راهیان نور

#یوسف
Channel
Logo of the Telegram channel راهیان نور
@rAhian_nurPromote
824
subscribers
8.83K
photos
786
videos
813
links
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx

#بسم_رب_الشهدا

‍ "تشکیل سپاه دشت آزادگـــــــــــــان" ‍| ۷ |


شهید هاشمی به عنوان فرمانده منطقه دشت آزادگان که شامل حمیدیه،سوسنگرد و هویزه بود منصوب شدند .. ‍
اولین کارش نیروهایی را به عنوان حراست مرزی در حاشیه هــــــــــــــــــــــور قرار داد ک حدود ۴۰۰نفر بودند ‌.. ‍
این افراد همگی با کارهای پوششی به صورت دقیق و پنهان کار اطلاعاتی انجام میدادند .. ‍

‍ "تشکیل تیپ 37نور" ‍| ۸ |


با شکل گیری یگان های رزم سپاه او مامور تشکیل تیپ۳۷ نور شد.
با شروع جنگ تحمیلی علی هاشمی فرمانده یکی از سخت ترین محورها و جبهه های جنگ بود .. ‍
‍ او و همرزمانش در محور کرخه کور با رهاسازی آب کانال سلمان زیرِ پای نیروهای عراقی از پیشروی دشمن جلوگیری کردند و هنگامی که عراق به حمیدیه رسید از سقوط آن و به طبع سقوط اهواز جلوگیری کردند .. ‍
علی هاشمی در این عملیات(شهیدان رجایی و باهنر)نام کرخه کور را به "کــــــرخـه نــــــــــــــــور"
تغییر داد .. ‍

اگر این رشادت ها نبود موضوع جنگ به صورت دیگری رغم میخورد و فجایعی به مراتب بالاتر از سقوط خرمشهر حادث میشد .. ‍

#سیدُ_الشهـدای_سرداران_گمنام_دفاع_مقدس ‍
#ناشناخته_مثل_هور
#سـردار_هور
#مظلوم_هور
#آشنای_هور
#یوسف_هور

#شهید_سری
#شهید_علی_هاشمی
@rahian_nur

#بسم_رب_الشهدا

"دوران تحصیل" ‍|۴|

علی هاشمی نه تنها در جبهه های جنگ، بلکه در تلاش علمی نیز فعال بود .. ‍
هم زمان با مبارزات گسترده انقلابی ، در عرصه های علمی هم چنان موفق بود ، به گونه ای که در رشته ی دندان پزشکی دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد و همچنین خود را برای بورسیه شدن در دانشگاه های آمریکا آماده میکرد .. ‍
ولی با توجه به جنگ تحمیلی ایشان ترجیح داد که باید در جنگ حضور داشته باشد .. ‍
و دانشگاه جنگ را برگزیند .. ‍
‍ ‍

#سیدُ_الشهـدای_سرداران_گمنام_دفاع_مقدس ‍
#ناشناخته_مثل_هور
#سـردار_هور
#مظلوم_هور
#آشنای_هور
#یوسف_هور

#شهید_سری
#شهید_علی_هاشمی
@rahian_nur
#یادی_از_شهدا

#بی‌معرفت‌هارفتند!

🔴ظهر عملیات مطلع الفجر پائین مقر یک رودخانه کوچکی داشت. #یوسف آمده بود و داشت دست و صورت خودش را آب می زد.

#رفتم کنارش و از احوالش جویا شدم. گفتم: «یوسف چه خبر؟»

جواب داد: «بی‌معرفت‌ها رفتن»

متعجب پرسیدم😳: کیا رفتن؟ گفت: «بی‌معرفت‌ها رفتن»🤔

#سؤال کردم: «یوسف! کی؟ چی داری می گی؟» 😐

#گفت: کاظم سرخ پر، محسن (برادرش)، حسن عشقیان، اسماعیل (یاسینی) و چندین نفر دیگر را اسم برد.

#من فکر کردم رفتن پشت خط. گفتم: چرا رفتن؟ کجا رفتن؟ عملیات هنوز تموم نشده.

گفت: «رفتن پیش معشوقشون»😭 با این که داداشش شهید شده بود ولی خم به ابرو نیاورد. واقعاً درس آموز بود.😔

#شهید_یوسف_سجودی
راهیان نور
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری: #قسمت‌_ششم . 🌸یادش آمد که او را یکبار توی تلویزیون دیده. #سرش گرم به ژاکت لیمویی بود که داشت برای خودش میبافت و تلویزیون گوش میداد. #شهردار ارومیه حرف میزد،🌹صفیه میل و کاموا را روی پایش گذاشت و به صفحه ی تلویزیون…
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری:
#قسمت_هفتم
.
🍀به یکی از دوستانم گفتم #مهدی_باکری از من خواستگاری کرده.
ذوق زده شده بود🙃
#میگفت:"صفیه اشتباه نکنی نه بگویی.#مهدی از بهترین بچه های ارومیه ست"😊
#هفته بعد حمیده آمد دنبالم و گفت"آقا مهدی خونه ی ماست،میخواد با شما صحبت کنه"
#آماده شدم و به بهانه ی مسجد،رفتم
#مهدی پشت به پنجره ی اتاق منتظر نشسته بود،وارد اتاق که شدم،جلوی پایم بلند شد و بدون اینکه نگاهم کند،سلام کرد و نشست.🌹
#من هم نگاهش نکردم،کنار پنجره نشستم رو به دیوار؛مهدی شروع کرد به حرف زدن.
#از عقیده اش گفت و اینکه دوست دارد چطور #زندگی کند،یادم نیست آنروز چه حرف هایی زد،اما در ان لحظه که میگفت،توی ذهنم به رویاهایی که میخواستم در همسفر و هم راهم باشد،فکر میکردم.
#انگار داشتند واقعی میشدند.همیشه دلم میخواست یک زندگی پرجنب و جوش داشته باشیم؛
یک #زندگی_چریکی
قبل از انقلاب،دوست داشتم #شوهرم دانشجو باشد و با هم با رژیم بجنگیم،اما بعد فکر میکردم همین که خداشناس باشد کافیست😊
#وقتی مهدی حرف میزد،فکر میکردم همان مرد خدایی است که زندگی پُر جنب و جوشی دارد👌👌
🌺حرف هایمان که تمام شد و از اتاق رفت بیرون،از پشت پنجره نگاه کردم،پایش را گذاشته بود روی پله و خم شده بود بند پوتینش را میبست🌿🌿
#برگشتم خانه،منتظر بودم برادرم بیاید و به او بگویم که به مادر و آقا جون قضیه ی مهدی را بگوید،خودم خجالت میکشیدم🙈
#عصرآمد،سلام کرد و با خنده پرسید☺️:"چه خبر؟"
#گفتم"سلامتی"
گفت:"آقای نادری رو دیدم،یی چیزایی میگفت"
#همه چیز را برایش تعریف کردم.
#یوسف و مهدی دوست بودند.
🌹همان شب برادرم به مادر و آقاجون همه چیز را گفت
و گفت:"مهدی پسر خوبیه،من نمیتونم روش ایرادی بذارم؛حالا خودتون میدونید"
🌸پدرم مهدی را کمی میشناخت.شب فوت آقای طالقانی با چند تا دیگر از دوستانش آمده بودند باغ.
#آقاجون سکوت کرد.من توی اتاق دیگر منتظر بودم ببینم چه میگویند،مادر آمد پیشم.
خندید و گفت:"من میدیدم این یه هفته کم اشتها شده ای و مدام فکر میکنی؛نگو خبری بوده."😃
#قرار بود با خانواده ام صحبت کنم و جواب آخر را بدهم
#روزی که آقای نادری از طرف مهدی برای گرفتن جواب آمد،خانه ی خواهرم بودیم
با یوسف آمد انجا،جوابم بله بود😉
#یوسف به چهارچوب در تکیه زد و با تردید نگاهم کرد
آخر طاقت نیاورد.گفت:"صفیه تو مگه مهدی رو چقدر میشناسی؟"گفتم:"به همون اندازه که همون روز حرف زدیم"
#گفت:"میدونی زندگی کردن بامهدی خیلی سخته؟او با آدم های دیگه که تو ذهنت هست،فرق داره
همه ی این مدت که من و مهدی با هم بودیم،ندیدم یه غذای سیر از گلوی این آدم پایین بره"😞
#خوب من هم آدم متفاوت میخواستم
گفتم:"من فکرهام رو کردم"

#ادامه_داره
@rahian_nur
❁﷽❁

دل بہ عشق #یوسف_زهرا نهاده مےرویم
از نجف تا ڪربلا پاے پیاده مےرویم

مرغ روحم پر زند در قتلگاه و علقمہ
تا گذارم چهره بر خاڪ عزیز فاطمہ

#اللهم_ارزقنا_ڪربلا💚
#تا_اربعین_۲۴_روز🍂

@Mazhabi1214

#بسم_رب_الشهدا

‍ "تشکیل سپاه دشت آزادگـــــــــــــان" ‍| ۷ |


شهید هاشمی به عنوان فرمانده منطقه دشت آزادگان که شامل حمیدیه،سوسنگرد و هویزه بود منصوب شدند .. ‍
اولین کارش نیروهایی را به عنوان حراست مرزی در حاشیه هــــــــــــــــــــــور قرار داد ک حدود ۴۰۰نفر بودند ‌.. ‍
این افراد همگی با کارهای پوششی به صورت دقیق و پنهان کار اطلاعاتی انجام میدادند .. ‍

‍ "تشکیل تیپ 37نور" ‍| ۸ |


با شکل گیری یگان های رزم سپاه او مامور تشکیل تیپ۳۷ نور شد.
با شروع جنگ تحمیلی علی هاشمی فرمانده یکی از سخت ترین محورها و جبهه های جنگ بود .. ‍
‍ او و همرزمانش در محور کرخه کور با رهاسازی آب کانال سلمان زیرِ پای نیروهای عراقی از پیشروی دشمن جلوگیری کردند و هنگامی که عراق به حمیدیه رسید از سقوط آن و به طبع سقوط اهواز جلوگیری کردند .. ‍
علی هاشمی در این عملیات(شهیدان رجایی و باهنر)نام کرخه کور را به "کــــــرخـه نــــــــــــــــور"
تغییر داد .. ‍

اگر این رشادت ها نبود موضوع جنگ به صورت دیگری رغم میخورد و فجایعی به مراتب بالاتر از سقوط خرمشهر حادث میشد .. ‍

#سیدُ_الشهـدای_سرداران_گمنام_دفاع_مقدس ‍
#ناشناخته_مثل_هور
#سـردار_هور
#مظلوم_هور
#آشنای_هور
#یوسف_هور

#شهید_سری
#شهید_علی_هاشمی
@rahian_nur

#بسم_رب_الشهدا

"دوران تحصیل" ‍|۴|

علی هاشمی نه تنها در جبهه های جنگ، بلکه در تلاش علمی نیز فعال بود .. ‍
هم زمان با مبارزات گسترده انقلابی ، در عرصه های علمی هم چنان موفق بود ، به گونه ای که در رشته ی دندان پزشکی دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد و همچنین خود را برای بورسیه شدن در دانشگاه های آمریکا آماده میکرد .. ‍
ولی با توجه به جنگ تحمیلی ایشان ترجیح داد که باید در جنگ حضور داشته باشد .. ‍
و دانشگاه جنگ را برگزیند .. ‍
‍ ‍

#سیدُ_الشهـدای_سرداران_گمنام_دفاع_مقدس ‍
#ناشناخته_مثل_هور
#سـردار_هور
#مظلوم_هور
#آشنای_هور
#یوسف_هور

#شهید_سری
#شهید_علی_هاشمی
@rahian_nur

#بسم_رب_الشهدا



قُـدرتـــِ فرمـانـدهــــــی: ‍


۱.فرماندهی سپاه ششم امام صادق'ع' ‍

۲.فرماندهی قرارگاه به کلی سرّی نُصرت .. ‍

۳.فرماندهی قرارگاه مشترک ارتش و سپاه در جنوب .. ‍

۴.فرماندهی سپاه های دشتِ آزادگان .. ‍

۵.جانشین فرماندهی قرارگاه کربلا: ‍
که کلیه جبهه های جنوب از تنگه یِ چذابه تا طلاییه و مجنون، کوشک، شلمچه، خرمشهر، اروند، خلیج فارس تا بندر فاو و بندر اُم القصر تا نزدیکی جزیره خارک را شامل میشد .. ‍

بر عهده ی فرمانده ی #جـوان ، #دلـیر و #گمنـام بود .. ‍
با این همه، سـردارِ دلهـا به هنگام عُروج تنها '۲۶'سال سن داشت .. ‍
‍‍ .

🔹🔹🔹 سومین کنگره بزرگداشت فرمانده قرارگاه فوق سری نصرت، شهید علی هاشمی، 🕒 چهارشنبه، 10 شهریورماه 1395، از نماز مغرب.
🏢 جنب درب شمالی فرهنگسرای خاوران؛ پردیس تئاتر تهران

#سیدُ_الشهـدای_سرداران_گمنام_دفاع_مقدس ‍
#ناشناخته_مثل_هور
#سـردار_هور
#مظلوم_هور
#آشنای_هور
#یوسف_هور

#شهید_سری
#شهید_علی_هاشمی
🕊🕊🌸🕊🕊🌸🕊🕊🕊
جنگ امروز بہ دنبال #اصول_دین

است😔😔😔

این همان زخم قدیمی ست😞😞

ببین #چرکین است😔😖

چشم واکن اخوی.....😫😞

خوب ببین یار کجاست😞😞

نخل بسیار ،ولی #میثم_تمار

کجاست😔😔


أين #عمار؟😔

كجاييند جوانان وطن؟😭😭😭

أين عمار...؟😢😢

بياييد جوانان #وطن😔😔

ما محال است كہ از #بیعتمان بر

گردیم.😔😔

تا کہ مثل پسر #فاطمہ بی سر

گردیم😭😭😭

بعد از این شام #سيہ بار سحر می

اید😭😔😭😔

#یوسف گمشده دارد ز سفر می

آید...😭😭😭

یادمان هست که مدیون #شهیدان

هستیم؟؟😭😔😭😭😭

🕊🌸🕊🕊🌸🕊🕊
@rahian_nur
راهیان نور
﷽ تا كى غروب جمعه ببينم كه مادرم يك گوشه بغض كرده،كه اين جمعه هم گذشت 😭 #السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان @rahian_nur

جمعه باشد
و باز هم
#یوسف_فاطمه نیاید
خسته باشی
از خودت..
از روزگارت ..
از گناهانت ..
از اینکه بارها و بارها ب جای یارش بارش شده ای ..
باید چ کنی!!
.
.
آقاجان
میدانم
تنها دلیل نیامدنت
باز منم و گناهانم
آقاجان
دعایم کن ..
ک خوب شوم
یارت شوم
اگر ک ن لااقل
نباشم تا بارت
نشوم 😢😢😢😭😭😭😭
#یا_صاحب_الزمان
#دوباره_غروب_جمعه#دوباره_دلم_گرفته
@rahian_nur