی
🔻محقّر = ناچیز، کوچک، خرد، اندک، هاژ، هاژه، خوار، زبون، کوتاه، اندک، ریزه

نمونه:
🔺از جانب او فقط توهین و تحقیر نصیب ما است =
از سوی او تنها ناسزا و خواری بهره‌ی ماست
از او تنها ناسزا و خوارداشت به ما می‌رسد

🔺هر نوع برخورد تحقیرانه با طفل، به روانش صدمه می‌زند =
هر گونه برخورد خواراَنگارانه با کودک، به روانش آسیب می‌زند

🔺به کلبه‌ی محقر ما خوش آمدید =
به کلبه‌ی کوچک ما خوش آمدید

🔺هیچ کوچکی را حقیر نشمارید =
هیچ کوچکی را پست/خوار مَشمارید

🔺از سراپایش حقارت می‌بارید =
از سراپایش خواری می‌بارید
از سراپایش زبونی می‌بارید
از سراپایش پستی می‌بارید

🔺این حقیر سراپا تقصیر =
(این سخنواره را هرگز بکار مبرید، در فرهنگ ایرانی نیست)، من


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#احقر #تحقیر #تحقیرا #تحقیرانه #حقارت #حقیر #حقیری #محقر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔷پارسی‌گویی هماره جایگزین‌کردن واژه‌ای پارسی به‌جای واژه‌ی بیگانه نیست. گاهی می‌توان با واگویِشِ درست واژه، پارسی را پاک سُخَنید.
بسیاری از واژه‌ها پارسی‌اند ولی به‌گونه‌ای نادرست و با زبانی بیگانه بازگو می‌شوند.
در پی، شماری از این واژه‌ها را می‌آوریم و امید داریم که شما نیز در پربارترکردن این پِهرِست یاری‌مان کنید.


#اکراد = کُردان، کُردها
#الوار = لُران
#بلوط = بالوت، بلوت
#ترنج = ترنگ
#جناس = گِناد(شیوه‌ای در نوشتن و سرودن)
#جناق = جَناغ، چَناغ
#جوز = گـَوز، گردو
#جوشقان = جوشخان
#جهنم = گَهنام
#دستجرد = دستگرد
#سراب = آپسار، آبسار
#غوز = گوژ، کوژ
#غوطه = غوته
#غوطه‌ور = غوته‌ور
#قاق = کاک، نان کاک
#قاطر = کَرتَر، غاتر، استر
#قبا، قباء = کَپاه
#قبراق = گوبراک
#قپان = کَپّان
#قپی = غُپی، لاف
#قپی‌آمدن = غُپی‌آمدن، لاف‌زدن
#قندهار = کندهار
#قو = غو
#قوچ = غوچ
#قوچان = غوچان
#قوز = گوژ، کوژ
#قوزپشتذ= گوژپشت، کوژپشت
#قوزَ ک= کوژَک، غوزَک
#نقره = نُکره، نُکرَک
#نقره‌داغ = نُکره‌داغ
#نق = نغ
#نق‌زدن = نغ‌زدن


🔹شماری دیگر از این واژگان:
t.me/AdabSar/9292
t.me/AdabSar/9353
t.me/AdabSar/9495
t.me/AdabSar/9756


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻قیاس= هم‌سنجی، سنجش، وراندازی، فراسنجی، برآورد، برابریابی، آمایش، اَنگاشت، اندازه‌گیری
🔻قیاسات= سنجش‌ها، آمایش‌ها
🔻اصحاب قیاس= پیروان رای، خداوندان اندیشه
🔻بی‌قیاس= بی‌اندازه، بی‌شمار، بی‌کران، بسیار، نسنجیده
🔻روشن‌قیاس= زیرک، تیزهوش، خرده‌سنج
🔻صاحب‌قیاس= رای‌مند، کاردان، کارشناس، آگاه، روشن‌بین، ژرف‌نگر
🔻قابل قیاس= سنجش‌پذیر، سنجیدنی، آمایش‌پذیر
🔻مقدمه قیاس= زمینه‌ی کرویز
🔻قیاس استثنایی= آمایش جداکرد
🔻قیاس اِقترانی= آمایش فرایی
🔻قیاس بسیط= آمایش ساده
🔻قیاس به نفس= باخود برابری، باخود
🔻قیاس‌پذیر= سنجش‌پذیر، سنجیدنی، آمایش‌پذیر
🔻قیاس خَلفی= آمایش واپسین
🔻قیاس سَفسَطی= آمایش زپاکانی
🔻قیاس شرطی= آمایش سامه‌ای
🔻قیاس شعری= آمایش پنداری
🔻قیاس عکس= آمایش وارون
🔻قیاس غیرکامل= آمایش ناهَنگَرت
🔻قیاس فَراسی= آمایش دریایی
🔻قیاس فی نفسه= آمایش دَرخودی
🔻قیاس کامل= آمایش هَنگَرت
🔻قیاس‌کردن= سنجیدن، برآوردکردن، برابرکردن
🔻قیاس‌گرفتن= هم‌سنجیدن، هم‌سنجی‌کردن، سنجیدن، اندازه‌گرفتن
🔻قیاس مرکب= آمایش هَمبَوِش، آمایش هَم‌کرد
🔻قیاس مساوات= آمایش برابری
🔻قیاس مستقیم= آمایش سرراست، رودرروی، آمایش واپَسی
🔻قیاس مع‌الفارق= هم‌سنجی نابرابر، سنجش نابرابر، سنجش ناسان
🔻قیاس معکوس= آمایش وارون
🔻قیاس مقاومت= آمایش بازدار
🔻قیاس مقصول= آمایش جُدایَند
🔻قیاس موصول= آمایش پِیوَستار
🔻قیاس مخالفت= آمایش ناساز
🔻مقایسه= هم‌سنجش، سنجش، هم‌سنجی، سنجیدن، برابری
🔻قابل مقایسه= سنجیدنی
🔻مقایسه‌کردن= هم‌سنجیدن، هم‌سنجی‌کردن، سنجیدن
🔻مقیاس= پیمانه، اندازه، سنجه، سنجینه، سنجش، سنجیدار
🔻مقیاس‌کردن= اندازه‌کردن، سنجیدن
🔻مقیاس‌الارتفاع= بُلَنداسنج، فرازیاب، اوگ(اوج)نما، افرازیاب
🔻خط مقیاس= خد سنجش، خد سنجه
🔻در مقیاس وسیع= در اندازه‌ی کلان


#مجید_دری
#پارسی_پاک
#قیاس #قیاسات #مقایسه #مقیاس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻آقا = سَروَر، کَدبان( کدبانو=خانم)، کیا، پانا، کَدیوَر، سرکار، بان، بزرگ، مِهتَر، خواجه
🔻آقازادگی = بزرگ‌زادگی
🔻آقازاده = (Gentleman)، گوهرمَرد، مِهپور، بزرگ‌زاده
🔻آقامنش = (Gentleman)، جوانمرد
🔻آقایی = سَروَری، کیایی، کَدبانی، پانایی، بانی

نمونه:
🔺آقای طهماسبی تشریف آوردند =
کیا تهماسپی آمدند

🔺این جعبه را به آقای اسفندیاری تحویل دهید =
این بسته را به سَروَر اسپندیاری بسپارید

🔺آقافیروز را سلام برسانید =
پاناپیروز را درود برسانید

🔺خدمت آقاکیومرث خیرمقدم عرض می‌کنم =
به مِهترگیومرت خوش‌آمد می‌گویم

🔺آقایی از سر و روش می‌باره =
بزرگی از سر و رویش می‌بارد


#مجید_دری
#پارسی_پاک
#آقا #آقایی #آقازاده #آقازادگی #آقامنش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻خانم/خانوم = بانو، دوشیزه(دختر)، کدبانو(بانوی خانه)، ناریک(پهلوی)، خَدیش، خُدیش
🔻خانمی‌کردن/خانومی‌کردن= بزرگی‌کردن، مهربانی‌کردن
🔻خانمی کن/خانومی کن= بزرگی کن، مهربانی کن
🔻خانمی/خانومی= نازنین، دلبند، مهربان

نمونه:
🔺خانم «فروغ فرخزاد» از شعرای ممتاز و فارسی‌زبان ایران است=
بانو «فروغ فرخزاد» از سرایندگان سرآمد و پارسی‌زبان ایران است

🔺خانومی، خانومی کن و منو عفو کن=
نازنین، بزرگی کن و من را ببخش

🔺نکو گفت مزدور با آن «خدیش»
مکن بد به کس، گر نخواهی به خویش #رودکی

🔺کجا بود «کدبانو»ی پهلوان
ستوده‌زنی بود روشن‌روان #فردوسی


#مجید_دری
#پارسی_پاک
#خانم #خانوم #خانمی #خانومی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
goo.gl/KhwBCu
🗻 ای دیوِ سپیدِ پای در بند!
ای گنبد گیتی ای دماوند #بهار

🗻 «دماوند» برکشیده‌ترین کوه ایران و برافراشته‌ترین چَکادِ(قله‌ی) آتشفشانی آسیا است.

🗻 بر چرایی نامگذاری دماوند گمانزدهای گوناگونی رواگ(رواج) دارد:
۱. دَماوند = دم(دمه، گاز، بخار) + آوند(پسوند دارندگی) = دارای دمه و دود
۲. دُماوند = دُما(‌پشت، دنبال) + وند(نهادن، ایستادن بر جایی) = شهر یا آبادی یا کلاتِ(قلعه‌ی) ایستاده در دنبال و پشت.

🗻 دماوند همچنین جایگاه ویژه‌ای در افسانه‌های ایران دارد:
در افسانه‌ها آمده است که «گیومرت»(کیومرث) در کوه دماوند می‌زیسته است و گور فرزند وی «سیامک» هم آنجا دانسته شده است. آمده است که چون فرزندش کشته شد خداوند چاهی بر سر کوه دماوند برآورد و گیومرت فرزند را در چاه فروهِشت، سپس بر سر کوه آتش افروخت و آتش به چاه اندر افتاد و از آن روز آتش بارها پر زند و به هوا بَرشود و این آتش دیو را از فرزند او دور بدارد.

🗻 دماوند همچنین جایی است که فریدون پادشاه پیشدادی و از چهره‌های افسانه‌ای ایران با آژی‌دهاک(ضحاک) فرمانروای ستمگر و خونریز رویاروی شده و می‌جنگد.
بر پایه‌ی افسانه‌ها سپاه فریدون به سپهسالاری «کاوه آهنگر» در نبرد با آژی‌دهاک پیروز شده و او را در غاری در دماوند به بند می‌کشد و آژی‌دهاک آنجا زندانی است تا پایان جهان که بند بگسلد و کشتن مردمان آغاز کند و سرانجام به دست «گرشاسپ» کشته شود.
بیاورد ضحاک را چون نوند
به کوه دماوند کردش به بند #فردوسی
ز بیدادی سمر گشته‌ست ضحاک
که گویند او به بند است در دماوند #ناصرخسرو

🗻 دماوند دیگربار در گاهِ پادشاهی «منوچهر» زبانزد می‌شود. آنگاه که بر آن می‌نهند تا «آرش کمانگیر» دلاور ایرانی از فراز دماوند تیری بپراند و بدانجای که تیر فرود آید مرز ایران و توران باشد.
از این رو آرش از چکاد دماوند تیری بیفکند که از بامداد تا نیمروز برفت و به کنار آمودریا(جیحون) فرود آمد و آنجا مرز شناخته شد.

🗻 همچنین آورده‌اند که «کیخسرو» پادشاه کیانی و پیشوای دادگر ایرانی پس از واگذاری پادشاهی به «لهراسب» به دماوند رفته و از آنجا به فَراز می‌رود(عروج می‌کند).


سیزدهم تیرماه «روز دماوند» این بَرماندِ نیادی(میراثِ طبیعی) و میهنی، اِسپَهبُدِ پایداری و ایستادگی و نماد سرزمین ایران گرامی باد.


#مجید_دری
#روز_دماوند
🗻 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻سمعک = Hearing aid، Pseudoplasm، Cilicism، گوش‌یار، گوشینه، گوشَک، گوشانه، گوش‌افزار، شنیدیار، شنیدافزار

نمونه:
🔺احتیاج به سمعک دارد=
نیاز به شنیدافزار دارد

🔺گوش‌های تو سنگین شده
آنقدر که با سمعک هم
صدای قلبم را نمی‌شنوی #سعید_محسن_زاده=
گوش‌های تو سنگین شده
آن اندازه که با گوشینه هم
سدای دلم را نمی‌شنوی

🔺فریاد سکوت را می‌شود شنید
اگر گوش‌هایت
سمعک ندیده باشد #نسترن_خزایی=
فریاد بی‌دِنگی را می‌شود شنید
اگر گوش‌هایت
گوش‌افزار ندیده باشد

🔺زار من و سمعک سنگین تو
کی شنود هر چه صدایت کنم #صادقلو_کیوی=
زار من و گوشک سنگین تو
کی شنود هر چه سدایت کنم

🔺بگذار گوش‌هایم سنگین بمانند
سمعک را می‌خواهم برای چه
وقتی شنیدنی‌های این دنیا
یا دروغ‌اند یا گناه! #فرنگیس_رزمی_نژاد=
بگذار گوش‌هایم سنگین بمانند
شنیدیار را می‌خواهم برای چه
وختی شنیدنی‌های این جهان
یا دروغ‌اند یا گناه!

🔺گفتم دوستت دارم تا ابد
اما نشنیدی...
کاش باتری سمعک‌ات
تمام نشده بود! #مدینه_شیرخانی=
گفتم دوستت دارم تا اپد
ولی نشنیدی...
کاش انباره‌ی گوشانه‌ات
به پایان نرسیده بود!

🔺صدهزاران نغمه‌ی پرشور تو همراه‌مان
گوش آدم کر شده، هیچ‌کسی سمعک ندارد #علی_اسماعیلی=
سدهزاران ترانه‌ی پرشور تو همراه‌مان
گوش آدم کر شده، هیچ‌کسی گوش‌یار ندارد


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#سمعک #Hearing_aid #Pseudoplasm #Cilicism
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻عینک*= Eyeglass، آیینَک، آیِنَک، دیدیار، چشم‌یار، چشمینه، چشمی، چشمک، چشم‌افزار
🔻عینک آفتابی= آیینک آفتابی، آیِنَک آفتابی
🔻عینک ذره‌بینی= آیینَکِ ریزبینی، چشمیِ نزدیک‌بین
🔻عینک‌زدن= آیِنَک‌زدن
🔻عینک‌ساز= Optometrist، آیِنَک‌ساز
🔻عینک‌سازی= آیینک‌سازی
🔻عینک طبی= آیینک پزشکی
🔻عینک‌فروشی= Optometry، آیینک‌فروشی، آیِنَک‌فروشی
🔻عینکی= آیینَکی، آیِنَکی
🔻عدسی عینک= مِژوک آیینَک، شیشه‌ی آیینک، شیشه‌ی چشمینه
🔻جلد عینک= آیینک‌دان، آیِنَک‌دان، جاآیینکی
🔻قاب عینک= آیینک‌دان، آیِنَک‌دان، جاآیینکی
🔻نمره‌ی عینک= شماره‌ی آینک، شماره‌ی آیینک، شماره‌ی چشم‌یار، شماره‌ی دیدیار، شماره‌ی چشمینه، شماره‌ی چشمی، شماره‌ی چشم‌افزار

*«آیینک» واژه‌ای پارسی است و «عینک» اَرَبیده‌ی(معرب) آن است.

نمونه:
🔺نیست ممکن که ز من دور توانی گردید
عینک صاف‌دلان دورنما می‌باشد #صائب=
نیست شایا که ز من دور توانی گردید
آیِنَک پاک‌دلان دورنما می‌باشد

🔺جایت به فراز دیده در می‌دادند
چون عینک اگر کج و دورو می‌بودی=
جایت به فراز دیده در می‌دادند
چون چشمینه اگر کژ و دورو می‌بودی

🔺ای چشم سپهر از تو روشن
عینک‌نِهِ دیده‌های روزن #درویش_واله_هروی=
ای چشم سپهر از تو روشن
آیینک‌نِهِ دیده‌های روزن


🖋 #مجید_دری
#پارسی_پاک

#عینک #عینکی #Eyeglass #Optometrist #Optometry
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻بیت‌المال= گنجینه‌ی کشور، داراییِ کشور، داراییِ همگانی
🔻بیت‌المالچی= گنجور، گنجویر، گنجبان

نمونه:
🔺بیت‌المال به مکانی گفته می‌شود که اموال عمومی متعلّق به تمام مسلمین در آنجا تهیه و حفظ می‌شود=
«گنجینه‌ی کشور» به جایی گفته می‌شود که دارایی‌های همگانیِ وابسته به همه‌ی مسلمانان در آنجا فراهم و نگهداری می‌شود

🔺دیه‌ی مقتولین را از بیت‌المال پرداختند=
خون‌بهای کشتگان را از داراییِ کشور پرداختند


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#بیت_المال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸

🍃 روز جهانی زیست‌بوم 🍃

در سال ۱۹۷۲ ترسایی(میلادی) روز ۵ ژون از سوی سازمان ملل روز جهانی زیست‌بوم(محیط زیست) نام گرفت. با این آرمان که آگاهی و انگیزه مردم را درباره‌ی زیست‌گاه بالا برده و از نابودی بیش‌از‌پیشِ آن جلوگیری نماید.

بایسته است بدانیم که ایرانیان از دیرباز در پاسداشت و گرامیداشت زیست‌بوم سرآمد بوده و این رفتار پیوندی ناگسستنی با فرهنگ ایرانی دارد.

سده‌هاست که در ایران جشن‌هایی در پاسداشت زمین، گیاهان و جانوران برگزار می‌شود و با نگاهی به آیین این جشن‌ها نیک می‌توان دریافت که از ویژگی‌های آشکار و بنیادین آن گرامیداشت همه‌ی نشانه‌های زیستی و پرهیز از بدرفتاری با زمین و چرخه آفرینش است و چه‌بسا با آیین‌هایی همراه است که به انگیزه‌ی پاکیزگی و پاسداری از زیست‌بوم برگزار می‌شود.

امید است در این روز و همه روزهای سال با بخشیدن چهره‌ای مهربانانه و دلسوزانه به گرفتاری‌های(مسایل) زیست‌بومی و با آگاهی از خویشکاری(وظیفه) خویش در برابر زیستگاهمان، همسو با آیین‌های نیایی و همراه با مردم جهان در پاسداری از زیست‌بوم کوشیده و نگاهبان زیستگاه و همه‌ی گونه‌های زیستی آن باشیم.

#مجید_دری
#زیست_بوم

🌍🧹 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻عاشق= دلداده، دلباخته، دلسوخته، دلشده، شیفته، پاکباز، بیدل، شیدا، گرم‌دل، مهرورز، مِهرا، دوست‌دارنده، دوستار، نیازان، ویاپان، سِنار، دیوانه
🔻عاشق‌آزار= سِنارآزار
🔻عاشق‌آسا= سِنارآسا
🔻عاشقانه= دل‌سپارانه، دلدارانه، شورمندانه، شوریده‌وار، مهرآمیز، شیفته‌وار، شیفتگانه، شیداوار، مهرورزانه
🔻عاشق‌باره= مهرباره، مهرپیشه
🔻عاشق بی‌صبر= گرم‌روان
🔻عاشق‌پیشه= شیفته، شیدا، شیداپیشه، دلشده، دلداده، دلباخته، پاکباز، بیدل
🔻عاشق‌شدن= دل‌باختن، دل‌سپردن، دل‌دادن، پاک‌باختن، شیفتن، دیوانه‌شدن، بیهوش‌شدن
🔻عاشق شوریده= خاش، شیدا
🔻عاشق‌کش= دلآزار، شیفته‌کش
🔻عاشق‌نواز= دلنواز، شیفته‌نواز
🔻عاشق و معشوق= دلدار و دلبر
🔻عاشقی= دلباختگی، دلدادگی، شوریدگی، شیدایی
🔻عاشقیت= دلسپردگی، شیفتگی
🔻عاشق یک‌فصله= دلداده‌ی یکروزه، سرسپرده‌ی فَرَهی
🔻عشق= اِشغ، شیفتگی، شیدایی، دلدادگی، دلبردگی، دلباختگی، پاکبازی، مهر، مهرورزیدن، دوست‌داشتن، دوشارم، دوشِش، دُشاکی
🔻عشق افلاطونی= اِشغ افلاتونی، دوشِش پلاتونی، مهر پلاتونی
🔻عشق اکبر= اِشغ خدایی
🔻عشق‌باز= اِشغ‌باز، دلباخته
🔻عشق‌بازی= اِشغ‌بازی، شیفتگی، شیدایی، دلباختگی، دلدادگی، مهرورزی، دلبازی
🔻عشق جسمانی(شهوت)= وَرَن، تن‌شیفتگی
🔻عشق متقابل= اِشغ دوسویه، هم‌دوشِشی، مهر دوسویه
🔻عشق ممنوع= اِشغ پنامیده، دوشش اَرُواک، مهر ناروا
🔻عشق‌نچشیده= اِشغ‌نچشیده، خشک‌جان
🔻عشق‌ورزیدن= اِشغ‌ورزیدن، مهرورزیدن، کام‌راندن
🔻معاشقه= مهرورزی، هم‌مهری، هم‌آغوشی، دلدادگی
🔻معشوق= دلبر، دلدار، دلربا، دلسِتان، نگار، ریکا، رایکا، رایگا، دوشَست، تاز
🔻معشوق جفاپیشه= گرگ‌مست
🔻معشوقه= کیجا، دوستِگان، مول

❗️«اِشغ» واژه‌ای پارسی است که به‌نادرست «عشق» نوشته می‌شود.

نمونه:
🔺وِیس ترنم عشق را ازبرای رامین نجوا می‌کرد=
وِیس زمزمه‌ی اِشغ در گوش رامین می‌خواند

🔺صحبت معشوق را طالبم =
همنشینی(و همسخنی) با دلبر را خواهانم

🔺بدو گفت مادر که ای «تاز» مام
چه بودت که گشتی چنین زردفام؟ #فردوسی

🔺که رامین را به تو دیدم سزاوار
تو او را «دوستگان»ی، او تورا یار #اسعد_گرگانی(ویس و رامین)

🔺در گلستانی که جولانگاه آن قد رساست
سرو، یک «ریکا»ی دارالمرزی کوته‌قباست #میرنجات

🔺«رایگا» روی نموده‌ست و غلط افتادی
باش تا در طلب پویه جهان پیمایی #مولوی

🔺طعمه‌ای کان «پاکبازان» را دهند
هرگز آن کی «نونیازان» را دهند؟ #عطار

🔺آن زنک می خواست تا با «مول» خویش
برزند در پیش شوی گول خویش #مولوی


#مجید_دری
#پارسی_پاک

#عاشق #عاشقانه #عاشقی #عاشقیت #عشق #معاشقه #معشوق #معشوقه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻فنجان= Cup، پِنگان، جام
🔻فنجانک دستگاه تقطیر= پِنگانک دستگاه چِکِش
🔻فیروزه‌پنگان= پیروزه‌پنگان، آسمان
🔻فیل و فنجان= پیل و پِنگان

❗️برخی «فنجان» را برگرفته از «پِنگان» پارسی می‌دانند.
برخی نیز آن را برگرفته از «Pinax» یونانی می‌دانند.

نمونه:
🔺یه فنجون چایی براتون بریزم؟=
یک پِنگان چای برای‌تان بریزم؟

🔺رفتم آن‌جا، لنگان لنگان
شربت خوردم، «پنگان پنگان» #مولوی

🔺چیست این گنبد که گویی پُرگهر دریاستی
یا هزاران شمع در «پنگان»ی از میناستی #ناصرخسرو

🔺که آراید چه می‌گویی تو هرشب سبزگنبد را
بدین نورسته نرگس‌ها و زراندود «پنگان»ها #ناصرخسرو

🔺کی ز انگشت همچو بادنگان(بادمجان)
تیر شاید گذاشت بر «پنگان»؟ #اوحدی

🔺در جهانی چه بایدت بودن
که به «پنگان» توانش پیمودن #سنایی

🔺سر و بن چون سر و بن «پنگان»
اندرون چون درون باتنگان(بادمجان) #بوشکور


#مجید_دری
#پارسی_پاک
#فنجان #Cup
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔶🔹 در ستایش گزیده‌گویی


در روزگاری زندگی می‌کنیم که پیشرفت روزافزون فناوری‌ و شتاب بالای نوآوری و نویابی‌های آدمی، به‌ناچار مردمان را به‌سوی کم‌گویی و گزیده‌گویی کشانده است و دیگر زمان و پروایی برای شنیدن و خواندن پرگویی‌ها و پرچانه‌گی‌های همیشگی، برای کسی نمانده است.
به دیگر سخن، امروزه کمینه‌گرایی(مینیمالیسم) اندک‌اندک جای بیشینه‌گرایی(ماکسیمالیسم) را در میان مردمان گرفته است و گزافه‌گویی نیست اگر بگوییم همین برخوردهای ساده و دوری از رودربایستی‌ها می‌تواند زندگی را ساده‌تر و پیوندها را دوستانه‌تر گرداند.

برای نمونه پیش از این اگر می‌خواستیم کسی را از مرگ کسی آگاه کنیم، برایش این‌چنین می‌نوشتیم:
- «معرف حضور مبارک و انورتان هست که حاج‌حسن‌آقا به مرگ مفاجات بدرود حیات گفته و از دنیای فانی به‌سوی دار باقی شتافته و روی در نقاب خاک کشیده است!»
اگر گزارش را به‌درستی بررسی کنیم، تنها آگاهی سودمندی که در آن پیدا می‌کنیم این است:
- «حسن مُرد!»

از همین‌روست که از دیرباز تاکنون خردمندان و بزرگان همواره مردمان را به کم‌گفتن و گزیده‌گفتن سِپارش کرده‌اند و «نظامی» چامه‌سرای بزرگ ایرانی نیز چنین می‌سراید:
کم گوی و گزیده گوی چون دُر
تا ز اندک تو جهان شود پُر
یک دست گل دماغ‌پرور
از خرمن صد(سَد) گیاه بهتر


#مجید_دری
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻النگو= دستبند، دست‌آویز، دستیاره، دستینه، دستبانچه، بازوبند، دست‌آورنجن، دست‌برنجن، دست‌رنجن، دستانه، چوری(خراسانی)

نمونه:
🔺النگوهایش تماما از طلا بودند=
دست‌آویزهایش همه از زر بودند
همه‌ی دستانه‌هایش زرین بودند

🔺مسی کز وی مرا «دستینه» سازند
به از سیمی که در دستم گدازند #نظامی

🔺پیش آمد بعد سه روز آن زنش
پس نهاد آنجا دو «دست‌ابرنجن»ش #عطار

🔺ز دست این دل پر شیون خویش
همی پیچم چو «دست‌اورنجن» خویش #عطار


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#النگو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Ещё