✅ روی ماسه ها
مردی گفت:"وقتی که آب دریا بالا آمده بود، با نوک کفشم روی ماسه های ساحل چیزی نوشتم که مردم همواره می ایستند و آن را می خوانند و مواظبند که در آینده چیزی آن را پاک نکند."
و مرد دوم گفت:"من هم بر ماسه ها چیزی نوشتم، اما وقتی که آب دریا فرو نشسته بود. از اینرو امواج دریا نوشته مرا پاک کرد. ولی به من بگو تا تو بر ماسه ها چه نوشتی؟"
مرد اول در جواب گفت:نوشتم:"من همانم که هست". تو چه نوشتی؟
و مرد دوم گفت:این چیزی است که من نوشتم:"من جز قطره ای از این اقیانوس بزرگ نیستم".
جَبران
خليل جَبران، حمام روح، ترجمه سید حسن حسینی، فصل حکایات و قطعات کوتاه، (چاپ اول، تهران: انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، آبان ۱۳۶۴)، صفحه ۷۸.
#جَبران_خليل_جَبران
#حمّام_روح
#سید_حسن_حسینی@Ab_o_Atash