راهیان نور

#نمیتوانستیم
Channel
Logo of the Telegram channel راهیان نور
@rAhian_nurPromote
824
subscribers
8.83K
photos
786
videos
813
links
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
راهیان نور
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری: #قسمت_شانزدهم . همان روز اول من را برد و شهر را نشانم داد دو روز ماند پیشم. #موقع رفتنش گفتم:"اینجا ارومیه نیست که خیالت راحت باشه،بری ومن رو#تنها به امید خدا بذاری. #باید مرتب سر بزنی" اما تا بیست روز خبری نشد.…
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری:
#قسمت_هفدهم
.
#اهواز بیشتر اوقات خانه بودم،با خانم جعفری؛همسایه ی پایین اُخت شده بودم☺️ #کار شوهرش طوری بود که شب می آمد خانه،چون خانه مان نزدیک به راه آهن بود، #بسیجی ها که با قطار میرسیدند اهواز، یک سر می آمدند،استراحت میکردند یا یک شب می ماندند. 🌹فاطمه و پسرش احسان امده بودند پیشمان. #آقای آهن دوست و آقای طریقت هم خانواده هایشان را آوردند
عملیات #فتح_المبین شروع شده بود و خانه پر رفت وآمد بود.
🌸بیشتر#جمعه ها یک گروه از رزمنده ها با قابلمه ی ناهارشان می امدند.آشپز خانه هم پایین بود، #نمیتوانستیم راحت بالا و پایین بشویم.زنگ زدم به یکی از دوستانم که اهوازی بود و خانه ی بزرگی داشتند،من و فاطمه و احسان با خانم طریقت رفتیم پیش آنها
آخر های#عملیات خبر رسید برادر صاحب خانه#شهید شده،از این طرف حمید آقا و آقای طریقت آمدند وگفتند"ما میخواهیم بریم دزفول"
من تک و تنها میشدم.باهاشان رفتم مراسم برادر دوستم،مهدی آمد؛ #پیشانی ترکش خورده اش را بسته بود😢.با هم رفتیم ارومیه،شب توی راه بودیم، #از سحر منتظر بودیم ماشین بایستد،نماز صبح بخوانیم🌸،میخواست به قهوه خانه ای جایی برسد.جاده بود وبیابان،تا میرسیدیم به خوی،نماز غذا میشد
مهدی جوش میزد😑،آخر بلند شد و به راننده گفت همانجا نگه دارد،کتش را پشت و رو کرد که من روی آن بایستم و خودش روی خاک ها نماز خواندم
#مهدی_آدم_مقیدی_بود☺️.از روشن فکر بازی هم خوشش نمی آمد. #من دوست نداشتم پشت سر پیش نماز مسجد محله مان نماز بخوانم، #زمان انقلاب توی راه پیمایی ها شرکت نمیکرد؛نه خودش،نه خانواده اش.اصلا کاری به این چیز ها نداشت.#با مهدی هر وقت میرفتیم خانه ی پدرم،نزدیک اذان با آقاجون تو حوض وضو میگرفتند می رفتند مسجد😊. #دفعه ی اول از مسجد که برگشت،بهش گفتم نمازش را دوباره بخواند"نماز خوندن پشت سر این امام جماعت اشکال دارد"پرسید:چرا؟😳دلیلم را گفتم.چقدر فکر میکردم روشن فکرانه است،مهدی اخم کرد،گفت:"اینهایی که گفتی قبول اما هیچ وقت سیاست و این چیزها ور قاطی دین و اعتقاداتت نکن"و او هم شروع کرد به دلیل و برهان آوردن برای من.
#یادم هست برای یکی از اشنایان که به خاطر دیدن عمل کردهای غلط بعضی از آدمهای به ظاهر مذهبی که دست اندر کار بودند،در نمازش کاهل شده بود،نامه نوشت📝. #برایش نوشت که نماز ارتباط انسان با خدا است و هیچ ربطی به مسائل سیاسی و اجتماعی ندارد،در هیچ شرایطی نباید ترکش کرد...🌺

#ادامه_دارد

#شهدا #شهید #شهادت
@rahian_nur