بسیار خب..
شما معتقد هستید که ما ملحدان هم میتوانیم اخلاقمدار باشیم این یعنی مکاتبِ اخلاقی را میتوانیم بپذیریم..پس حداقل تااینجا تفهیم شده است که برای اخلاقی زیستن نیازی به دین نیست.
من استدلال خواهم کرد در این مورد لازم است زمان بدهید..تا اینجا به این اشتراک رسیدیم که برای اخلاقی زیستن نیازی به دین نیست،طیب الله انفسکم.یعنی تنها مشکل این است که چرا من اخلاقی زندگی میکنم لازم است شما را به این امر متنبه کنم که اخلاق قواعدِ رفتاری پذیرفته شدهٔ بدونِ قید و شرط نیست، بل یک نظریه عقلانی در مورد خیر و شر است
حال یک وجه اختلاف داریم و آنهم این است که چه استدلالی برای آن داریم،سٶالِ بسیار عجیبی است اولاً ما هرگز نمیتوانیم در تمامِ مراحلِ زندگی منطقی ریاضی تصمیم بگیریم،دوم اینکه من برای اخلاقی زیستن یک برهان تقدیم میکنم.اخلاق قواعد رفتاری پذیرفته شده بدون قید و شرط نیست، بلکه یک نظریه عقلانی در مورد خیر و شر است،هدفِ من تا اینجا بود که دیگر مدّعی نشوید الحادیون نمیتوانند اخلاقی زندگی کنند تنها مشکل این است که آنها نمیدانند چگونه پذیرفتهاند دقیقاً مانندِ اسلامگرایان که نمیدانند چگونه پذیرفتهاند ماه دو نیم شده است فقط پذیرفتهاند پس ما در اینجا مشترک هستیم..
۱...از این که آزاری به من برسد متنفرم،بنابراین از این بیزار هستم که کسی به من آزار برساند.
۲...فعل زیانآور قبیح است خواه برای من اتفاق بیافتد یا برای دیگران،و تمایز بر اساسِ هویّتِ متضرر خودخواهی است..
۳...پس یا ضرر رساندن به من و ضرر رساندن به دیگری هر دو خوب است یا هر دو بد،تا زمانی که توجیهی منطقی و عینی برای تشخیصِ این و آن وجود داشته باشد.
۴...از نتیجه یک و سه مشخص میشود که ضرر رساندن به دیگری لزوماً بد است..
۵...هر موجودِ عاقلی در عالم مادّی بر او صدق می کند که از آزار دیدن متنفر باشد چراکه اگر از آسیب دیدن متنفر نبود زنده نمیماند،یعنی از اول وجود نداشت که ما در موردِ آن صحبت کنیم.پس این اجتناب ناپذیر است.
۶... پس در عالمِ مادّی،ضرورتی اجتناب ناپذیر وجود دارد آنهم این است که هر انسان عاقلی میداند آزار رساندن به او فعلِ بدی است..
۷...ثبات منطقی بر هر موجودِ زندهای صادق است..
۸...از ملاقاتِ هفت و هشت به این نتیجه میرسیم که حداقل یک امرِ اجتناب ناپذیری وجود دارد که هر انسانِ عاقلی را مٶظف میکند به دیگری آسیبی نرساند..
۹...پس آسیب رساندن به دیگران در جهانِ مادّی بد است و این یک نتیجهٔ عینی اجتناب ناپذیر است،زیرا ناشی از یک ضرورتِ منطقی است که برای همه صدق میکند.
پس ما بدونِ نیاز به هیچ باورِ اخلاقیای و بدونِ نیاز به هیچ قانونِ شرعیای اثبات کردیم یک قاعدهٔ اخلاقی کُلّی و اجتناب ناپذیر داریم..