.
یه شب سید توصیه کرد شام کم بخور،امشب کار داریم!
نیمه شب با هم سوار موتور هوندا 250 شدیم و رفتیم سمت اروند...
.
معمولاً برای سرکشی به پست ها این کار را انجام می دادیم،اما آن شب فرق می کرد!
رفتیم به سراغ یکی از
#خاکریز های به جا مانده از دوران جنگ!
آسمان پرستاره حاشیه
#اروند و نخل های آن صحنه زیبایی ایجاد کرده بود...
.
یاد شب
#عملیات در ذهنم تداعی شده بود،مدتی با هم راه رفتیم،سید ساکت بود و فکر می کرد...
بعد نشست روی خاکریز و دستش را کرد توی خاک و بالا آورد!
مشت او پر از خاک بود...
.
رو به من کرد و گفت:
«مجید امروز
#وظیفه من و تو اینه که این خاکریز رو گسترش بدیم و ببریم تو شهرها!»
.
معنی این حرف سید را نمی فهمیدم! خودش توضیح داد و گفت:
« تیر و توپ و تفنگ دیگه تموم شد!ما باید توی
#شهر خودمون،
#کوچه به
کوچه ،
#مسجد به مسجد ،
#مدرسه به مدرسه ،
#دانشگاه به دانشگاه کار کنیم...
باد بریم دنبال
#جوان ها!
باید پیام این هایی که توی
#خون خودشون غلتیدند را ببریم توی شهر»
.
.
گفتم :«خب اگه این کار رو بکنیم ، چی می شه!؟»
برگشت به سمت من و با صدایی بلندتر گفت:
« جامعه بیمه می شه،گناه در سطح جامعه کم می شه،مردم اگه با شهدا رفیق بشن،همه چی درست می شه...
اون وقت جوان ها می شن یار
#امام_زمان (ارواحنا فداه)»
.
بعد شروع کرد به توضیح دادن:
« ببین ، ما نمی تونیم چکشی و تند برخورد کنیم!
باید با
#نرمی و آهسته آهسته کار خودمان را انجام بدیم...
.
باید خاطرات کوتاه و زیبای شهدا را جمع کنیم و منتقل کنیم؛
نباید منتظر باشیم که مارا
#دعوت کنند...
باید خودمان بریم دنبال جوان ها!
البته قبلش باید روی
#خودمان کار کنیم...
اگه مثل شهدا نباشیم،بی فایده است،کلام ما تأثیر نخواهد داشت.»
.
.
فراموش نمی کنم سید می گفت:
«من فرصت زیادی ندارم،به این آسمان پر ستاره اروند من بیشتر از ۳۰ سال عمر نمی کنم!!!
اما از خدا خواسته ام به من توفیق کار برای
#شهدا را بدهد.»
.
صبح روز بعد یک دفتر بزرگ آورد و به من نشان داد.
گفتم :« این چیه؟!»
گفت:«منشور درست زندگی کردن!»
.
از دستش گرفتم و نگاه کردم!
دیدم در تمام صفحات این دفتر،بریده روزنامه چسبانده!
در آن زمان روزنامه اطلاعات ستونی داشت به نام دو رکعت عشق...
سید تمام آن ها را بریده و به این دفتر چسبانده بود!
در هر صفحه درباره
#سیره و زندگی یک
#شهید توضیحاتی نوشته بود...
سید این ها را جمع کرده بود نه صرفاً برای روایتگری و خاطره گفتن!
بلکه برای
#عمل کردن به سیره شهدا...
.
#شهید_سید_مجتبی_علمدار@rahian_nur