View in Telegram
May 2024 دیروز وقتی سر کلاس با شلوار خونی نشسته بودم و استاد به خاطر نامرتب بودن اسلایدا اعصابش خرد شده بود و دلم درد می‌کرد و داشتم با تمام وجود توی ذهنم به فیزیکم می‌تاختم، کاملا با زندگی متقاطع بودم. دائم پر از سرزنشم به خاطر صفحه‌هایی که پر می‌کنم از چیزایی که سرچ کنم و هیچوقت سرچ نمی‌کنم. ژورنال‌هام دونه دونه می‌ره توی کمد زیر میز و چیز‌هایی که نمی‌دونم، فقط‌ یک سوال توشون می‌مونه. انگار که فقط با مکتوب کردن سوالش، دانشی به دست آوردم: خودفریبی ولی اومدم خونه، لباسم رو عوض کردم و رفتم []. سعی می‌کنم سلام کنم، حرف بزنم، نزدیک آدم‌ها بایستم، اما سخته. دائما فکر می‌کنم دارم خط‌ها رو زیر پا می‌ذارم؛ که نباید اینجا بایستم؛ نباید این سوال رو بپرسم؛ اصلا نباید اینجا باشم؛ همه اینجا فکر می‌کنن که من احمقم. اون هم در حالی که فکر می‌کنم واقعا سوالای بدی نمی‌پرسم. بعد باید هی با خودم توی سرم مبارزه کنم که نه، اینطور که فکر می‌کنی نیست. زیادی کم نیستی برای اینکه اینجا باشی. باید پافشاری کنی. باید پافشاری کنی؛ باید سوال بپرسی، باشی، وجودت رو نشون بدی، توانایی‌هات رو قایم نکنی. دائم باید مبارزه کنم که اگر پافشاری کنی بهتر می‌شه. و می‌شه! واقعا بهتر می‌شه! توی هر گروه جدیدی که می‌رم، با آدم‌های جدیدی که هربار ازم بهتر و بهترن، پافشاری می‌کنم و بهتر می‌شه. خوب نمی‌شه، اما بهتر می‌شه. اما یک جایی دیگه خسته می‌شم از همه‌ی دیالوگ‌های تکراری‌ای که دوباره وقتی یک مشت آدم غریبه دورم هستن، به خودم می‌گم. با این حال، فعلا قراره با تمام وجود ادامه بدم: پافشاری کنم. داوطلب بشم که معاینه‌ی تیروئید انجام بدم. داوطلب ارائه بشم. لینکدین پیام بدم. ایمیل بدم. درخواست کنم. رد بشم! باید آماده باشم که دوباره و دوباره درخواست کنم و دوباره و دوباره رد بشم. فکر می‌کنم آدم احساس نمی‌کنه که در حالت عادی، باید رد شدن رو بگیری، بذاری توی جیبت و ادامه بدی. احساس می‌کنم طبیعتم اینطوریه که وقتی رد می‌شم، باید زانو بزنم، گریه کنم و بعد مسیرم رو عوض کنم. شاید منشا این حس، همون جاییه که باعث می‌شه تایید طلب باشم. شاید اصلا خود این یک جلوه از تایید طلبیه: اگر آدم‌ها یک جا نمی‌خوانت، اونجا نباش. پس خودت چی؟ اینکه تو می‌خوای کجا باشی چی؟ بهتر نیست اونجا باشی و پافشاری کنی تا زمانی که اونا هم راضی بشن که بخوانت؟ آخه تو که می‌دونی آدم‌ها جز برای لحظه‌های کوتاه، به کسی غیر خودشون اهمیت نمی‌دن! کسی که ردت می‌کنه، فردا فراموشت می‌کنه. تویی که خودت رو یادت می‌مونه. و آره. می‌خوام پافشاری کنم. یاد بگیر که دیر بهت بربخوره و پررو باشی. این برات خیلی خوبه. خلاصه دیروز که اومدم خونه، پاتولوژی خوندم و بعد پاشدم و رفتم اونور شهر و عصر دوباره برگشتم، فکر کردم ببین دختر! داری زحمت می‌کشی جدا. به یک هفته‌ی گذشته‌ات فکر کن: امتحان دادی، آزمون المپیاد دادی، ارائه دادی، کارای نمایندگی رو کردی، کتاب خوندی، مهمونی رفتی. اگر تو همش داری وقتت رو هدر می‌کنی، کی داره این کارا رو انجام می‌ده؟ اما درسته. وقتایی که بیرون می‌رم زحمت می‌کشم؛ خوب ادامه می‌دم؛ خونه که می‌رسم اما افسارم رها می‌شه. ساعت‌ها می‌خوابم، بیدار میشم سریال می‌بینم، فیلم می‌بینم، می‌رقصم و آواز می‌خونم، توی اینستاگرام می‌چرخم، دراز می‌کشم، اتاق جمع می‌کنم، غذا درست می‌کنم، هرکاری غیر از اون کاری که باید بکنم. هربار توی راه به خودم می‌گم اگر این بار رفتی خونه و نتونستی خودت رو کنترل کنی، دفعه بعدی دیگه این اشتباه رو نکن، اما باز هربار خوش‌بینانه فکر می‌کنم این بار فرق می‌کنه؛ این بار وقتی رسیدم خونه انجامش می‌دم؛ نمی‌‌دونم چیه که باعث می‌شه اینطوری از انجام دادن کار‌هام سر باز کنم: شاید استرسِ همه‌ی همون کارهاییه که بیرون باید انجام بدم که وقتی می‌رسم خونه اینطوری خودشو می‌ندازه روم، ولی چیزی که هست اینه که اگر نمی‌‌تونم انجامش بدم، می‌تونم انجامش ندم. می‌تونم برم بیرون. کتابخونه بمونم؛ صبحای زود برم کافه. اینطوری با قانع کردن خودم در راستای اینکه کارهامو می‌تونم توی خونه انجام بدم، فقط خودم رو فریب می‌دم. باید به شکل جدی پیگیریش کنم؛ برم دفتر همراه اول و هات اسپات گوشیم رو درست کنم. اما غیر از اون، واقعا دارم زحمت می‌کشم. بهش به جای اینکه اینطوری نگاه کنی که تقصیر توعه که اینطوری می‌شه، که نامنظمی، تمرکز نداری یا تنبلی، اینطوری نگاه کن که شاید چیزی تغییر کرده که اینطور شدی، و واقعا حق داری. مشغله‌ات خیلی خیلی خیلی بیشتر شده؛ با یک عالم گروه و آدم در ارتباطی؛ شاید استرسی که همه‌ی‌ اینا به زندگیت اضافه کرده، باعث شده نتونی توی خونه درس بخونی. اشکالی نداره؛ پس ستینگت رو عوض کن.
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily