✳ قزلقلعه دارای یک فضای بزرگ بود که به بند عمومی معروف بود. در دو طرف حیاطش هم دو راهرو وجود داشت که در آن سلولهای انفرادی رو به روی هم، اما به شکل زیگزاگ ساخته شده بودند. به این ترتیب زندانیان نمیتوانستند یکدیگر را ببینند. در فضای میان بندها یک حیاط بزرگ قرار داشت که در وسطش یک حوض قشنگ آبی رنگ و یک درخت بید مجنون و یک بوته اکالیپتوس بود. زندانیان قدیمی، کاشت این درخت را به
#وارطان_سالاخانیان یک مبارز ارمنی منتسب میکردند که تا حد یک قهرمان، در برابر شکنجههای ساواک مقاومت کرده و کسی را لو نداده بود. شاید چنین بود، شاید هم نه. سن و سال درخت بیش از آن نشان میداد که این سالها کاشته شده باشد. به نظر میرسید این انتساب، حس زیبای علاقهمندی به
وارطان بود که میگفتند با شجاعتی بینظیر و بدون اینکه دستگیریاش بتواند کمترین آسیبی به پیکر مبارزه و یاران همرزمش بزند، مقاومت کرده و شهید شده بود.
بعدها بین دو زندانم شنیدم ساواک این درخت را در سال ۵۳ از ریشه در آورده بود تا به غائله
وارطان و قهرمانیهای او در زندان و خازج از زندان، خاتمه بدهد.
مریم صباغزاده ایرانی، ماه برکه، بر اساس خاطرات سید محمد جواد موسوی، (چاپ اول، تهران: نشر شاهد، ۱۳۹۰)، صفحات ۴۶ و ۴۷.
#مریم_صباغ_زاده_ایرانی#ماه_برکه#سید_محمد_جواد_موسوی#خاطرات#وارطان#زندان_قزل_قلعه@Ab_o_Atash