✳️ سرگرد شهبازی از من میخواهد، هزینههایم را لیست کنم تا او به رده بالا دستش بدهد؛ آنان هم تأیید کنند و از بالا بخواهند پول مرا بدهد! همین طور برود بالا و بالاتر، تا اینکه خود خدا سند ما را امضا کرده و حواله ما را نقد بفرستد!
می گویم:
- لابد نامهبازیهایتان یک ماهی طول میکشد! آخرش هم اگر بالادستیها موافقت نکنند، یک چیزی هم باید از جیبم بدهم. بیخیال؛ بیخیال گرفتن پول خرید ابزار.
گوشهای مینشینیم تا خستگی در کنیم. به ساعت نکشیده، شش دستگاه اتوبوس بنز میآورند که یکی از دیگری داغانتر است. با تمسخر میگویم:
-مثل اینکه بله، آوازهمان توی سوله و پادگان، بدجوری پیچیده!
یکی از دوستانم میگوید:
-شما را بیشتر تحویل میگیرند.
میگویم:
- کدام تحویل؟ فعلاً که باید از جیب مایه بگذارم؛ با این همه آوازه، هم جیب برود و هم جان! بده در راه خدا!..
#محبوبه_معراجیپور#عباس_دست_طلاداستانی از زندگی
#حاج_عباس_علی_باقری(چاپ پنجم، تهران: فاتحان، ۱۳۹۱)
ص ۸۴.
@Ab_o_Atash