راهیان نور

#یکبار
Channel
Logo of the Telegram channel راهیان نور
@rAhian_nurPromote
824
subscribers
8.83K
photos
786
videos
813
links
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
فرقی نمیکند کجا بزرگ شده ای!
فرقی نمیکند تاکنون با چه آدابی زیسته ای!

فرقی نمیکند تاکنون دل به دلشان داده ای یا نه؟!
فرقی نمی کند تاکنون گوشِ دل به حرف هایشان سپره ای یا نه!

یـا حـــتـــی
 فرقی نمیکند که تاکنون در برابرشان مودب بوده ای یا جوابِ ایثارشان با تمسخر داده ای!!!

آنـهـا مثل منو تو نیستند،که با داشته های خودشان قضاوتمان کنند
و یا دوستمان بدارند

آنــهــا از جــنـس لــبــخـند هـای خـــدا هستند....

پاک و ساده و مهربان....

فقط کافی است #یکبار هم که شده، #دلت_را_به_دلشان_بسپاری
رفیق شــهــیـــد آسمانی را پـــیــــدا کــن....

او همیشه حاضر است
در کنار لبخند هایت
و هم نفس با هـق هـقِ بغض هایت
ضـرر نمیکــنــی!

بِســـْـــــمِ الـــلّـــــه


@rahian_nur
راهیان نور
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری: #قسمت_بیست_ودوم . #راننده از بچه های لشکر بود،به من گله کرد:"شما نذارید آقا مهدی #تنها و بی محافظ رفت و آمد کنه😕،به حرف ما که گوش نمیده😒،شما یه چیزی بگید،آقا مهدی،شما فقط مال خودتون نیستید"👌 # سرش را به عقب، #به طرف…
سفیـرعشق:
#قسمت_بیست_وسوم
.
از ارومیه برای تسلیت گفتن به خانواده ی #شهدای_لشکرعاشورا رفتیم تبریز،بعد مهدی باید میرفت اردبیل،جاده ی تبریز_اردبیل آسفالت نداشت؛ #خاکی و پر از دست انداز، #مهدی گفت بمانم تا برگردد،دمغ بودم🤕،دستش را برای خداحافظی بالا برد و صداش را مثلِ بچه ها کرد و گفت😌:"اگه دختر خوبی باشی و بمونی،برات دودک اردبیل میارم"🙈
#دودک،ساز دهنی معروفِ اردبیل است،چیزی شبیه به فلوت،
دودک نیاورد اما خودش زود برگشت و با هم رفتیم قم،#زیارت و از آنجا#سوریه.😊
#سوریه دسته جمعی همه جا میرفتیم، #شش خانواده از بچه های #سپاه بودیم،یک خانه گرفته بودند که چند اتاق داشت و یک آشپز خانه و سرویس بهداشتی، #مردها میخریدند،می آوردند و خودمان پُخت و پَز میکردیم،با اتوبوسی که گرفته بودند،میبردند مان زیارت و خرید،مهدی از#بازار_حمیدیه برایم دوربین خرید.📸
#یکبار توی زینبیه سَرَم به #دعا و نماز گرم شد، #همه رفته بودند،بعد از نماز و زیارت،قرارمان توی اتوبوس بود،#یادم رفت😱،یکی آمد دنبالم"بیا که #آقا مهدی در به در دنبالت میگرده."🤐
#همه توی اتوبوس منتظر بودند،با خودم گفتم حالا مهدی چقدر عصبانی است🤕،اما تا من را دید،فقط پرسید:"کجایی؟"😍
#من عصبانیت مهدی را کم میدیدم👌👌؛مثلا اگر نماز صبحش قضا میشد، #از خودش عصبانی میشد،دلم میخواست ببینم وقتی از دست من عصبانی باشد،چه شکلی میشود، #میگفت:"مومنان بین خودشون به #رحمت و #شفقت رفتار میکنند، 🌹 #تازه تو که مرهم من هستی،چرا باید به تو خشم بگیرم؟"😊
#مرد ها دو روز رفتند لبنان،منطقه امنیت نداشت و ما را با خودشان نبردند،سفرمان دو هفته طول کشید.
.
#ادامه_داره

#شهدا #شهید #شهادت
@rahian_nur