الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#تیمور_ژنان
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌷🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌷🌹🌷🌹
🌷🌹
🌹
🔷 #امشب_شب_عملیات_است.

#شب_عملیات_بیت_المقدس_4
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
🔷 صبح بعد از صبحانه با یه تعداد از #بچه_های_غواص رفتیم دیدگاه برای دیدن موانع و مواضع دشمن.
قرار بر این نبود که بنده با غواص ها عملیات برم اما قرار شد.
البته این رو #حاج_خادم فرمانده گردان حضرت زینب سلام الله علیها به اطلاع رسوند و من هم قبول کردم
از روی ارتفاع #تیمور_ژنان مواضع دشمن رو میدیدیم
زیر پامون #دریاچه_دربندیخان بود و اونطرفش #شاخ_سورمر.
مکان پهلو گرفتن در ساحل دشمن رو دید زدیدم.
به فاصله چند ده متری سنگرهای کمین و اجتماعی دشمن قابل روئیت بود.
اونجا یکی دو تا تخته سنگ بزرک کنار ساحل بود که میشد به عنوان جان پناه ازش استفاده کرد.
اول قرار بود ما از همون زیر ارتفاع با غواصی از آب رد بشیم و به ساحل دشمن حمله کنیم اما تا غروب طرح عوض شد و قرار شد با قایق بریم.
از دیدگاه که برگشتیم رفتیم سمت #مقر_گردان_حضرت_زینب(س) که قرار بود کمین ها رو خفه کنند ودر موج اول عملیات کنند.
لباس غواصی ها ما درست و حسابی نبود و فین ها مون هم کوچیک بزرگ داشت. اونجا از حاج خادم کمک خواستیم.اون هم وضع لباسهاشون خوب نبود.مقداری با هم در مورد عملیات و چگونگی پیاده شدن در #ساحل_دشمن صحبت کردیم.
بعد با ماشین رفتیم سمت #اسکله_لشگر_10
از یک مسیر باریک که تردد مشکل و سنگلاخ بود عبور کردیم.
چند تا #پل_خیبری گذاشته بودند و قایق ها داخل آب بود.
دستم رو داخل آب کردم.
به شدت سرد بود.
گفتم خدا به داد ما برسه میخواهیم وارد این آب شویم
💐
💐💐💐💐💐💐💐💐

@alvaresinchannel
🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
🥀🌹🥀🌹
🥀🌹
🥀
عملیات بیت المقدس 4
#شاخ_شمیران
#6_فروردین_67
#خط_شکنان_تخریبچی
✍️✍️✍️ راوی: #ذبیح_الله_کریمی
#قسمت_اول
#شب_عملیات_بیت_المقدس_4 قرار بود دوازده نفر از #بچه_های_تخریب که آموزش #غواصی دیده بودند برای عملیات به گروهان خط شکن مامور بشند.
ما به همراه گروهان خط شکن از ارتفاع #تیمور_ژنان سرازیر شدیم، در مقابل ما دریاچه سد نمایان بود و آن طرف دریاچه خط دشمن بود که در تاریکی شب سکوت همه جا رو فرا گرفته بود و در آن شب تاریک به سمت ساحل دریاچه در دامنه کوه در حال حرکت بودیم تا اینکه به ساحل رسیدیم #معاون_اطلاعات_لشگر آقای وحیدزاده رو دیدیم که آنجا منتظرمان بود.
بلافاصله ما و فرمانده گروهان سوار بر قایق شدیم و یک پتو روی موتور قایق انداخته بودند که صدای موتور باعث هوشیاری دشمن نشود.
در هر صورت حرکت کردیم تا به ساحل آنطرف که دوستان از قبل برای شناسایی رفته بودند ملحق شویم، یکی از آن برادران که در آنطرف ساحل عراقیها منتظرمان بود #آقای_گوهری بود،
آنطور که آقای وحیدزاده میگفت ما باید در ساحل آن طرف یک غار میدیم و سپس به دوستان ملحق میشدیم، وقتی به ساحل رسیدیم بجای یک غار چند غار دیدیم، جلوی یکی از آنها پهلو گرفتیم ولی خبری از دوستان نبود.
سکوت دلهره آوری بر همه جا حکم فرما بود، تا اینکه در دل تاریکی یک نفر را دیدیم که بالای صخره مشرف به ما اینطرف و آنطرف میرود و هیچ چیزی نمی گوید و علامتی هم نمی دهد فقط گاهی اوقات به سمت ما خیره می شود، فرمانده گروهان یواش گفت: عراقی است و اینجا سنگر کمین آنهاست .
نفس ها در سینه حبس شده بود و با اینکه لباس غواصی تنم بود ولی راست شدن موهای بدنم رو احساس میکردم، در آن چند ثانیه به تمام گذشته و آینده خودم، عملیات، همرزمان فکر میکردم.
قرار بود ما خط شکنرو بشکنیم و رزمندگانی که در آن سوی ساحل دریاچه در قایق ها آماده شکستن خط بودند به ما بپوندند و تازه عملیات اصلی شروع بشه و سایر نقاطی که امکان رفتن نبود از معبری که ما با شکستن خط درست میکردیم عبور کنند.
همه داشتیم آماده میشدیم که نفر بالای سرمان که ایستاده بود و به نگاه میکرد رو بزنیم که یکباره صدا زد کریمی ( بجز من و علیرضا شهرت فرمانده گروهان رزمی هم کریمی بود ) سبحان الله قرار بود ما آقای گوهری رو بجای عراقی هدف قرار بدیم که همین که صدا کرد انگار دنیا رو بما دادند، زود از قایق پیاده شدیم و قرار شد بدون درگیر شدن با سنگر های کمین دشمن، خودمون رو به خط اول برسونیم.
گوهری جلو افتاد و من، علیرضا کریمی، #شهید_سید_عباس_میر_نوری و حلاجی به همراه گروهان عازم #خط_مقدم در بالای ارتفاع #شاخ_شمیران شدیم، سنگرهای کمین رو رد کردیم و به نزدیکی خط رسیده بودیم و منتظر اعلام حمله بودیم که حد سمت راست ما وارد عمل شد و خط بالای سر ما هوشیار شد و شروع به تیراندازی کرد، هنوز چند متری تا خط مانده بود و ما باید به سرعت خودمان رو می رساندیم و خط را می شکستیم و الا از بالا به دریاچه سد مشرف بودند و قایقهای رزمندگان رو میزدند.
در این اثنا هم یه رزمنده ای که در حد سمت راست ما تیر خورده بود چنان نعره میکشید و امدادگر رو صدا میزد که بند دل آدم پاره میشد و قدم ها رو سست میکرد، صدای ناله رزمندگان مجروح، آتش سنگین دشمن، منورها، مسیر باقی مانده تا خط، خستگی مسیر و خیلی مسایل دیگه حرکت رو به سمت خط کند کرده بود.
خدا رو شکر که ما به عقبه دشمن حمله میکردیم و هیچ موانعی در سر راهمون نبود، با هر زحمتی بود به خط دشمن رسیدیم و اولین کسی که خودش رو به سنگر دوشیکا رسوند فردی از گروهان رزمی بنام #شهید_جعفری بود که با نارنجک دوشکا رو خفه کرد و همه وارد محوطه خط و سنگرهای دشمن شدیم.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
ادامه دارد👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
🌷🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌷🌹🌷🌹
🌷🌹
🌹
#امشب_شب_عملیات_است.

#شب_عملیات_بیت_المقدس_4

✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

صبح بعد از صبحانه با یه تعداد از #بچه_های_غواص رفتیم دیدگاه برای دیدن موانع و مواضع دشمن.
قرار بر این نبود که بنده با غواص ها عملیات برم اما قرار شد.
البته این رو #حاج_خادم فرمانده گردان حضرت زینب سلام الله علیها به اطلاع رسوند و من هم قبول کردم
از روی ارتفاع #تیمور_ژنان مواضع دشمن رو میدیدیم
زیر پامون #دریاچه_دربندیخان بود و اونطرفش #شاخ_سورمر.
مکان پهلو گرفتن در ساحل دشمن رو دید زدیدم.
به فاصله چند ده متری سنگرهای کمین و اجتماعی دشمن قابل روئیت بود.
اونجا یکی دو تا تخته سنگ بزرک کنار ساحل بود که میشد به عنوان جان پناه ازش استفاده کرد.
اول قرار بود ما از همون زیر ارتفاع با غواصی از آب رد بشیم و به ساحل دشمن حمله کنیم اما تا غروب طرح عوض شد و قرار شد با قایق بریم.
از دیدگاه که برگشتیم رفتیم سمت #مقر_گردان_حضرت_زینب(س) که قرار بود کمین ها رو خفه کنند ودر موج اول عملیات کنند.
لباس غواصی ها ما درست و حسابی نبود و فین ها مون هم کوچیک بزرگ داشت. اونجا از حاج خادم کمک خواستیم.اون هم وضع لباسهاشون خوب نبود.مقداری با هم در مورد عملیات و چگونگی پیاده شدن در #ساحل_دشمن صحبت کردیم.
بعد با ماشین رفتیم سمت #اسکله_لشگر_10
از یک مسیر باریک که تردد مشکل و سنگلاخ بود عبور کردیم.
چند تا #پل_خیبری گذاشته بودند و قایق ها داخل آب بود.
دستم رو داخل آب کردم.
به شدت سرد بود.
گفتم خدا به داد ما برسه میخواهیم وارد این آب شویم
💐
💐💐💐💐💐💐💐💐

@alvaresinchannel