✳️ بنیاد شهید یک فیلم از ساعتهای آخر اسدالله توی جبهه برایمان آورد. بچهها که فیلم را گذاشتند، به گریه افتادم. چشمهای من به اسدالله بود. او که نوحه میخواند، من گریه میکردم. سینه میزد، من گریه میکردم. از زیر قرآن رد میشد، من گریه میکردم. پنجمین نفری بود که از زیر قرآن رد شد و دست تکان داد و رفت.
کارم شده بود همین. روزی دو سه بار فیلم را میگذاشتم و اسدالله را تماشا میکردم. گریه میکردم، ولی ته دلم آرام بود. میدانستم شهید شده و جایش راحت است، اما محمدم را کجای این زمین بزرگ خدا باید پیدا کنم. زیر خاک یا روی خاک؟
#رخساره_ثابتی#مادران_۲#شهیدان_قاضی_به_روایت_مادرروایت فتح
صفحه ۳۹.
@Ab_o_Atash