چاقوی توی دست ملانی چاقوییه که همیشه همراهشه و تا قبل جریانات ازش برای اسیب زدن به خودش استفاده میکرده و همیشه همراهش هست حالت دست مارینا بخاطر اعتقادش به مریم مقدسه و مسیحیه و اگه دقت کنید تو یسری مجسمه ها و نقاشی ها از هولی مری به قلبش اشاره کرده مرد پشت سر ملانی ( اسمش ویکتوره ) ترکیبی از اسکلت و سایه ست ( و یکوچولو انسان ) برای همین صورتش این شکلیه، اون در 10 سالگی ملانی که وضعیتش بدتر میشه مخصوصا مشکلاتی که بین خانوادش بوجود میاد با ملانی دوست میشه و بعد از اون به صورت یک همراه و حامی برای ملانی میشه، دست های ویکتور روی شونه ی ملانی این منظور رو میرسونه سه تا سایه ی پشت سر کارکتر ها یجورایی اشاره به هم خانواده ملانی هم موجوداتی داره برای فارسیفر کار میکردن فارسیفر ( شیطان/وندیگوی اون پشت ) به گمونم ویلن حساب بشه؟ عروسک های اویزون از شاخ هاش نشونه بر اینه که زندگی چهار تا کارکتر رو به بازی میگیره و اینکه تصویرش از توی آینه زده بیرون یعنی اینکه همیشه و همجا ملانی رو تماشا میکرده بک گراند توی یک تیمارستانه که خب اره