نج،روستای من و تو

🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸

#نج_روستای_کهن

درزمان شرح وحال #شعر خواب
شرح خوابم بود و اما طنز ناب

بس سوال آمد مرا در ذهن و دل
مانده آن طرح #سوالم بی جواب

این سوال از خود بپرسم روز و شب
تاجوابش را بیابم باهزاران تاب و تب

راستی نج را چه کس #ابداع نمود ؟
یا چه کس این خطه را پیدا نمود؟

یاکه همچون یک کریستیفی کلمب
گشت و گشت تا کشف آمریکا نمود

رفتن از آن #کوه و آن بالا چه سود ؟
مقصد آخرکه شاید لیورش بود #نج‌
نبود؟

این سوالات چون مهم اند عالی اند
بهرما یک #جدول اند و جای پازل خالی اند

این که اجداد من و تو از کی اند ؟
از نژاد آریا یا #دیلمان یا نازی اند ؟

دین و آیین کدامین مذهبی را داشتن؟
از مسیحا ارث دارند یا همه زرتشتی اند ؟

گبر بودن یا نصارا هندواند یا بربری؟
کوه و صحرا آمدن یاکوچ کردن دشتی اند ؟

نامهایی را که برجا مانده از آنان بجان
نام گل. نام درخت .نام غذا .نام مکان

فی المثل #بزدوش یعنی چه چرا بزدوش شد ؟
قلقلو هم درکنارش سایه وهمدوش شد

یاچرا این #گاونر. ورزا شده ؟؟
جت ازال با نام او معنا شده ؟

کرشری یعنی که چه نامش چرا شد کرشری ؟
آش دندانک چرا نامش شده دنن سری ؟

ازچه رو من گشته ام از #تیره سلکا سری ؟
ازچه رو یک نوع غذا نامش شده آبدسری ؟

نام نج را از چه رو نج گفته اند ؟؟
یا قرا قروط را #سج گفته اند ؟؟

دقتی کردید بر این نام کهن ؟؟
دقتی کردید بنام مرد و #زن ؟؟

این همه سبزی کوهی نامشان از آن کیست ؟
این‌ سلنج و ورده و #کوک نامشان اسرارچیست ؟

ازچه رو جغد پیت کله شد روبهم گشته لوآس؟
هدهدم شد شونه کپین #دختری درقصه هاس؟

آن زمان معمار یا بنا که بود ؟؟
آن مهندس نقشه اش را کی نمود ؟

یا همین حمام #کهنه تینکی ؟ ؟
یک حمامی داشت مردی عینکی ؟

در کدامین عصر آن را ساختن ؟؟
با کدامین دانش آب انداختن ؟؟

از هلیچون تاقنات چندچاه داردبس عمیق
فکرم این باشدکه این چاه کنده شد عهد عتیق

هیچکس یادش نمی آید که این چاه بلند
طبق دستور چه کس بودو چه کس آن‌‌ چاه کند ؟

آن چهل دختر هنوزم پازلی هست ناتمام‌
یعنی چل دخترشدن درآن واحد نابکام‌؟

من که فکرم میرود برداستان های #کهن
تازه میفهمم که این افسانه ها ذی قیمتن

قصه های باستانی پند و اندرزند همه
مثل میراث کهن چون سکه می ارزند همه

الغرض . این #فکر و این اندیشه ها
میبرد مارا فراسوی اساس و ریشه ها

تازه می فهمیم ما اجداد اول کیستن
از برای چه چنین با محتوا می
زیستن

ای برادر کوششی کن بهراین آبادیت
بهر روزی نو دیاری سبز و #غرق شادیت

شعر گفتم‌ تا توهم دلشاد و لبخندان شوی
بهر آبادی نج چون رستم دستان شوی

مرد کوهستان شود یار تو در شعر وطن
باتو آبادش کنیم این روستای بس کهن .

تقدیم به تمامی دوستان
#مرد_کوهستان

سرایش 96 / 5 / 25
☘ با تشکر از اقای #حمید_مقدم☘
🆔 @rostaye_noj

‍ ‍ 🌸☘🌸☘
🌸☘🌸
🌸☘
☘
🆔 @rostaye_noj

#مواظب_برفهای_زندگیمان_باشیم

☘این داستان برگرفته از #خاطرات_روستاست☘

شبی زمستانی، #برف تا صبح شروع به باریدن کرد وصبحش #همسایه شروع به ریختن برف پشت بامش کرد.
در همین موقع بود که #پیر_زن همسایه از خانه بیرون آمد و صدای #پاروی_مشتی را شنید
و دید باز مشتی دارد مثل همیشه برف پشت بامش را به پشت دیوار خانه او می ریزد
پیرزن کم حوصله به زبان خودش شروع کرد به زمین و زمان بد گفتن.....
#سیوتیل_بزء_هرچی آسمون داشته برخته امه سر
زن مشتی بیرون آمد وگفت #خاله صبح بخیر
#مشتی إنه،همه رو جمع کنه شه خود نارحت نکن
پیرزن توجه ای نکرد با جاروی صحرایی اش مشغول جارو زدن برف حیاطش شد و در همین حال می گفت :
#شه_تیل_بزه_فرف ر امه باری پشت شنن
امه این خراب سره ر خرابتر هاکنن

مشتی پس از پارو کردن برف بام خانه اش،
برف کوچه را در یک جا جمع کرد و پشت دیوار خانه پیر زن را هم خوب پارو و جارو زد .
اما پیرزن در روزهای آفتابی،برفهای کوپه شده پشت خانه را پهن می کرد که زود آب شود
و هر بار هم به مشتی ناسزا می کرد
روزی مشتی بهش گفت همه،این برفها یک ماه دیگر آب می شود و از این جوی به کوچه پایین می رود به خانه تو کاری ندارد .
من که نمی توانم برف پشت بامم را در حیاط خانه #کبلایی بریزم.
این داستان ادامه داشت تا در #اولین_ماه بهار.
پیرزن در خانه مشتی را زد و زنش را صدا کرد
#زن مشتی جواب نداد، اما با اصرار مشتی همسر به حیاط آمد ،جواب داد،پیرزن گفت به مشتی بگو من کسی رو ندارم این دوتا گوسفندانم را بتراشد .
به مشتی بگید میاد زحمتش رو بکشد قبل از جواب زن مشتی.خود مشتی صدایش را شنید ویک لبخند زد وگفت
#ها_بو_پینماز_سر_گسن_بیمونن_إمه

زن مشتی یه تعارف خشک وخالی کرد و به خانه امد.
غروب مشتی گوسفندان پیرزن را تراشید و در آخر با تشکر های فراوان و عذر خواهی پیرزن روبرو شد،اما مشتی فقط یک جمله گفت
دیدی همه برفها آب شدن رفتن و دیگر آنها را نمی بینیم،اما همدیگر را همیشه خواهیم دید
پیر زن تبسمی زد وگفت چکار کنم آدم #تنها و پیر خلق و خویش تنگ است مشتی!
🌸
🌸☘
🌸☘🌸
#داستان
#نویسنده_ادمین_کانال_من_تو_نج

🆔 @rostaye_noj
#تنها_کانال_رسمی_مردمی_خبری_اجتماعی_فرهنگی_روستای_نج_من_تو

🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸

(( نج روستای کهن ))

درزمان شرح وحال #شعر خواب
شرح خوابم بود و اما طنز ناب

بس سوال آمد مرا در ذهن و دل
مانده آن طرح #سوالم بی جواب

این سوال از خود بپرسم روز و شب
تاجوابش را بیابم باهزاران تاب و تب

راستی نج را چه کس #ابداع نمود ؟
یا چه کس این خطه را پیدا نمود؟

یاکه همچون یک کریستیفی کلمب
گشت و گشت تا کشف آمریکا نمود

رفتن از آن #کوه و آن بالا چه سود ؟
مقصد آخرکه شاید لیورش بود #نج‌
نبود؟

این سوالات چون مهم اند عالی اند
بهرما یک #جدول اند و جای پازل خالی اند

این که اجداد من و تو از کی اند ؟
از نژاد آریا یا #دیلمان یا نازی اند ؟

دین و آیین کدامین مذهبی را داشتن؟
از مسیحا ارث دارند یا همه زرتشتی اند ؟

گبر بودن یا نصارا هندواند یا بربری؟
کوه و صحرا آمدن یاکوچ کردن دشتی اند ؟

نامهایی را که برجا مانده از آنان بجان
نام گل. نام درخت .نام غذا .نام مکان

فی المثل #بزدوش یعنی چه چرا بزدوش شد ؟
قلقلو هم درکنارش سایه وهمدوش شد

یاچرا این #گاونر. ورزا شده ؟؟
جت ازال با نام او معنا شده ؟

کرشری یعنی که چه نامش چرا شد کرشری ؟
آش دندانک چرا نامش شده دنن سری ؟

ازچه رو من گشته ام از #تیره سلکا سری ؟
ازچه رو یک نوع غذا نامش شده آبدسری ؟

نام نج را از چه رو نج گفته اند ؟؟
یا قرا قروط را #سج گفته اند ؟؟

دقتی کردید بر این نام کهن ؟؟
دقتی کردید بنام مرد و #زن ؟؟

این همه سبزی کوهی نامشان از آن کیست ؟
این‌ سلنج و ورده و #کوک نامشان اسرارچیست ؟

ازچه رو جغد پیت کله شد روبهم گشته لوآس؟
هدهدم شد شونه کپین #دختری درقصه هاس؟

آن زمان معمار یا بنا که بود ؟؟
آن مهندس نقشه اش را کی نمود ؟

یا همین حمام #کهنه تینکی ؟ ؟
یک حمامی داشت مردی عینکی ؟

در کدامین عصر آن را ساختن ؟؟
با کدامین دانش آب انداختن ؟؟

از هلیچون تاقنات چندچاه داردبس عمیق
فکرم این باشدکه این چاه کنده شد عهد عتیق

هیچکس یادش نمی آید که این چاه بلند
طبق دستور چه کس بودو چه کس آن‌‌ چاه کند ؟

آن چهل دختر هنوزم پازلی هست ناتمام‌
یعنی چل دخترشدن درآن واحد نابکام‌؟

من که فکرم میرود برداستان های #کهن
تازه میفهمم که این افسانه ها ذی قیمتن

قصه های باستانی پند و اندرزند همه
مثل میراث کهن چون سکه می ارزند همه

الغرض . این #فکر و این اندیشه ها
میبرد مارا فراسوی اساس و ریشه ها

تازه می فهمیم ما اجداد اول کیستن
از برای چه چنین با محتوا می
زیستن

ای برادر کوششی کن بهراین آبادیت
بهر روزی نو دیاری سبز و #غرق شادیت

شعر گفتم‌ تا توهم دلشاد و لبخندان شوی
بهر آبادی نج چون رستم دستان شوی

مرد کوهستان شود یار تو در شعر وطن
باتو آبادش کنیم این روستای بس کهن .

تقدیم به تمامی دوستان
#مرد_کوهستان

سرایش 96 / 5 / 25

💕 @rostaye_noj 💕