🔻در دورهی ناصرالدين شاه شرايط زرتشتیها خوب نبود. هم از آنها جزيه میگرفتند كه جان و مالشان در مملكت اسلامی حفظ شود هم آنها را نجس میدانستند و بايد با لباس خاص در شهر و روستا راه میرفتند، هنگام خرید دست به خوراكیها نمیزدند تا جایی را نجس نكنند. هر کجا که میرفتند باید پارچهای همراه میبردند و موقع نشستن روی آن مینشستند. اجازه دفن اجساد را نداشتند.
🔻وقتی پدر
کیخسرو و رستم مُرد؛ مادر آنها ۱۹ سال سن داشت. كار مادر بافندگی بود. در شرایطی که زندگی زرتشتیها سخت میگذشت، نه پولی در بساط داشت و نه چشماندازی جلوی رويش بود. وقتی بچهها کمی بزرگتر شدند مادر تصمیم به ازدواج گرفت؛ دو برادر خانه پدری را فروختند و هر کدام به مسیر خود رفتند.
🔻كيخسرو مدتی بعد از اينكه به تهران آمد و به مدرسه رفت و همزمان كار كرد؛ توانست با پول بعضی از تجار زرتشتی به هند برود.
🔻 #ارباب_کیخسرو بعد از اقامتی یکساله در بمبئی، به
#کرمان برگشت. او با کمک دوستش
#جمشید_جهانگیر، سه مدرسه دخترانه و سه مدرسه پسرانه در کرمان ساخت.
🔸️قصه
ارباب کیخسرو را در
#رادیو_تراژدی بشنوید.
castbox.fm/episode/id3310854-id334904750@radiotragedy