View in Telegram
♦️دانشگاهِ مضطرب♦️ (درباره‌ زیستِ پر فشار دانشجویان علوم انسانی) دغدغه‌های یک دانشجوی علوم انسانی با کیفیت در دانشگاه‌ چیست؟ او مدام نگران است. نگران آمدن‌ها. نگران رفتن‌ها. نگران باقی ماندن‌ها. نگران ِ از دست دادن‌ها. نگرانِ کسانی که از مسیرها و با ملاک‌های غیرعلمی به عنوان استاد وارد دانشگاه می‌شوند. نگران از دست رفتن ِاساتید با کیفیت دلسوزی که به دلایل غیرعلمی مدام در معرض اخراج‌اند. ترس‌خورده از پست گرفتن و مدیر گروه و رییس دانشکده شدن آن مدرس دانشگاهی که نفس‌های به شماره افتاده‌ی فضای دانشجویی را بیشتر بگیرد. خاطرات مهم یک دانشجوی علوم انسانی اهل مطالعه و دغدغه‌دار چیست؟ نامه جمع‌کردن‌ها برای آزاد شدن این همکلاسی، اخراج نشدن آن همکلاسی، درس اختصاص دادن به این استادِ با کیفیت اما در معرض طرد... با دو دانشجوی فعال علوم‌اجتماعی حرف می‌زنم. هر دو اهل مطالعه و سال آخر. چندین سال دبیر انجمن‌های علمی دو دانشگاه مطرح تهران بوده‌اند. از تجربه‌هایشان در این چند سال می‌گویند. مدام اضطراب. مدام جنگیدن. برای بدیهیات. برای حقوق اولیه. این داستانِ روزمره‌ی دانشجویان با کیفیت علوم انسانی است: زیستن زیر فشار. در حسرت. در امید ِ از دست ندادن اساتید و بقای معدود کلاس‌های با کیفیت‌. در حسرت ِ اساتید اخراجی و طرد شده‌ی دیروز. این شرایط عادی نیست. چطور می‌توان در چنین شرایطی، بر خواندن و نوشتن و ارتقای کیفیت آموزشی متمرکز ماند؟ علوم انسانی ایران، دهه‌هاست که مضطرب است. از چنین زیست ِ سرشار از اضطراب مداومی، نسل در نسل، چه انتظاری می‌توان داشت؟ چرا افسرده و بی‌انگیزه نشوند؟ چرا نروند؟ #از_رنجی_که_میبریم/#دانشگاه @raahiane/راهیانه/ایده‌نوشت‌های مهدی سلیمانیه
Telegram Center
Telegram Center
Channel