View in Telegram
قدرت ِ جمعی ِ خیال (درباره کنسرت عجیب ِ "فرضی" پرستو احمدی) خیال، چیز ِ قدرتمندی است. به خصوص که جمعی باشد. دختری، در وسط یک بیابان، با حاضرانی خیالی، می‌خواند. در کاروانسرایی خالی. با مخاطبینی خیالی. می‌نویسد: "بیا خیال کنیم". دعوتی به خیالی جمعی. و چه بسیار ذهن‌ها که چشم‌هایشان را می‌بندند، و در آن سیاهی شب، با صدای او، "هم‌خیال" می‌شوند. جایی که برای دعوت به این خیال جمعی انتخاب کرده هم خیال‌برانگیز است: شبِ کاروانسرا. جایی که زمانی، رونقی داشته. نشاطی. آمد و شد و کاروان‌هایی. حالا اما، جایگاه خیال است. خیال آنچه دیگر نیست. و خیال آنچه می‌تواند باشد. پرستو احمدی، یک وصله‌ی ناجور نیست. یک پدیده‌ی غریب و فرنگی و نچسب نیست. چیزی آشناست. در جایی آشنا می‌خواند: یک کاروانسرا. از شاعرانی آشنا. از زبان مردمان آشنای جایی که آمده: ترانه‌ی مازندرانی. ترانه‌هایی آشنا: مرا ببوس، از خون جوانان وطنِ مشروطه، ... هیچ چیزش غریبه نیست. از ماست. مثل ماست. در یک تداوم. در ادامه‌ی گذشته. در همان مسیر. اما رو به جلو. از جنس فردا. آرزوهای جامعه، دارد آرام آرام صدا پیدا می‌کند. دارد شکل پیدا می‌کند. دارد اسم پیدا می‌کند. دارد دیده می‌شود. دارد در خیابان راه می‌رود. دارد بیان می‌یابد. دارد موسیقی و عکس و داستان و فیلم می‌شود‌. دارد به دنیا می‌آید. چشم‌های بسته‌ی جامعه‌ای که خیال می‌کند، دارد چیزهایی می‌آفریند. جامعه، دارد علیرغم تمام "نباید"ها، خودش را به دنیا می‌آورد. خوب نگاه کن: فردا، دارد در دل شب، زاده می‌شود. #روشنا/#پرستو_احمدی @raahiane/ایده‌نوشت‌های مهدی سلیمانیه/راهیانه
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily