الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#بهشت_زهراء
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🌺
🍃🌿🌺
#تخریبچی_تپل_مپل
#شهید_علیرضا_عباسیان
شهادت : #جاده_اهواز_خرمشهر
تاریخ شهادت : 67/5/1
✍️✍️✍️✍️ راوی: #حسین_گودرزی
زمستان سال ۶۶(اسفند ماه) بود .
برف مقر #شهید_ضیایی را سفیدپوش کرده بود. نیمه های شب به منظور قضای حاجت از سوله ای که عراقیها دردل کوه درست کرده بودن و بعدا شده بود سنگر محل استراحت ما خارج شدم .
درآن تاریکی و سرما صدایی مرا بسمت خودکشید . به سمت صدا که از گوشه ای دنج از مقر به گوش میرسید رفتم. شهید علیرضا عباسیان را دیدم که درحال کندن قبری برای راز و نیاز خود بود . درهمان حال گفتم: “علی دعا یادت نره”. #شهید_عباسیان که تازه متوجه من شده بود منوصدا کرد و باچشمانی اشکبار گفت #من_خودم_خیلی_به_دعا_نیاز_دارم. علیرضا خودشو غرق گناه میدونست اما همه میدونن شهدا همشون خودشونو گنهکار میدونستن ولی مزد اعمالشون را باشهادت گرفتن.
اواخر اردیبهشت سال 67 بود #شهید_علیرضا_عباسیان آماده رفتن به مرخصی بود ولی خیلی پکر و غمگین بنظر میرسید. معمولابچه ها وقتی برای مرخصی میرفتند شاد وشنگول بودند
ازش پرسیدم علیرضا چرا پکری؟
باغصه بمن گفت: شاید برم مرخصی دیگه برنگردم .
پرسیدم چرابرنگردی؟
گفت چون مادرم ناراحتی قلبی داره میترسم برگردم حالش بد بشه .
بهش گفتم: علیرضا این شیطونه که میگه بخاطر بیماری مادرت برنگرد و توصیه کردم حیفه این فضای معنوی را از دست بدیم و گفتم برو مرخصی تا مادرت با دیدنت کمی بهتر بشه ولی برگرد.
دوهفته بعد علیرضا برگشت و دیگر به مرخصی نرفت و ملائکه او را به معراج بردند .
تخریبچی شهید علیرضا عباسیان در اولین روز از مرداد ماه سال 67 در #جاده_اهواز_خرمشهر شربت شهادت نوشید و به لقاء حق رسید ودرگلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها قطعه 40 ردیف58 شماره 8 میهمان خاک شد.
🍃🌿🌺
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🌺
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#شبهای_قدر_جبهه
#تابستان_1362
قبل از عملیات #والفجر_2
خیلی از #مداح_های_قدیم و #جدید این عکس ها رو ندیدند و نمیدونن این که نشسته اینقدر با اخلاص داره زیر نور فانوس دوده گرفته همه رو به عرش میبره چه کسی هست. این تصاویر مربوط به #احیای_شب_های_قدر رزمندگان #تیپ_سیدالشهداء(ع) است روزهایی که رزمندگان آماده برای عملیات #والفجر_2 در #منطقه_حاج_عمران میشدند.
مداح #شهید_محمد_جواد_اسلامی_فر مقابل نور فانوس نشسته و داره برای همسنگرانش #دعای_جوشن_کبیر میخونه.
محمد جواد مداح تیپ سیدالشهداء(ع) بود و خیلی با اخلاص میخوند
عجیب این بود که شهید اسلامی فر موقع صحبت کردن زبونش میگرفت ولکنت داشت اما موقع مداحی کردن اثری از این مشکل نبود .
🔷🔷🔷 مداح شهید جواد اسلامی فر در تاریخ 8 اسفند 62 در #عملیات_خیبر و از #جزیره_مجنون پرکشید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله علیها آرام گرفت.

🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🌺
🍃🌿🌺
#تخریبچی_تپل_مپل
#شهید_علیرضا_عباسیان
شهادت : #جاده_اهواز_خرمشهر
تاریخ شهادت : 67/5/1
✍️✍️✍️✍️ راوی: #حسین_گودرزی
زمستان سال ۶۶(اسفند ماه) بود .
برف مقر #شهید_ضیایی را سفیدپوش کرده بود. نیمه های شب به منظور قضای حاجت از سوله ای که عراقیها دردل کوه درست کرده بودن و بعدا شده بود سنگر محل استراحت ما خارج شدم .
درآن تاریکی و سرما صدایی مرا بسمت خودکشید . به سمت صدا که از گوشه ای دنج از مقر به گوش میرسید رفتم. شهید علیرضا عباسیان را دیدم که درحال کندن قبری برای راز و نیاز خود بود . درهمان حال گفتم: “علی دعا یادت نره”. #شهید_عباسیان که تازه متوجه من شده بود منوصدا کرد و باچشمانی اشکبار گفت #من_خودم_خیلی_به_دعا_نیاز_دارم. علیرضا خودشو غرق گناه میدونست اما همه میدونن شهدا همشون خودشونو گنهکار میدونستن ولی مزد اعمالشون را باشهادت گرفتن.
اواخر اردیبهشت سال 67 بود #شهید_علیرضا_عباسیان آماده رفتن به مرخصی بود ولی خیلی پکر و غمگین بنظر میرسید. معمولابچه ها وقتی برای مرخصی میرفتند شاد وشنگول بودند
ازش پرسیدم علیرضا چرا پکری؟
باغصه بمن گفت: شاید برم مرخصی دیگه برنگردم .
پرسیدم چرابرنگردی؟
گفت چون مادرم ناراحتی قلبی داره میترسم برگردم حالش بد بشه .
بهش گفتم: علیرضا این شیطونه که میگه بخاطر بیماری مادرت برنگرد و توصیه کردم حیفه این فضای معنوی را از دست بدیم و گفتم برو مرخصی تا مادرت با دیدنت کمی بهتر بشه ولی برگرد.
دوهفته بعد علیرضا برگشت و دیگر به مرخصی نرفت و ملائکه او را به معراج بردند .
تخریبچی شهید علیرضا عباسیان در اولین روز از مرداد ماه سال 67 در #جاده_اهواز_خرمشهر شربت شهادت نوشید و به لقاء حق رسید ودرگلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها قطعه 40 ردیف58 شماره 8 میهمان خاک شد.
🍃🌿🌺
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🌺
@alvaresinchannel
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍂🍃🍂🌺
🍃🌺

شهیدی که از آنسوی اروند آمد

#شهید_سید_اسماعیل_موسوی

#عملیات_والفجر_8
جزیره_ام_الرصاص
روز 21 بهمن 1364
✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی


آفتاب روز بیستم یکم بهمن که بالا اومد رزمنده ها در حال پیشروی در عمق #جزیره_ام_الرصاص بودند ودشمن هم سعی میکرد همه توانش را بکار بگیره که بصره سقوط نکنه. #سید_اسماعیل درکنار #شهید_حاج_عبدالله_نوریان جزء اولین ها بود که وارد جزیره ام الرصاص شد هماهنگ کردن کارهای #مهندسی_رزمی و #تخریب به عهده سید بود ....
🌹🌹🌹🌹و آخر الامر در نبردی نزدیک با دشمن سید به شهادت رسید.
پیکر سید بین ما و دشمن روی زمین افتاده بود و کسی جرات این رو نداشت که اون رو عقب بیاره.
تیربارهای دشمن روی منطقه اجرای آتش میکردند.
شهید نوریان خودش داوطلب شد که پیکر معاونش رو از زیر آتیش عقب بکشه.
حاجی دل به دریا زد و رفت از زیر آتش دشمن بدن سید اسماعیل رو کول کرد و عقب آورد.
دشمن هرچی تیر زد به #حاج_عبدالله نخورد.
وجعلناهای حاجی هم حکایت خودش رو داره.
او با اعتقاد واعتماد به خدا وجعلنا میخوند و یقین داشت که تیرها به او نمیخوره.
حاجی وقتی سید رو به #معراج_شهدا رسوند سر تا پاش رو خون گرفته بود.
خودش میگفت:
هنوز لباسهام به خون شهید سیداسماعیل آغشته بود که به نماز ایستادم.
احساس کردم تمام سلول های بدنم دارند نماز میخوانند.

🍁🍁🌷🌷
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی از معبری که به نام مادرش #فاطمه_زهراءسلام_الله علیها نام گذاری شده بود وارد معرکه نبرد در #جزیره ام_الرصاص شد و پیکر بیجان وغرق بخونش هم از همین معبر به عقب برگشت.
شهادت حق سید بود و به حقش رسید.

سید در قطعه 53 گلزار شهدا ی #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها در همسایگی #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی درخاک آرمید و نامش در زمره شهدای عملیات پیروز #والفجر_8 میدرخشد.

🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#یاد_مداحان_شهید_بخیر
#مداح_شهید_لشگر_10

یقین دارم خیلی از #مداح_های_قدیم و #جدید این عکس ها رو ندیدند و نمیدونن این که نشسته اینقدر با اخلاص داره زیر نور فانوس دوده گرفته همه رو به عرش میبره چه کسی هست.
این تصاویر مربوط به احیای شب های قدر رزمندگان #تیپ_سیدالشهداء(ع) است روزهایی که رزمندگان آماده برای عملیات #والفجر_2 در #منطقه_حاج_عمران میشدند.
مداح #شهید_محمد_جواد_اسلامی_فر مقابل نور فانوس نشسته و داره برای همسنگرانش #دعای_جوشن_کبیر میخونه.
محمد جواد مداح تیپ سیدالشهداء(ع) بود و خیلی با اخلاص میخوند
عجیب این بود که شهید اسلامی فر موقع صحبت کردن زبونش میگرفت ولکنت داشت اما موقع مداحی کردن اثری از این مشکل نبود .
مداح شهید جواد اسلامی فر در تاریخ 8 اسفند 62 در #عملیات_خیبر و از #جزیره_مجنون پرکشید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله علیها آرام گرفت.

🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🌺
🍃🌿🌺
#تخریبچی_تپل_مپل
#شهید_علیرضا_عباسیان
شهادت : #جاده_اهواز_خرمشهر
تاریخ شهادت : 67/5/1
✍️✍️✍️✍️ راوی: #حسین_گودرزی
زمستان سال ۶۶(اسفند ماه) بود .
برف مقر #شهید_ضیایی را سفیدپوش کرده بود. نیمه های شب به منظور قضای حاجت از سوله ای که عراقیها دردل کوه درست کرده بودن و بعدا شده بود سنگر محل استراحت ما خارج شدم .
درآن تاریکی و سرما صدایی مرا بسمت خودکشید . به سمت صدا که از گوشه ای دنج از مقر به گوش میرسید رفتم. شهید علیرضا عباسیان را دیدم که درحال کندن قبری برای راز و نیاز خود بود . درهمان حال گفتم: “علی دعا یادت نره”. #شهید_عباسیان که تازه متوجه من شده بود منوصدا کرد و باچشمانی اشکبار گفت #من_خودم_خیلی_به_دعا_نیاز_دارم. علیرضا خودشو غرق گناه میدونست اما همه میدونن شهدا همشون خودشونو گنهکار میدونستن ولی مزد اعمالشون را باشهادت گرفتن.
اواخر اردیبهشت سال 67 بود #شهید_علیرضا_عباسیان آماده رفتن به مرخصی بود ولی خیلی پکر و غمگین بنظر میرسید. معمولابچه ها وقتی برای مرخصی میرفتند شاد وشنگول بودند
ازش پرسیدم علیرضا چرا پکری؟
باغصه بمن گفت: شاید برم مرخصی دیگه برنگردم .
پرسیدم چرابرنگردی؟
گفت چون مادرم ناراحتی قلبی داره میترسم برگردم حالش بد بشه .
بهش گفتم: علیرضا این شیطونه که میگه بخاطر بیماری مادرت برنگرد و توصیه کردم حیفه این فضای معنوی را از دست بدیم و گفتم برو مرخصی تا مادرت با دیدنت کمی بهتر بشه ولی برگرد.
دوهفته بعد علیرضا برگشت و دیگر به مرخصی نرفت و ملائکه او را به معراج بردند .
تخریبچی شهید علیرضا عباسیان در اولین روز از مرداد ماه سال 67 در #جاده_اهواز_خرمشهر شربت شهادت نوشید و به لقاء حق رسید ودرگلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها قطعه 40 ردیف58 شماره 8 میهمان خاک شد.
🍃🌿🌺
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🌺
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹
#آن_روز_داغ_که_فرمانده_ما_شهید_شد
#سردار_شهید_تخریب
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
تیرماه سال ۶۷ روزهای سختی برای ما بود.
گرمای بیش از پنجاه درجه فکه و از طرف دیگه هم سوزش زخم ها و طاولها و سرفه های پی در پی بچه هایی که #شیمیایی خورده بودند سکوتی نبود که قدری توی چادر استراحت کنی. عمده #بچه_های_تخریب در #حلبچه شیمیایی شده بودند و هنوز توی تهرون داشتند درمان میشدند که خبرهای بد جیهه اونها رو از روی تخت بیمارستانها و کنج خونه ها به #سرزمین_داغ_جنوب کشوند. #مقر_الوارثین( اردوگاه تخریب لشگر ۱۰ سیدالشهداء علیه السلام در جاده فکه) جنب و جوش خاصی داشت.
مدام خبر میرسید دشمن پیشروی کرده و کسی جلودارش نیست. خط #فکه و #شرهانی که برادران ارتشی در آن مشغول پدافند بودند با حمله شدید دشمن از هوا و زمین شکسته شده بود و دشمن به سمت #اندیمشک و #دزفول داشت پیشروی میکرد..#حاج_ناصر_اربابیان و بعضی از بچه ها مدام بین مقر و مناطق درگیری در تردد بودند و اخبار جبهه نو به نو میرسید.با وجود این خبرها عن قریب بود که دشمن به مقر ما برسه..بچه ها حدود پنجاه نفری بودند و همه آماده شدند برای سد کردن راه دشمن...مهمات به اندازه کافی برای معطل کردن دشمن وجود داشت. انبارهای مهمات پر بود از #مواد_منفجره و اقسام #مین_های_ضد_تانک_و_ضد_خودرو. و یک عزم پولادین برای مقابله با دشمن.
روز ۲۲ تیرماه ۶۷ بود که خبر رسید دشمن قرارگاه ارتش در "تپه های برغازه" رو گرفته... همه آماده شدند ... چون از "برغازه" تا مقر ما نیم ساعت بیشتر راه نبود..خطر خیلی جدی بود.. #حاج_ناصر_معاون-گردان بود و بایستی بچه ها رو فرماندهی کنه. برای اینکه دقیقا بدونه دشمن تا کجا جلو اومده سوار موتور تریل ۲۵۰شد و مجتبی رو هم ترکش نشوند و رفتن به سمت فکه...
نزدیک های غروب بود که مجتبی نفس زنان و تنها برگشت و گفت بعثی های عراقی ناصر رو با تیر زدند و با موتور زمین خوردیم و من دیدم اگه معطل کنم اسیرم میکنند و از دستشون فرار کردم...
روز ۲۲ تیرماه سال ۶۷ بود که فرمانده ما #شهید_حاج_ناصر-اربابیان با بدنی مجروح در حالیکه تیری به قلبش نشسته بود گرفتار مزدوران بعثی شد... با او چگونه رفتار کردند الله و اعلم... اما استخوان های مطهرش ، سال ۸۰ از #بیابان_های_فکه به ما رسید و در گلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله علیها مهمان خاک شد.
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#یاد_مداحان_شهید_بخیر
#مداح_شهید_لشگر_10

یقین دارم خیلی از #مداح_های_قدیم و #جدید این عکس ها رو ندیدند و نمیدونن این که نشسته اینقدر با اخلاص داره زیر نور فانوس دوده گرفته همه رو به عرش میبره چه کسی هست.
این تصاویر مربوط به احیای شب های قدر رزمندگان #تیپ_سیدالشهداء(ع) است روزهایی که رزمندگان آماده برای عملیات #والفجر_2 در #منطقه_حاج_عمران میشدند.
مداح #شهید_محمد_جواد_اسلامی_فر مقابل نور فانوس نشسته و داره برای همسنگرانش #دعای_جوشن_کبیر میخونه.
محمد جواد مداح تیپ سیدالشهداء(ع) بود و خیلی با اخلاص میخوند
عجیب این بود که شهید اسلامی فر موقع صحبت کردن زبونش میگرفت ولکنت داشت اما موقع مداحی کردن اثری از این مشکل نبود .
مداح شهید جواد اسلامی فر در تاریخ 8 اسفند 62 در #عملیات_خیبر و از #جزیره_مجنون پرکشید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله علیها آرام گرفت.

🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#یاد_مداحان_شهید_بخیر
#مداح_شهید_لشگر_10

یقین دارم خیلی از #مداح_های_قدیم و #جدید این عکس ها رو ندیدند و نمیدونن این که نشسته اینقدر با اخلاص داره زیر نور فانوس دوده گرفته همه رو به عرش میبره چه کسی هست.
این تصاویر مربوط به احیای شب های قدر رزمندگان #تیپ_سیدالشهداء(ع) است روزهایی که رزمندگان آماده برای عملیات #والفجر_2 در #منطقه_حاج_عمران میشدند.
مداح #شهید_محمد_جواد_اسلامی_فر مقابل نور فانوس نشسته و داره برای همسنگرانش #دعای_جوشن_کبیر میخونه.
محمد جواد مداح تیپ سیدالشهداء(ع) بود و خیلی با اخلاص میخوند
عجیب این بود که شهید اسلامی فر موقع صحبت کردن زبونش میگرفت ولکنت داشت اما موقع مداحی کردن اثری از این مشکل نبود .
مداح شهید جواد اسلامی فر در تاریخ 8 اسفند 62 در #عملیات_خیبر و از #جزیره_مجنون پرکشید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله علیها آرام گرفت.

🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍂🍃🍂🌺
🍃🌺

شهیدی که از آنسوی اروند آمد

#شهید_سید_اسماعیل_موسوی

#عملیات_والفجر_8
جزیره_ام_الرصاص
روز 21 بهمن 1364
✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی


آفتاب روز بیستم یکم بهمن که بالا اومد رزمنده ها در حال پیشروی در عمق #جزیره_ام_الرصاص بودند ودشمن هم سعی میکرد همه توانش را بکار بگیره که بصره سقوط نکنه. #سید_اسماعیل درکنار #شهید_حاج_عبدالله_نوریان جزء اولین ها بود که وارد جزیره ام الرصاص شد هماهنگ کردن کارهای #مهندسی_رزمی و #تخریب به عهده سید بود ....
🌹🌹🌹🌹و آخر الامر در نبردی نزدیک با دشمن سید به شهادت رسید.
پیکر سید بین ما و دشمن روی زمین افتاده بود و کسی جرات این رو نداشت که اون رو عقب بیاره.
تیربارهای دشمن روی منطقه اجرای آتش میکردند.
شهید نوریان خودش داوطلب شد که پیکر معاونش رو از زیر آتیش عقب بکشه.
حاجی دل به دریا زد و رفت از زیر آتش دشمن بدن سید اسماعیل رو کول کرد و عقب آورد.
دشمن هرچی تیر زد به #حاج_عبدالله نخورد.
وجعلناهای حاجی هم حکایت خودش رو داره.
او با اعتقاد واعتماد به خدا وجعلنا میخوند و یقین داشت که تیرها به او نمیخوره.
حاجی وقتی سید رو به #معراج_شهدا رسوند سر تا پاش رو خون گرفته بود.
خودش میگفت:
هنوز لباسهام به خون شهید سیداسماعیل آغشته بود که به نماز ایستادم.
احساس کردم تمام سلول های بدنم دارند نماز میخوانند.

🍁🍁🌷🌷
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی از معبری که به نام مادرش #فاطمه_زهراءسلام_الله علیها نام گذاری شده بود وارد معرکه نبرد در #جزیره ام_الرصاص شد و پیکر بیجان وغرق بخونش هم از همین معبر به عقب برگشت.
شهادت حق سید بود و به حقش رسید.

سید در قطعه 53 گلزار شهدا ی #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها در همسایگی #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی درخاک آرمید و نامش در زمره شهدای عملیات پیروز #والفجر_8 میدرخشد.

🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#یاد_مداحان_شهید_بخیر
#مداح_شهید_لشگر_10

یقین دارم خیلی از #مداح_های_قدیم و #جدید این عکس ها رو ندیدند و نمیدونن این که نشسته اینقدر با اخلاص داره زیر نور فانوس دوده گرفته همه رو به عرش میبره چه کسی هست.
این تصاویر مربوط به احیای شب های قدر رزمندگان #تیپ_سیدالشهداء(ع) است روزهایی که رزمندگان آماده برای عملیات #والفجر_2 در #منطقه_حاج_عمران میشدند.
مداح #شهید_محمد_جواد_اسلامی_فر مقابل نور فانوس نشسته و داره برای همسنگرانش #دعای_جوشن_کبیر میخونه.
محمد جواد مداح تیپ سیدالشهداء(ع) بود و خیلی با اخلاص میخوند
عجیب این بود که شهید اسلامی فر موقع صحبت کردن زبونش میگرفت ولکنت داشت اما موقع مداحی کردن اثری از این مشکل نبود .
مداح شهید جواد اسلامی فر در تاریخ 8 اسفند 62 در #عملیات_خیبر و از #جزیره_مجنون پرکشید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله علیها آرام گرفت.

🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹
#آن_روز_داغ_که_فرمانده_ما_شهید_شد
#سردار_شهید_تخریب
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
تیرماه سال ۶۷ روزهای سختی برای ما بود.
گرمای بیش از پنجاه درجه فکه و از طرف دیگه هم سوزش زخم ها و طاولها و سرفه های پی در پی بچه هایی که #شیمیایی خورده بودند سکوتی نبود که قدری توی چادر استراحت کنی. عمده #بچه_های_تخریب در #حلبچه شیمیایی شده بودند و هنوز توی تهرون داشتند درمان میشدند که خبرهای بد جیهه اونها رو از روی تخت بیمارستانها و کنج خونه ها به #سرزمین_داغ_جنوب کشوند. #مقر_الوارثین( اردوگاه تخریب لشگر ۱۰ سیدالشهداء علیه السلام در جاده فکه) جنب و جوش خاصی داشت.
مدام خبر میرسید دشمن پیشروی کرده و کسی جلودارش نیست. خط #فکه و #شرهانی که برادران ارتشی در آن مشغول پدافند بودند با حمله شدید دشمن از هوا و زمین شکسته شده بود و دشمن به سمت #اندیمشک و #دزفول داشت پیشروی میکرد..#حاج_ناصر_اربابیان و بعضی از بچه ها مدام بین مقر و مناطق درگیری در تردد بودند و اخبار جبهه نو به نو میرسید.با وجود این خبرها عن قریب بود که دشمن به مقر ما برسه..بچه ها حدود پنجاه نفری بودند و همه آماده شدند برای سد کردن راه دشمن...مهمات به اندازه کافی برای معطل کردن دشمن وجود داشت. انبارهای مهمات پر بود از #مواد_منفجره و اقسام #مین_های_ضد_تانک_و_ضد_خودرو. و یک عزم پولادین برای مقابله با دشمن.
روز ۲۲ تیرماه ۶۷ بود که خبر رسید دشمن قرارگاه ارتش در "تپه های برغازه" رو گرفته... همه آماده شدند ... چون از "برغازه" تا مقر ما نیم ساعت بیشتر راه نبود..خطر خیلی جدی بود.. #حاج_ناصر_معاون-گردان بود و بایستی بچه ها رو فرماندهی کنه. برای اینکه دقیقا بدونه دشمن تا کجا جلو اومده سوار موتور تریل ۲۵۰شد و مجتبی رو هم ترکش نشوند و رفتن به سمت فکه...
نزدیک های غروب بود که مجتبی نفس زنان و تنها برگشت و گفت بعثی های عراقی ناصر رو با تیر زدند و با موتور زمین خوردیم و من دیدم اگه معطل کنم اسیرم میکنند و از دستشون فرار کردم...
روز ۲۲ تیرماه سال ۶۷ بود که فرمانده ما #شهید_حاج_ناصر-اربابیان با بدنی مجروح در حالیکه تیری به قلبش نشسته بود گرفتار مزدوران بعثی شد... با او چگونه رفتار کردند الله و اعلم... اما استخوان های مطهرش ، سال ۸۰ از #بیابان_های_فکه به ما رسید و در گلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله علیها مهمان خاک شد.
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹
یاد همه #مداحان_شهید بخیر
اون هایی که زیاد اهل ساز وبرگ نبودند
اون ها بجای ساز ، سوز داشتند و اخلاص از سر و رویشان میریخت
نه نوچه ای بود نه مدیر برنامه و اکوهای آنچنانی
برنامه هاشون رو توی سنگرها میگرفتن و تعداد آدم ها اخلاصشون رو کم وزیاد نمیکرد
تصاویر زیر شاید برای اولین بار در #کانال_الوارثین رسانه ای میشود
اون هم به مناسبت #شب_های_قدر
یقین دارم خیلی از #مداح_های_قدیم و #جدید این عکس ها رو ندیدند و نمیدونن این که نشسته اینقدر با اخلاص داره زیر نور فانوس دوده گرفته همه رو به عرش میبره چه کسی هست.
این تصاویر مربوط به احیای شب های قدر رزمندگان ت#تیپ_سیدالشهداء(ع) است روزهایی که رزمندگان آماده برای عملیات #والفجر_2 در #منطقه_حاج_عمران میشدند.
مداح #شهید_محمد_جواد_اسلامی_فر مقابل نور فانوس نشسته و داره برای همسنگرانش #دعای_جوشن_کبیر میخونه.
محمد جواد مداح تیپ سیدالشهداء(ع) بود و خیلی با اخلاص میخوند
عجیب این بود که شهید اسلامی فر موقع صحبت کردن زبونش میگرفت ولکنت داشت اما موقع مداحی کردن اثری از این مشکل نبود .
مداح شهید جواد اسلامی فر در تاریخ 8 اسفند 62 در #عملیات_خیبر و از #جزیره_مجنون پرکشید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله علیها آرام گرفت.

🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍂🍃🍂🌺
🍃🌺

شهیدی که از آنسوی اروند آمد

#شهید_سید_اسماعیل_موسوی

#عملیات_والفجر_8
جزیره_ام_الرصاص
روز 21 بهمن 1364
✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی


آفتاب روز بیستم یکم بهمن که بالا اومد رزمنده ها در حال پیشروی در عمق #جزیره_ام_الرصاص بودند ودشمن هم سعی میکرد همه توانش را بکار بگیره که بصره سقوط نکنه. #سید_اسماعیل درکنار #شهید_حاج_عبدالله_نوریان جزء اولین ها بود که وارد جزیره ام الرصاص شد هماهنگ کردن کارهای #مهندسی_رزمی و #تخریب به عهده سید بود ....
🌹🌹🌹🌹و آخر الامر در نبردی نزدیک با دشمن سید به شهادت رسید.
پیکر سید بین ما و دشمن روی زمین افتاده بود و کسی جرات این رو نداشت که اون رو عقب بیاره.
تیربارهای دشمن روی منطقه اجرای آتش میکردند.
شهید نوریان خودش داوطلب شد که پیکر معاونش رو از زیر آتیش عقب بکشه.
حاجی دل به دریا زد و رفت از زیر آتش دشمن بدن سید اسماعیل رو کول کرد و عقب آورد.
دشمن هرچی تیر زد به #حاج_عبدالله نخورد.
وجعلناهای حاجی هم حکایت خودش رو داره.
او با اعتقاد واعتماد به خدا وجعلنا میخوند و یقین داشت که تیرها به او نمیخوره.
حاجی وقتی سید رو به #معراج_شهدا رسوند سر تا پاش رو خون گرفته بود.
خودش میگفت:
هنوز لباسهام به خون شهید سیداسماعیل آغشته بود که به نماز ایستادم.
احساس کردم تمام سلول های بدنم دارند نماز میخوانند.

🍁🍁🌷🌷
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی از معبری که به نام مادرش #فاطمه_زهراءسلام_الله علیها نام گذاری شده بود وارد معرکه نبرد در #جزیره ام_الرصاص شد و پیکر بیجان وغرق بخونش هم از همین معبر به عقب برگشت.
شهادت حق سید بود و به حقش رسید.

سید در قطعه 53 گلزار شهدا ی #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها در همسایگی #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی درخاک آرمید و نامش در زمره شهدای عملیات پیروز #والفجر_8 میدرخشد.

🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍂🍃🍂🌺
🍃🌺

شهیدی که از آنسوی اروند آمد

#شهید_سید_اسماعیل_موسوی

#عملیات_والفجر_8
جزیره_ام_الرصاص
روز 21 بهمن 1364
✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی


آفتاب روز بیستم یکم بهمن که بالا اومد رزمنده ها در حال پیشروی در عمق #جزیره_ام_الرصاص بودند ودشمن هم سعی میکرد همه توانش را بکار بگیره که بصره سقوط نکنه. #سید_اسماعیل درکنار #شهید_حاج_عبدالله_نوریان جزء اولین ها بود که وارد جزیره ام الرصاص شد هماهنگ کردن کارهای #مهندسی_رزمی و #تخریب به عهده سید بود ....
🌹🌹🌹🌹و آخر الامر در نبردی نزدیک با دشمن سید به شهادت رسید.
پیکر سید بین ما و دشمن روی زمین افتاده بود و کسی جرات این رو نداشت که اون رو عقب بیاره.
تیربارهای دشمن روی منطقه اجرای آتش میکردند.
شهید نوریان خودش داوطلب شد که پیکر معاونش رو از زیر آتیش عقب بکشه.
حاجی دل به دریا زد و رفت از زیر آتش دشمن بدن سید اسماعیل رو کول کرد و عقب آورد.
دشمن هرچی تیر زد به #حاج_عبدالله نخورد.
وجعلناهای حاجی هم حکایت خودش رو داره.
او با اعتقاد واعتماد به خدا وجعلنا میخوند و یقین داشت که تیرها به او نمیخوره.
حاجی وقتی سید رو به #معراج_شهدا رسوند سر تا پاش رو خون گرفته بود.
خودش میگفت:
هنوز لباسهام به خون شهید سیداسماعیل آغشته بود که به نماز ایستادم.
احساس کردم تمام سلول های بدنم دارند نماز میخوانند.

🍁🍁🌷🌷
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی از معبری که به نام مادرش #فاطمه_زهراءسلام_الله علیها نام گذاری شده بود وارد معرکه نبرد در #جزیره ام_الرصاص شد و پیکر بیجان وغرق بخونش هم از همین معبر به عقب برگشت.
شهادت حق سید بود و به حقش رسید.

سید در قطعه 53 گلزار شهدا ی #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها در همسایگی #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی درخاک آرمید و نامش در زمره شهدای عملیات پیروز #والفجر_8 میدرخشد.

🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🌺
🍃🌿🌺
#تخریبچی_تپل_مپل
#شهید_علیرضا_عباسیان
شهادت : #جاده_اهواز_خرمشهر
تاریخ شهادت : 67/5/1
✍️✍️✍️✍️ راوی: #حسین_گودرزی
زمستان سال ۶۶(اسفند ماه) بود .
برف مقر #شهید_ضیایی را سفیدپوش کرده بود. نیمه های شب به منظور قضای حاجت از سوله ای که عراقیها دردل کوه درست کرده بودن و بعدا شده بود سنگر محل استراحت ما خارج شدم .
درآن تاریکی و سرما صدایی مرا بسمت خودکشید . به سمت صدا که از گوشه ای دنج از مقر به گوش میرسید رفتم. شهید علیرضا عباسیان را دیدم که درحال کندن قبری برای راز و نیاز خود بود . درهمان حال گفتم: “علی دعا یادت نره”. #شهید_عباسیان که تازه متوجه من شده بود منوصدا کرد و باچشمانی اشکبار گفت #من_خودم_خیلی_به_دعا_نیاز_دارم. علیرضا خودشو غرق گناه میدونست اما همه میدونن شهدا همشون خودشونو گنهکار میدونستن ولی مزد اعمالشون را باشهادت گرفتن.
اواخر اردیبهشت سال 67 بود #شهید_علیرضا_عباسیان آماده رفتن به مرخصی بود ولی خیلی پکر و غمگین بنظر میرسید. معمولابچه ها وقتی برای مرخصی میرفتند شاد وشنگول بودند
ازش پرسیدم علیرضا چرا پکری؟
باغصه بمن گفت: شاید برم مرخصی دیگه برنگردم .
پرسیدم چرابرنگردی؟
گفت چون مادرم ناراحتی قلبی داره میترسم برگردم حالش بد بشه .
بهش گفتم: علیرضا این شیطونه که میگه بخاطر بیماری مادرت برنگرد و توصیه کردم حیفه این فضای معنوی را از دست بدیم و گفتم برو مرخصی تا مادرت با دیدنت کمی بهتر بشه ولی برگرد.
دوهفته بعد علیرضا برگشت و دیگر به مرخصی نرفت و ملائکه او را به معراج بردند .
تخریبچی شهید علیرضا عباسیان در اولین روز از مرداد ماه سال 67 در #جاده_اهواز_خرمشهر شربت شهادت نوشید و به لقاء حق رسید ودرگلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها قطعه 40 ردیف58 شماره 8 میهمان خاک شد.
🍃🌿🌺
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🌺
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹
#آن_روز_داغ_که_فرمانده_ما_شهید_شد
#سردار_شهید_تخریب
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
تیرماه سال ۶۷ روزهای سختی برای ما بود.
گرمای بیش از پنجاه درجه فکه و از طرف دیگه هم سوزش زخم ها و طاولها و سرفه های پی در پی بچه هایی که #شیمیایی خورده بودند سکوتی نبود که قدری توی چادر استراحت کنی. عمده #بچه_های_تخریب در #حلبچه شیمیایی شده بودند و هنوز توی تهرون داشتند درمان میشدند که خبرهای بد جیهه اونها رو از روی تخت بیمارستانها و کنج خونه ها به #سرزمین_داغ_جنوب کشوند. #مقر_الوارثین( اردوگاه تخریب لشگر ۱۰ سیدالشهداء علیه السلام در جاده فکه) جنب و جوش خاصی داشت.
مدام خبر میرسید دشمن پیشروی کرده و کسی جلودارش نیست. خط #فکه و #شرهانی که برادران ارتشی در آن مشغول پدافند بودند با حمله شدید دشمن از هوا و زمین شکسته شده بود و دشمن به سمت #اندیمشک و #دزفول داشت پیشروی میکرد..#حاج_ناصر_اربابیان و بعضی از بچه ها مدام بین مقر و مناطق درگیری در تردد بودند و اخبار جبهه نو به نو میرسید.با وجود این خبرها عن قریب بود که دشمن به مقر ما برسه..بچه ها حدود پنجاه نفری بودند و همه آماده شدند برای سد کردن راه دشمن...مهمات به اندازه کافی برای معطل کردن دشمن وجود داشت. انبارهای مهمات پر بود از #مواد_منفجره و اقسام #مین_های_ضد_تانک_و_ضد_خودرو. و یک عزم پولادین برای مقابله با دشمن.
روز ۲۲ تیرماه ۶۷ بود که خبر رسید دشمن قرارگاه ارتش در "تپه های برغازه" رو گرفته... همه آماده شدند ... چون از "برغازه" تا مقر ما نیم ساعت بیشتر راه نبود..خطر خیلی جدی بود.. #حاج_ناصر_معاون-گردان بود و بایستی بچه ها رو فرماندهی کنه. برای اینکه دقیقا بدونه دشمن تا کجا جلو اومده سوار موتور تریل ۲۵۰شد و مجتبی رو هم ترکش نشوند و رفتن به سمت فکه...
نزدیک های غروب بود که مجتبی نفس زنان و تنها برگشت و گفت بعثی های عراقی ناصر رو با تیر زدند و با موتور زمین خوردیم و من دیدم اگه معطل کنم اسیرم میکنند و از دستشون فرار کردم...
روز ۲۲ تیرماه سال ۶۷ بود که فرمانده ما #شهید_حاج_ناصر-اربابیان با بدنی مجروح در حالیکه تیری به قلبش نشسته بود گرفتار مزدوران بعثی شد... با او چگونه رفتار کردند الله و اعلم... اما استخوان های مطهرش ، سال ۸۰ از #بیابان_های_فکه به ما رسید و در گلزار شهدای #بهشت_زهراء_سلام_الله علیها مهمان خاک شد.
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹
#شهیدی_که_در_ثواب_دفنش_شریک_شدید
#شهید_مدافع_حرم
#لشگر_فاطمیون
#غلامحسین_محمدی
24 ساله
امروز جمعه 24 شهریور و #روز_مباهله است
ساعت 11.45 دقیقه بود که روی #صفحه_تلگرام یک پیام ، از یکی از #همسنگران_تخریبچی ام دیدم
پیغام این بود.
"""سلام اقا جعفر
خوبی برادر؟
من هفته اینده میخوام برم #الوارثین
#موقعیت_مقر رو توی گوگل داری؟
البته جاده و حدود اردوگاه رو بلدم ولی موقعیت دقیقش رو نمیدونم
اگه موقعیتش رو ثبت کردی لطفا راهنمایی کن چجوری پیدا کنم
یادم میاد گفته بودی یه تابلو سر جاده نصب شده.""
حدود 12.8 دقیقه بود که با رد و بدل اطلاعات #مقر_الوارثین در داخل گوگل مپ ، به #حسینیه_الوارثین رسید و خداحافظی کردیم
در حین رد و بدل پیغام با این همسنگر بودم که تلفن زنگ زد.
گوشی رو جواب دادم دیدم #برادر_اکبری مسوول #خانه_شهید گلزار شهدای #بهشت_زهرا سلام الله علیها ست . صدای عزاداری میومد و چند تا الو گفتم و برادر اکبری گفت :
کجایی؟ بهشت زهرایی(س)؟؟؟
گفتم نه .. خونه پشت کامپیوتر نشستم.
گفت نمیایی #شهید_مدافع_حرم داریم..
گفتم نه دیگه نمیرسم و اون هم خداحافظی کرد.
تماس که قطع شد با خودم گفتم . روزی برات فرستاده اند توی این #روز_مباهله داری تنبلی میکنی.!!!
زود وضو گرفتم وساعت12.11 دقیقه بود که از خونه زدم بیرون. و موتور رو هندل زدم ورفتم سمت #بهشت_زهراء(س)
امید نداشتم که به دفن شهید برسم با خودم گفتم لا ااقل بگذار جزء اولین ها باشم که بر مزارش فاتحه ای میخوانم.
اتوبان صالح آباد شلوغ بود و من هم با سرعت وبا عجله میرفتم.
در بین راه با #شهید_مدافع_حرم نجوا میکردم.
به شهید گفتم تورا به #امام_حسین_علیه_السلام_داخل_قبر_نرو_تا_من_برسم
گفتم : طمعم زیاد نیست ، که تو رو توی قبر بخوابونمت ، اما لااقل بگذار #تلقینت رو من بخونم
خدا لطف کرد و رسیدم به قطعه 50 گلزار شهدا.
شهید رو کنار مزار برده بودند و عده زیادی دورش جمع بودند.
گفتم: خدا کنه دفنش نکرده باشند.
جمعیت رو کنار زدم. دیدم درب #تابوت_شهید رو باز کردند و میخواهند داخل قبرش بگذارند. ساعت رو نگاه کردم 12.25 دقیقه بود.
برادر اکبری رو صدا کردم و #گفتم_علی من_اومدم.
کارگر متصدی دفن بهشت زهراء(س) با لباس فرم زرد رنگ داخل قبر بود و بالا اومد و من هم بلادرنگ کفش هام رو در آوردم و پای برهنه وارد قبر شدم.
یکی دو دقیقه بود داخل قبر منتظر #پیکر_شهید بودم که داخل قبر بخوابانم. اما کسی کاری نمیکرد.
صدا زدم چرا معطلید.
گفتن پدرش اجازه نمیده.
گفتم برای چی؟؟؟
گفتن میگه #بگذارید_برای_بار_آخر_خواهرش_برادرش_رو_ببینه.
تا این رو شنیدم داخل قبر گفتم : صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع)
اینجا همه معطل هستند خواهر برای آخرین بار پیکر برادرش رو ببینه
#اما_کربلا.......
حال خوشی بود.
فرصتی شد که #چند_دقیقه ای ما #کربلا_برویم وبرگردیم
بعد از وداع خواهر، پیکر مطهر #شهید_غلامحسین_محمدی سرازیر قبر شد و من هم ، تمام #قد_رشیدش را در آغوش کشیده و داخل قبر خوابانیدم .
صورتش رو باز کردم و روی خاک گذاشتم .
ترکش یا گلوله دشمن پشت سرش را برده بود
صورتش سالم بود و با تابش مستقیم آفتاب سرخ شده بود.
قدری خاک زیر صورت غلامحسین جمع کردم و با دست موهای بلند و پرپشتش رو شانه کردم.
بسته ای بدستم دادند که در اون #تربت_کربلا بود
با #تربت_کربلا صورت غلامحسین رو آغشته کرده و قدری هم به لبان و پیشانی اش مالیدم
وقت #خواندن_تلقین بود.
مستحب است تلقین رو از فاصله نزذیک بخوانی.
من هم کاغذی که روی اون تلقین نوشته بود از جیبم درآوردم وبالای سر شهید قرار دادم و دست راستم رو پشت کتف گذاشتم وبا خواندن #دعای_سلامتی_امام_زمان(ع) تلقین روشروع کردم
اسمع افهم یا #غلامحسین_فرزند_داد_حسین
و تلقین را خواندم و بعد از اتمام تلقین دستی به صورت #شهید_مدافع_حرم_غلامحسین_محمدی کشیدم وگوشه کفن را روی صورت آفتاب خورده اش قرار دادم .
اول گفتم بلند بگو#یا_حسین(ع)
و بعد بلند بگو #یا_زهراء(س)
وبعد بلند بگو #یا_حیدر(ع)
وآخرین ذکر که نام مبارکه #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها بود
و سنگ های لحد را روی #حفره_قبر گذاشتم و از شهید مدافع حرم غلامحسین محمدی #قول_شفاعت گرفته واز قبر بیرون آمدم
وقتی از داخل قبر بالا اومدم نگاه به ساعت کردم .
ساعت 12.38 دقیقه بود.
باورم نمیشد که دراین 27 دقیقه خدا چنین لطفی به این حقیر بیمقدار کند و #توفیق_دفن_پیکر_مطهرعزیز ترین بنده اش را به این بنده عاصی عنایت کند.
یادم رفت عرض کنم.
توی راه وقتی که میرفتم سمت بهشت زهراءسلام الله علیها #نیت_کردم که در #ثواب_دفن_این شهید_همه دوستان و #همسنگران_الوارثین در این #روز_مباهله شریک هستند.

#جعفر_طهماسبی
🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍂🍃🍂🌺
🍃🌺

شهیدی که از آنسوی اروند آمد

#شهید_سید_اسماعیل_موسوی

#عملیات_والفجر_8
جزیره_ام_الرصاص
روز 21 بهمن 1364
✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی


آفتاب روز بیستم یکم بهمن که بالا اومد رزمنده ها در حال پیشروی در عمق #جزیره_ام_الرصاص بودند ودشمن هم سعی میکرد همه توانش را بکار بگیره که بصره سقوط نکنه. #سید_اسماعیل درکنار #شهید_حاج_عبدالله_نوریان جزء اولین ها بود که وارد جزیره ام الرصاص شد هماهنگ کردن کارهای #مهندسی_رزمی و #تخریب به عهده سید بود ....
🌹🌹🌹🌹و آخر الامر در نبردی نزدیک با دشمن سید به شهادت رسید.
پیکر سید بین ما و دشمن روی زمین افتاده بود و کسی جرات این رو نداشت که اون رو عقب بیاره.
تیربارهای دشمن روی منطقه اجرای آتش میکردند.
شهید نوریان خودش داوطلب شد که پیکر معاونش رو از زیر آتیش عقب بکشه.
حاجی دل به دریا زد و رفت از زیر آتش دشمن بدن سید اسماعیل رو کول کرد و عقب آورد.
دشمن هرچی تیر زد به #حاج_عبدالله نخورد.
وجعلناهای حاجی هم حکایت خودش رو داره.
او با اعتقاد واعتماد به خدا وجعلنا میخوند و یقین داشت که تیرها به او نمیخوره.
حاجی وقتی سید رو به #معراج_شهدا رسوند سر تا پاش رو خون گرفته بود.
خودش میگفت:
هنوز لباسهام به خون شهید سیداسماعیل آغشته بود که به نماز ایستادم.
احساس کردم تمام سلول های بدنم دارند نماز میخوانند.

🍁🍁🌷🌷
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی از معبری که به نام مادرش #فاطمه_زهراءسلام_الله علیها نام گذاری شده بود وارد معرکه نبرد در #جزیره ام_الرصاص شد و پیکر بیجان وغرق بخونش هم از همین معبر به عقب برگشت.
شهادت حق سید بود و به حقش رسید.

سید در قطعه 53 گلزار شهدا ی #بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها در همسایگی #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی درخاک آرمید و نامش در زمره شهدای عملیات پیروز #والفجر_8 میدرخشد.

🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
⬛️🌺
#قابل_توجه_همسنگران
#مراسم_هفتمین_روز_درگذشت
#والده_شهید_خوشجام
روزجمعه 7 مهرماه 96
از ساعت 10 تا 12
#بهشت_زهراء_سلام_الله_علیها
قطعه45- ردیف 90 - شماره47
به دیگر همسنگران اطلاع رسانی کنید
⬛️🌺
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
@alvaresinchannel
Ещё