"آخوندهای مصدقی" تیپ عجیبی از دینداران حوزوی بودند که در دورهای خاص از تاریخ معاصر ایران، ظهور کردند. حوزویانی که دغدغه آزادی و مبارزه با هر نوع استبداد را داشتند. در تداوم ارمانهای آزادیخواهانه مشروطه. و همزمان، مخالف استعماری که پشتیبان غالب قدرتهای استبدادی بود. تیپی محدود و اقلیت از حوزویان که برایش دنیا و ترقی و رفاه مردمان عین دین بود و محمد مصدق برایش نماد این آرمانها. تیپی که با انقلاب ایران به طور کلی محو شد.
در سوی دیگر زمین، در امریکای جنوبی هم عالمان مسیحی بودند که دین را نه ابزار سرکوب، که نردبان رهایی مردمان مستضف دیدند. در کنار مردمانشان و در برابر استبداد و حامیاش، استعمار ایستادند و برای رفاه مردمانشان هزینه دادند: الهیات رهاییبخش.
در زبان فارسی، هر دوی این دو نوع غریب از دینداران اقلیت را کمتر میشناسیم. من در این متن که به تازگی منتشر شد و از نتایج پژوهش پسادکتریام در دانشگاه زوریخ سوییس بود، تلاش کردهام تا تصویری دقیقتر از این دو، شباهتها و تفاوتهایشان و سرنوشت متفاوتشان ارائه دهم.
لینک دانلود اصل مقاله
مهدی سلیمانیه/راهیانه
@raahiane
#سیاه_مشق