ادب‌سار

#غاده_السمان
Канал
Логотип телеграм канала ادب‌سار
@AdabSarПродвигать
14,37 тыс.
подписчиков
4,88 тыс.
фото
120
видео
828
ссылок
آرمان ادب‌سار پالایش زبان پارسی والایش فرهنگ ایرانی instagram.com/AdabSar گردانندگان: بابک مجید دُری @MajidDorri پریسا امام‌وردیلو @New_View فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
💫

جهان پیشینم را باور نمی‌کنم
جهان تازه‌ام را دوست نمی‌دارم
پس گریزگاه کجاست
اگر چشمانت سرنوشت من نباشد؟

#غاده_السمان
#برگردان_به_پارسی
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
❤️⛔️💋👠⛔️
@AdabSar
اگر به خانه‌‌ی من آمدی
برایم مداد بیاور
مدادی سیاه

می‌خواهم
روی چهره‌ام خط بکشم
تا به جرم زیبایی
در قفس نیفتم

یک مداد پاک کن هم
برای محو لب‌ها

نمی‌خواهم کسی
به هوای سرخیشان
سیاهم کند

و یک بیلچه
تا تمام غرایز زنانه را
از ریشه درآورم

بدون این‌ها گویا
راحت‌تر به بهشت می‌روم

و یک تیغ
که موهایم را از ته بتراشم
تا سرم هوایی بخورد

و بی‌واسطه‌ی روسری
کمی بیندیشم!

و نخ و سوزن برای زبانم
تا بدوزمش به سق

این گونه فریادم
بی‌سدا(صدا)تر است

راستی قیچی یادت نرود
می‌خواهم هر روز
اندیشه‌‌هایم را سانسور کنم

پودر رختشویی هم
لازم دارم
برای شست‌وشوی مغزم!

مغزم را که شستم
پهن کنم روی بند
تا آرمان‌هایم را
باد با خود ببرد...

به آن‌جایی که عرب نی انداخت!
می‌دانی که؟
باید واقع‌بین بود!

سدا خفه‌کن هم
اگر گیر آوردی بگیر

می‌خواهم
وقتی به جرم عشق
برچسب فاحشه می‌زنندم
بغضم را در گلو خفه کنم

یک کپی هم
از هویتم می‌خواهم

برای وقتی که
خواهران و برادران دینی
به قصد ارشاد
تحقیرم می‌کنند
به یاد بیاورم که کیستم!

و سر آخر هم
اگر پولی برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر
به شکل گردن‌بند!

بیاویزم به گردنم
و رویش با حروف درشت
بنویسم:
"من یک انسانم..."

#زنی_در_میان_دوات
سروده‌ی #غاده_السمان
@AdabSar
💄💅⛔️💃
💫

چیزی مسخره
در دوستی ماست!

از من می‌خواهی
جامه‌ی "کریستین‌دیور" بر تن کنم
و خود را به عطر "شاه‌زاده‌ی موناکو"
عطرآگین سازم
و فرهنگ لغات "بریتانیکا" را
حفظ کنم
و به موسیقی "یوهان برامز"
گوش دهم؛

به شرط این‌که
همانند مادر بزرگم بیندیشم!!

از من می‌خواهی که دانشمندی چون
مادام کوری باشم
و رقاصه‌ای دیوانه در شب سال نو چون مادونا؛

به این شرط که
حجابم را هم چون عمه‌ام حفظ کنم؛
و زنی عارف باشم چون رابعه‌ی عدویه...؟!

اما فراموش کردی به من بگویی چگونه...؟

#غاده_السمان
@AdabSar
🌘🌑🌑🌒
@AdabSar

"جغدی که به بی‌خوابی دچار شده است"

شبِ انسان‌ها، مرا به وحشت می‌افکند!

آنان دانش را دوست دارند و به آن عشق می‌ورزند،
در حالی که دانشمندان را دوست نمی‌دارند.

به انسانیت عشق می‌ورزند،
اما مردم را دوست نمی‌دارند.

برای زن نغمه‌سرایی می‌کنند،
اما زنان را کراهت‌انگیز می‌دانند.

چیزی را آشکار می‌کنند و در شبی عجیب و غریب،
نقیض آن را انجام می‌دهند!

و بعد از آن از جغدها می پرسند:
چرا آن‌ها به بی‌خوابی مبتلا شده‌اند؟

#غاده_السمان
برگردان #عبدالحسین_فرزاد
از نسک #عاشق_آزادی

@AdabSar
🌑🌑🌑🌑
❤️⛔️💋👠⛔️
@AdabSar
اگر به خانه‌‌ی من آمدی
برایم مداد بیاور
مدادی سیاه

می‌خواهم
روی چهره‌ام خط بکشم
تا به جرم زیبایی
در قفس نیفتم

یک مداد پاک کن هم
برای محو لب‌ها

نمی‌خواهم کسی
به هوای سرخیشان
سیاهم کند

و یک بیلچه
تا تمام غرایز زنانه را
از ریشه درآورم

بدون این‌ها گویا
راحت‌تر به بهشت می‌روم

و یک تیغ
که موهایم را از ته بتراشم
تا سرم هوایی بخورد

و بی‌واسطه‌ی روسری
کمی بیندیشم!

و نخ و سوزن برای زبانم
تا بدوزمش به سق

این گونه فریادم
بی‌سدا(صدا)تر است

راستی قیچی یادت نرود
می‌خواهم هر روز
اندیشه‌‌هایم را سانسور کنم

پودر رختشویی هم
لازم دارم
برای شست‌وشوی مغزم!

مغزم را که شستم
پهن کنم روی بند
تا آرمان‌هایم را
باد با خود ببرد...

به آن‌جایی که عرب نی انداخت!
می‌دانی که؟
باید واقع‌بین بود!

سدا خفه‌کن هم
اگر گیر آوردی بگیر

می‌خواهم
وقتی به جرم عشق
برچسب فاحشه می‌زنندم
بغضم را در گلو خفه کنم

یک کپی هم
از هویتم می‌خواهم

برای وقتی که
خواهران و برادران دینی
به قصد ارشاد
تحقیرم می‌کنند
به یاد بیاورم که کیستم!

و سر آخر هم
اگر پولی برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر
به شکل گردن‌بند!

بیاویزم به گردنم
و رویش با حروف درشت
بنویسم:
"من یک انسانم..."

#زنی_در_میان_دوات
سروده‌ی #غاده_السمان
@AdabSar
💄💅⛔️💃
💫

جهان پیشینم را انکارمی‌کنم

جهان تازه‌ام رادوست نمی‌دارم
پس گریزگاه کجاست

اگرچشمانت سرنوشت من نباشد؟


#غاده_السمان
#شعر_جهان
@AdabSar
💕💕💕💕💕
@AdabSar

دموکراسی؟
آری... حتمن

اما
با زنی دیوانه چون من چه می‌کنی
که پیاپی
به دیکتاتوریِ عشقِ تو
رای می‌دهد؟!

#غاده_السمان
#شعر_جهان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸@AdabSar🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#پریسا

بر منقار خویش برای تو
نامه‌ای می‌آورم
از سوی زنی که یک بار دوستت داشت
و چون به پرستو بدل شد
از تو رهایی یافت...

#غاده_السمان
#شعر_جهان
@AdabSar
#پریسا

زنی عاشق که با جغد دهشت در پرواز است...

در خانه‌ی زن شرقی
الفبا می‌میرد
در قربانگاه روزمرگی‌های حقیر!

آیا ظرف‌های نقره‌ای را برق انداخته‌ای
به جای حروف الفبا؟
آیا فرش‌ها و پشتی‌ها را
گردگیری کرده‌ای
و گذاشته‌ای که مژگان سرمه کشیده‌ات را
غبارآلود کنند؟

مهمانان کی می‌آیند؟
با عجله به مرغ‌دانی برو
درون بیهودگی!

آیا سیب زمینی‌ها را سرخ کرده‌ای
روی اجاق
و حروفت را خرد کرده‌ای؟
آیا آن پیراهن مخملت را می‌پوشی
همان لباس دیوانه‌ها را؟
آیا برای نقاب‌های کارناوال
تملق می‌گویی؟
آیا کفش‌های مهمانان را
با مرکب قلمت
رنگین خواهی کرد؟
و خون استعدادت را بیرون کشیده‌ای
در شبی که آن‌ها در آستانه‌ی ترساندنت
گربه را در حجله کشتند؟

آنجا مقبره‌ای‌ست
به نام روزمرگی
که در آن حروف الفبای زن شرقی
دفن می‌شود!
مانند بدنه‌ی ماشین‌های درهم شکسته زنگ‌زده
که همواره رویای باد و دوردست‌ها و شهوت افق را
می‌بینند...

هر شب قصه می‌گویم
برای پنجره‌ای در افق فلزی مقبره
آرام از آن بالا می‌روم
و گریزان به جنگل می‌جهم
تا بالهایم را بگسترانم
پیش از آن که زنگار و بید
آن‌ها را بخورند
و با جغد دهشت
به سرزمین رازها پرواز می‌کنم
به دور از مقبره‌های حروف
در دهلیزهای قربانگاه غم‌های شرقیز

#غاده_السمان
از کتاب #زنی_عاشق_درمیان_دوات
برگردان #عبدالحسین_فرزاد
#شعر_جهان
@AdabSar
#پریسا

چیزی مسخره
در دوستی ماست!

از من می‌خواهی
جامه‌ی "کریستین‌دیور" بر تن کنم
و خود را به عطر "شاه‌زاده‌ی موناکو"
عطرآگین سازم
و فرهنگ لغات "بریتانیکا" را
حفظ کنم
و به موسیقی "یوهان برامز"
گوش دهم؛

به شرط این‌که
همانند مادر بزرگم بیندیشم!!

از من می‌خواهی که دانشمندی چون
مادام کوری باشم
و رقاصه‌ای دیوانه در شب سال نو چون مادونا؛

به این شرط که
حجابم را هم چون عمه‌ام حفظ کنم؛
و زنی عارف باشم چون رابعه‌ی عدویه...؟!

اما فراموش کردی به من بگویی چگونه...؟

#غاده_السمان
#شعر_جهان
@AdabSar
#مجید

جهان پیشینم را انکارمی‌کنم
جهان تازه‌ام رادوست نمی‌دارم
پس گریزگاه کجاست
اگرچشمانت سرنوشت من نباشد؟

#غاده_السمان
#شعر_جهان
@AdabSar
#مجید

ای یار
كه در گریبانت
دوكبوتر توآمان بی‌تابند
و قلب پاک تو
با لرزش خوش كبوتران
به تنظیم ایقاع و آهنگ جهان برخاسته است
لبانت به طعم خوش صداقت آغشته است
و گرمای مهربان دستت
مرد را مرد می‌كند
و من
ایستاده‌ام
و به نیمه‌ی كهكشان می‌نگرم
كه در آن‌سویش
تو
عشق تقدیر می‌كنی
و من
كامل می‌شوم
ای زن زن!

#غاده_السمان
#شعر_جهان
@AdabSar
#مجید

"زنی عاشق ورق‌های سپید"

آمدم كه بنویسم...
كاغذ، سپید بود،
به سپیدی مطلق یاسمن‌ها
پاک، چونان برف
كه حتا گنجشک هم بر‌ آن راه نرفته بود،
با خود پیمان بستم كه آن را نیالایم!
پگاه روز بعد، دزدانه به سراغش رفتم
برایم نوشته بود: ای زن ابله!
مرا بیالای تا زنده شوم و بیافروزم،
و به سوی چشم‌ها پرواز كنم
و باشم...
من نمی‌خواهم برگ كاغذی باشم
دوشیزه و در خانه مانده!

#غاده_السمان
#شعر_جهان
@AdabSar