ادب‌سار

#سیمای_دو_زن
Канал
Логотип телеграм канала ادب‌سار
@AdabSarПродвигать
14,37 тыс.
подписчиков
4,88 тыс.
фото
120
видео
828
ссылок
آرمان ادب‌سار پالایش زبان پارسی والایش فرهنگ ایرانی instagram.com/AdabSar گردانندگان: بابک مجید دُری @MajidDorri پریسا امام‌وردیلو @New_View فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Forwarded from ادب‌سار
👸❤️🙍💔
@AdabSar

بررسی جایگاه زن در سرزمین ایران و عرب در ادبیات داستانی ایران

سیمای دو زن

داستان‌های عاشقانه‌ی "خسرو و شیرین" و "لیلی و مجنون"، هردو سروده‌ی "نظامی گنجوی" سراینده‌ی توانمند ایرانی هستند.

منظومه‌ی "خسرو و شیرین" داستان عاشقانه‌ای است در ایران باستان و یادی است از معشوقه‌ی در جوانی از کف رفته‌ی "نظامی" به نام "آفاق".
به نحوی که در این هشت‌سد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید.

و "لیلی و مجنون" داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.

نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.

نظامی نا‌خوداگاه در "لیلی و مجنون" به ترسیم چهره‌ی زن در دیار عرب و در "خسرو و شیرین" به نمایاندن چهره زن در ایران باستان پرداخته است.

لیلی، پرورده‌ی جامعه‌ای است که دلبستگی را مقدمه‌ی انحراف می‌پندارد که نتیجه‌اش سقوط حتمی است، در جهنم وحشت‌انگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقه‌ای رد و بدل کنند.

اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بی‌آلایش مرد و زن نیست. و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب می‌نشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون می‌تازد و کسی متعرض او نمی‌شود.

اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار...
نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم.
گناه دیگرش زیبایی‌ست.
در نظام قبیله‌ای، مرگ و زندگی او در قبضه‌ی استبداد مردان است.
پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر می‌شود، در حصار خانه زندانی‌اش می‌کند و زندان‌بانش، زن فلک‌زده‌ای است به نام مادر که به فرمان شفاعت‌ناپذیر شوهر مجبور است رابطه‌ی دخترش را با جهان خارج قطع کند.
@AdabSar
اما فضای داستان "خسرو و شیرین" متفاوت است.
دنیای شیرین، دنیای بی‌پروایی‌هاست. شیرین، دست‌پرورده‌ی زنی است که به گفته‌ی نظامی: "ز مردان بیشتر دارد سترگی"
شیرین، دختر ورزشکار نشاط‌طلب طبیعت‌دوستی است که بر اسبی زمانه‌گرد بر می‌نشیند و با جماعتی از دختران هم‌سن و سال خود که: "ز برقع نیستشان بر روی بندی" و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی می‌رود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در مورد طبیعی‌ترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.

شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب می‌تازد، به گردش و تفریح می‌پردازد، مذاکره می‌کند، شرط و شروط می‌گذارد و امتیاز می‌گیرد و در همه‌حال پاکدامنی خود را پاس می‌دارد.

و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتب خانه‌اش باز می‌گیرند و در خانه زندانی‌اش می‌کنند و به شوهر نادیده‌ی نامطبوعی می‌دهندش، بی‌آنکه اعتراضی بکند.

این تصویری است از موقعیت زن در نظام قبیله‌ای عرب و جایگاه زن در ایران.

بر گرفته از نسک (کتاب) ارزنده‌ی
#سیمای_دو_زن
نوشته‌ی
#علی_اکبر_سعیدی_سیرجانی *
#ادبیات_ایران

پی‌نوشت: علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، نویسنده و اندیشمند ایرانی، در سال ۱۳۷۴ در جریان قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان و اندیشمندان، در تهران کشته شد.
@AdabSar
👸💞🎓🐎
👸❤️🙍💔
@AdabSar

بررسی جایگاه زن در سرزمین ایران و عرب در ادبیات داستانی ایران

سیمای دو زن

داستان‌های عاشقانه‌ی "خسرو و شیرین" و "لیلی و مجنون"، هردو سروده‌ی "نظامی گنجوی" سراینده‌ی توانمند ایرانی هستند.

منظومه‌ی "خسرو و شیرین" داستان عاشقانه‌ای است در ایران باستان و یادی است از معشوقه‌ی در جوانی از کف رفته‌ی "نظامی" به نام "آفاق".
به نحوی که در این هشت‌سد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید.

و "لیلی و مجنون" داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.

نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.

نظامی نا‌خوداگاه در "لیلی و مجنون" به ترسیم چهره‌ی زن در دیار عرب و در "خسرو و شیرین" به نمایاندن چهره زن در ایران باستان پرداخته است.

لیلی، پرورده‌ی جامعه‌ای است که دلبستگی را مقدمه‌ی انحراف می‌پندارد که نتیجه‌اش سقوط حتمی است، در جهنم وحشت‌انگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقه‌ای رد و بدل کنند.

اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بی‌آلایش مرد و زن نیست. و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب می‌نشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون می‌تازد و کسی متعرض او نمی‌شود.

اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار...
نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم.
گناه دیگرش زیبایی‌ست.
در نظام قبیله‌ای، مرگ و زندگی او در قبضه‌ی استبداد مردان است.
پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر می‌شود، در حصار خانه زندانی‌اش می‌کند و زندان‌بانش، زن فلک‌زده‌ای است به نام مادر که به فرمان شفاعت‌ناپذیر شوهر مجبور است رابطه‌ی دخترش را با جهان خارج قطع کند.
@AdabSar
اما فضای داستان "خسرو و شیرین" متفاوت است.
دنیای شیرین، دنیای بی‌پروایی‌هاست. شیرین، دست‌پرورده‌ی زنی است که به گفته‌ی نظامی: "ز مردان بیشتر دارد سترگی"
شیرین، دختر ورزشکار نشاط‌طلب طبیعت‌دوستی است که بر اسبی زمانه‌گرد بر می‌نشیند و با جماعتی از دختران هم‌سن و سال خود که: "ز برقع نیستشان بر روی بندی" و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی می‌رود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در مورد طبیعی‌ترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.

شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب می‌تازد، به گردش و تفریح می‌پردازد، مذاکره می‌کند، شرط و شروط می‌گذارد و امتیاز می‌گیرد و در همه‌حال پاکدامنی خود را پاس می‌دارد.

و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتب خانه‌اش باز می‌گیرند و در خانه زندانی‌اش می‌کنند و به شوهر نادیده‌ی نامطبوعی می‌دهندش، بی‌آنکه اعتراضی بکند.

این تصویری است از موقعیت زن در نظام قبیله‌ای عرب و جایگاه زن در ایران.

بر گرفته از نسک (کتاب) ارزنده‌ی
#سیمای_دو_زن
نوشته‌ی
#علی_اکبر_سعیدی_سیرجانی *
#ادبیات_ایران

پی‌نوشت: علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، نویسنده و اندیشمند ایرانی، در سال ۱۳۷۴ در جریان قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان و اندیشمندان، در تهران کشته شد.
@AdabSar
👸💞🎓🐎